تشریح ویژگی‌های هنرمند و روشن فکر انقلاب اسلامی

جریان شبه روشن فکری بر خلاف چیزی که پیوسته لقلقه زبانشان است و آن را به صورت برچسب به دیگران می‌زنند و سعی می‌کنند فضای عمومی را از این گفتار‌ها پر کنند، به شدت خودشان بنیادگرا و مستبد و خشن هستند و رفتار‌های خشونت آمیزی در این زمینه دارند.
کد خبر: ۵۹۵۲۲۹
تاریخ انتشار: ۱۹ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۷:۱۵ - 09June 2023

به گزارش گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، «محمدرضا وحید زاده» شاعری اهل پژوهش و نویسنده کتاب «سبک شناسی هنر انقلاب اسلامی» است. این کتاب که حاصل تاملات او در دوره کارشناسی ارشد است به استخراج مؤلفه‌های سبک شناختی مشخصی برای هنر انقلاب اسلامی رسیده است. درباره این کتاب با این شاعر و نویسنده گپ و گفتی داشتیم که در ادامه می‌خوانید:

درباره انگیزه نوشتن کتاب «سبک شناسی هنر انقلاب اسلامی» توضیح می‌دهید؟

انگیزه اصلی من برای نوشتن کتاب «سبک شناسی هنر انقلاب اسلامی» پاسخ به ابهامات و سئوالاتی بود که پیوسته راجع به هنر انقلاب یا مکتب هنری انقلاب اسلامی طرح می‌شد و مدام پرسیده می‌شد که آیا چنین مکتبی وجود دارد یا نه؟ و اگر وجود دارد آیا می‌توانیم ویژگی‌هایی برای آن برشماریم یا نه؟ و عموماً تردید‌هایی و در واقع انکار‌هایی نسبت به این موضوع طرح می‌شد حتی از جانب کسانی که خودشان منتسب به این جریان هنری بودند و بعضاً چهره‌هایی شاخص محسوب می‌شدند. من تلاش کردم با یک تتبع علمی و با کمک گرفتن از آرا و نظرات خود همین عزیزان، لا به لای مصاحبه‌ها، نوشتارها، میزگردها، سخنرانی‌ها و هر متن مکتوب در دسترس دیگری که از افراد منتسب به این جریان چه منتقد چه هنرمند چه نظریه پرداز چه دیگرانی که در این عرصه قلم می‌زدند، کمک بگیرم و مؤلفه‌های این هنر را استخراج کنم. به مؤلفه‌های مشخصی هم در کتاب دست پیدا کردم که حالا باید داوری بشود و دیگران در مورد این نتایج اعلام نظر کنند.

هنر انقلاب اسلامی محدود به دوران انقلاب و جنگ تحمیلی نمی‌شود

هنر انقلاب اسلامی از نظر شما چه تعریفی دارد و نکته بعد اینکه این هنر چه جایگاهی در کشور ما دارد؟

من اثری را منسوب به انقلاب اسلامی می‌دانم که آن اثر خواه شعر یا داستان، یا یک فیلم سینمایی، سریال یا قطعه‌ای ویدیویی و هر اثر هنری دیگر، برایند کلی آن با ارزش‌ها، آرمان‌ها، هنجار‌ها و اهداف انقلاب اسلامی هم سو باشد و با توجه به گستره وسیع گفتمان انقلاب اسلامی طبیعی است که این هم سویی ابعاد وسیعی خواهد داشت و به یک روایت تاریخی از یک حادثه سیاسی مثلاً در سال ۵۷ یا اتفاقات جنگ هشت ساله یا صرفاً موضوعات سیاسی محدود نمی‌شود و می‌تواند ابعاد اجتماعی، فرهنگی، فلسفی و حتی خانوادگی و عاطفی داشته باشد.

تشریح ویژگی‌های هنرمند و روشن فکر انقلاب اسلامی

یعنی این اثر هنری هرچه که می‌خواهد باشد، اما در راستای گفتمان انقلاب اسلامی؟

بله، اما در راستای گفتمان انقلاب اسلامی به معنی این نیست که ما دنبال یک خلوص گرایی مطلق باشیم مسئله برایند کلی است یعنی ممکن است یک جا‌هایی هم ناهمسو باشد یا جایی تضاد داشته باشد تعارض داشته باشد، اما این تضاد و تعارض و ناهمسویی تا آن جایی که در واقع خلع ماهیت نکند و در واقع تغییر تعیین کننده‌ای روی ساختار کلی نگذارد و فراینده کلی آن اثر را بتوانیم در واقع منسوب به انقلاب اسلامی، در حوزه هنر انقلاب اسلامی قرار می‌گیرد. هنرمندی هم که برایند مجموعه آثارش در این جهت باشد، هنرمند انقلاب اسلامی است. در مجموع آثار هنری و هنرمندانی که در این فضا حرکت می‌کنند، اتمسفری را ایجاد می‌کنند که این را هنر انقلاب اسلامی می‌دانیم.

اعتراض یکی از سویه‌های بسیار مهم انقلاب اسلامی است

هنر انقلاب اسلامی ربطی به هنر اعتراضی هم دارد یا خیر؟

بله اعتراض یکی از سویه‌های بسیار مهم انقلاب اسلامی است، ولی در واقع به اعتراض صرف تقلیل پیدا نمی‌کند و محدود نمی‌شود. گفتمان انقلاب در واقع سهم به سزایی را به اعتراض اختصاص خواهد داد، ولی نباید فقط دنبال این مؤلفه بگردیم. از آن طرف هر هنر اعتراضی را هم لزوماً نمی‌توان در مسیر حرکت خود، انقلابی نامید. تفکیک این‌ها از هم خیلی مهم است. یعنی بعضی از اعتراضات اساساً با ذات انقلاب اسلامی حتی هر انقلابی تعارض دارند یعنی ممکن است بعضی از اعتراضات اساساً اعتراض در جهت محافظه کاری و در جهت نظام سرمایه داری و درجهت اقتدار اهریمنی همین نظام حاکم، یعنی سرمایه داری باشد؛ لذا باید در استعمال تعبیرات و مفاهیم اعتراض خیلی دقت داشته باشیم. اما انقلاب اسلامی طبیعتاً در ذات خودش یک اعتراض، یک دگرگون خواهی، یک تحول و یک حرکت به سمت فضای نو را دارد و نمی‌تواند از اعتراض خالی باشد. حالا این اعتراض گاهی خیلی بروز بیرونی بارزی دارد و درواقع ظهورات آشکاری دارد، گاهی هم پنهان است مثلاً ممکن است شما یک شعر عاشقانه نجیب عفیف لطیف در فضای خانوادگی بسرایید که خودش نوعی اعتراض به فضای حاکم بر جهان و آن پرده دری‌ها و وقاحت‌ها و بی شرمی‌هایی است که عموماً در رسانه‌ها پمپاژ می‌شود. آن غزل عاشقانه می‌تواند اعتراضی به آن گفتمان مهاجم باشد.

اتفاقاً سؤال من خیلی ناظر به این موضوع بود که الان هنر اعتراضی یک ابزاری شده در دست رسانه‌های خارجی که حالا اصلاً هیچ ربطی هم به انقلاب اسلامی ندارند، اما این هنر را متعلق به خودشان می‌دانند و از آن حمایت می‌کنند. به نظرتان در این فضا چه اتفاقی در حال روی دادن است؟

ببینید این رسانه‌های فراگیر نظام سلطه در ذات خودشان گرایش کاملاً شدید به سمت قلب مفاهیم و در واقع استحاله معنایی دارند و سعی می‌کنند هرچیزی را در خودشان هضم کنند و در واقع از معنا تهی کنند. همین رسانه‌ها در یک دوره تاریخی به شدت دنبال بی وجهه کردن هرگونه اعتراضی بودند. در دوره‌ای که این نظام سرمایه داری به دنبال تثبیت پایه‌های خودش بود و از سویی جنبش‌های اعتراضی فراگیری در همه نقاط جهان از انقلاب اسلامی بگیرید تا انقلاب‌های سوسیالیستی تا انقلاب‌های نژادی تا انقلاب‌های فرهنگی مختلف در اقصی نقاط جهان به مقابله با بنیان‌های این جریان برخاسته بود، این رسانه‌ها سعی داشتند هر نوع اعتراضی را بی جهت، بی فایده، بی ثمر، شکست خورده و پوچ نشان بدهند. با رمان‌هایشان با فیلم‌هایشان با آثارشان نشان می‌دادند همه اعتراضات و انقلاب‌ها در آخر چه سرنوشتی دارد و و از درون شکست می‌خورند. در واقع یک نگاه کلی داشتند و سعی می‌کردند همه را نا امید و خسته کنند، اما الان در شرایطی که دنیا تا حدودی تک قطبی شده و دنیا در حال تحول دیگری است و داریم به سمت شرایط جدیدی حرکت می‌کنیم که خیلی از آینده پژوهان نشانه‌هایی از آن را برای ما تحلیل می‌کنند، کار دیگری را انجام می‌دهند. الان نظام سرمایه داری تقریباً خودش را تثبیت شده فرض می‌کند و رسانه‌هایش به این سو رفته که اعتراض‌ها را به نفع آن چه که دلش می‌خواهد مصادره کند و هر نوع خروجی را به سمت خودش بکشاند و آن را در مقابل چیزی که نمی‌پسندد و از آن و نسبت به آن احساس خطر می‌کند، قرار دهد.

روشن فکر حقیقی خیلی نادر است

این هنر اعتراضی که الان رسانه‌های نظام سلطه می‌خواهند آن را به نفع خود مصادره کنند، چه قدر به عمق لایه‌های اجتماعی رسیده و عموم مردم با آن درگیر شده‌اند؟ یا اینکه این هنر مخصوص اقشار روشن فکر است؟

حقیقت این است که ما خیلی به ندرت و در شرایط واقعاً خیلی استثنایی با روشن فکر حقیقی روبه رو هستیم. ما عموماً با جریان شبهه روشنفکری رو به روییم. روشن فکر یعنی کسی که جسارت رویارویی با حقیقت را داشته باشد و بتواند ذهنش را باز کند و آماده پذیرش واقعیت‌های مختلف باشد اتفاقاً رسانه‌ها تا توانسته‌اند سعی کرده‌اند فضا را بر علیه روشن فکران واقعی پیش ببرند و آن‌ها در درون خودشان هضم کنند و کاریکاتور و نمونه‌های فیکی از این‌ها را برجسته کنند. در جوامع جهان سومی و به ویژه کشوری مثل ایران که به شدت مورد تهاجم بی سابقه و شگفت انگیز رسانه‌ها است این ماجرا به شکل بارزتری خودش را نشان می‌دهد که شاهد شکل گیری جریان‌های شبه روشن فکری جهتداری هستیم که پوسته‌ای از آن روشن فکری اصیل و پوسته‌ای از آزادگی خواهی راستین را دارد و فقط در ظاهر و در شکل بیرونی می‌خواهد خودش را شبیه به آن کند و اتفاقاً کاملاً سر سپرده و کاملاً وامدار نظام سرمایه داری حاکم و اتفاقاً به شدت متعصب و محافظه کار و تمامیت‌خواه و دیکتاتوراست، برخلاف تمام چیزی که ادعا دارد. جریان شبه روشن فکری بر خلاف چیزی که پیوسته لقلقه زبانشان است و آن را به صورت برچسب به دیگران می‌زنند و سعی می‌کنند فضای عمومی را از این گفتار‌ها پر کنند، به شدت خودشان بنیادگرا و مستبد و خشن هستند و رفتار‌های خشونت آمیزی در این زمینه دارند. به هر حال روشن فکر اصیل و حقیقی خیلی کم داریم و با هیاهوی این‌ها و با شلوغ کاری که شبه روشن فکر‌های دروغین و فیک ایجاد کردند گاهی صدای اصلی گم می‌شود و این‌ها هم درواقع هم سو با آن دیکتاتوری جهان پیش رو هستند.

به نظر شما روشن فکر‌های واقعی ما جزء جریان متعهد انقلاب اسلامی هستند؟

نه لزوماً. روشن فکری اصیل یک چیزی حتی فراتر از گرایش‌ها است و آماده پذیرش واقعیت است و معمولاً هم دوست و هم دشمن نسبت به آن‌ها معترض هستند. من اشخاصی مثل جلال آل احمد، دکتر شریعتی و شهید آوینی را جزء روشنفکران حقیقی ایران میدانم. زمینه فکری جلال آل احمد با دکتر شریعتی و از آن سو شهید آوینی کاملاً متفاوت است، اما باید آن‌ها را جزو روشنفکران حقیقی این عصر بدانیم که در عین اینکه گرایش به انقلاب اسلامی دارد، به قول معروف آب در خوابگه مورچگان می‌ریزد و خلاف جریان‌های زمان خودش می‌ایستد و از گفتن حقیقت ابایی ندارد. حتی می‌خواهم بگویم خاستگاه فرد خیلی مهم نیست گاهی ممکن است از یک دل جریان چپ یا اسلامی یا حتی لیبرال یک روشفن فکر دربیاید که روح آزاده‌ای داشته باشد و نخواهد حقیقت را انکار کند. ما در جهان نمونه‌های بسیاری داریم مثلاً اولین شعری که در ایران برای فلسطین گفته شده توسط سپانلو گفته شد؛ روشنفکری که تا آخرین روز‌های عمرش با وجود اختلافاتی که با خیلی از جریان‌های حاکم یا جریان‌های بعد از انقلاب داشت، ولی به آرمان فلسطین وفادار بود و به شدت از سمت جریانات روشن فکری به او حمله و انتقاد می‌شد و تحت فشار بود، ولی آن آرمان فلسطین را یک آرمان انسانی و حقیقی می‌دانست. اولین شعری که به زبان فارسی برای فلسطین گفته شده را او گفته،

اما شبه روشن فکری فیک مبتذل فعلی انگار همه چیز از قبل برایش دیکته شده و کاری ندارد که به ملتی در گوشه‌ای از دنیا ظلم می‌شود و طبق هر آنچه که از بلندگو‌های آن طرف مخابره بشود عمل می‌کند و لحظه‌ای نمی‌خواهد با خودش فکر کند و درنگ کند. از آن طرف در قلب آمریکا و در کشور‌های اروپایی در زمانی که بلوای کور و کر کننده بلندگو‌های صهیونیستی جهان را مبهوت خود کرده، اشخاصی می‌آیند و وسط دعوا می‌ایستند و مثلاً می‌گویند چرا ایران را متهم به داشتن سلاح اتمی می‌کنید در حالی که خود اسرائیل کلاهک‌های هسته‌ای پرشمار و کاملاً آشکاری دارد.

مثلاً شخصی مثل گونتر گراس شعری برای این موضوع می‌گوید و از ایران دفاع می‌کند و می‌گوید من نمی‌توانم در برابر حقیقت ساکت باشم. یک روشن فکر حقیقی کاری ندارد که کدام جریان سیاسی تمایل به چه چیزی دارد او واقعیت را می‌بیند و واقعیت را نمی‌تواند انکار کند.

روشن فکر انقلابی به هر کجی و ناراستی اعتراض می‌کند

از آن طرف در بین روشن فکران مسلمان و روشن فکران انقلابی هم کسانی هستند که هرجا هر کجی ببینند هر ناراستی ببینند اعتراض می‌کنند. مثلاً شهید آوینی، قیصر امین پور، سید حسن حسینی و بسیاری از هنرمندان انقلاب اسلامی از آن جمله‌اند. نگاه که کنید می‌بینید یکی از تندترین شعر‌های عدالت خواهان را در دهه ۶۰ و ۷۰ علیرضا قزوه گفته است. شعر‌های انتقادی سید حسن حسین را نگاه کنید آن جایی که درواقع کجی روی می‌دهد به صورت کارمند و به صورت یک نیروی اداری رفتار نمی‌کند. یک جا‌هایی با آرمان جمهوری اسلامی هم سو است و آن‌ها را برآمده از گفتمان اصلی انقلاب اسلامی می‌داند و از آن‌ها حمایت می‌کند یک جا‌هایی هم فکر می‌کند انحرافی از آن آرمان‌های اصلی رخ داده و اعتراض می‌کند. اتفاقاً روشنفکر اصلی همیشه آماده پذیرش حقیقت بوده است.

الان شعر و موسیقی کشور ما در چه وضعیتی است؟ شما وضعیت شاعران و هنرمندان ما را در نسبت هنر اعتراضی چگونه ارزیابی می‌کنید؟

ما الان وسط جنگیم، وسط غوغای عجیب و غریبی هستیم. من الان خیلی نمی‌توانم مطلق و فرموله با شما صحبت کنم. ما هم شبه روشن فکر‌هایی داریم که با ادعا‌هایی گزاف، رفتاری کاملاً دیکتاتورانه و محافظه کارانه دارند. روشن فکر‌های حقیقی هم داریم که وسط همین ماجرا حقیقت را می‌بینند.

نسبت به ۱۵ سال پیش بخواهیم مقایسه کنیم الان وضعیت چطور است؟

من فکر می‌کنم وضعیت الان پیچیده‌تر است. فکر می‌کنم هرچه پیش برویم وضعیت پیچیده و بغرنج‌تر خواهد شد و این به خاطر شرایط تاریخی است که در آن قرار داریم و داریم سیر می‌کنیم. در نهایت فکر می‌کنم از دل همین هیاهو‌ها و غوغا و غبار‌ها و پیچیدگی‌ها و آشفتگی‌ها حقیقت خودش را نشان می‌دهد. چنان که وعده داده شده حقیقت در نهایت متجلی خواهد شد. هرچقدر هم این هیاهو‌ها بیشتر باشد و هرچقدر هم فشار و بیش فعالی جنون آمیز این رسانه‌ها و ایادی‌شان بیشتر شود، در نهایت آنچه که خودش را آشکار می‌کند، حقیقت است و به نظرم سال‌های پیش رو سال‌های روشنی خواهد بود.

منبع: تسنیم

انتهای پیام/ ۱۳۴

نظر شما
پربیننده ها