گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس: چندی پیش، آخرین نمایش فیلمهای کوتاه دفاع مقدس در خانه هنرمندان اکران شد. در این اکران شش فیلم "شال" به کارگردانی امین شروانی، "حنانه" به کارگردانی داریوش غذبانی، "من آبادان رفتم جنگ" به کارگردانی کریم لک زاده، "رنگان 99" به کارگردانی تی یام یابنده، "ساعت"6 به کارگردانی رقیه توکلی و "تمام زمستانهای که ندیده ام" به کارگردانی آرش کریمی به نمایش در آمدند و به این ترتیب پرونده اکران فیلمهای کوتاه دفاع مقدس برای این دوره از برنامه های هنر تجربه بسته شد.
اگرچه نقدهایی به این فیلمها وارد است اما آنچه که فعلا بحث نقد را می بندد استاندارد بالای فیلمها است. هنرمندان حوزه فیلم کوتاه دفاع مقدس به حداقل ها قناعت می کنند تا آنچه را که در دل دارند به تصویر بکشند و با وجود همه این محدودیتها و محرومیتها موفق عمل کرده اند. ما در این آثار با بازی های درخشان و فیلمنامه های منطقی و کارگردانی درستی روبه رو بودیم. فیلم ها از نظر نور و تصویر اشکالات عمد ه ای ندارند. از این گذشته فیلم درباره مفاهیم عمیقی صحبت می کنند که در فیلمهای بلند کمتر نشانی از آنها می بینیم.
فیلمی برای همدلی و همزبانی
فیلم رنگان 99 مسئله بسیار مهمی را مطرح می کند اینکه با وجود نیاز به وحدت و همدلی با مردم عراق به عنوان یک کشور اسلامی مظلومیتهای رزمندگانمان را هم فراموش نمی کنیم. جنگ هشت ساله ما نه با مردم شیعه عراق که با رژیم بعث حاکم بر عراق بود. فیلم از این جهت که در راستای منویات مقام معظم رهبری حرکت می کند جای قدردانی دارد.
رنگان 99 قصه دو رزمنده ایرانی و عراقی را روایت می کند که می خواهند خود را از میان دود و آتش نجات دهند چشمان رزمنده عراقی بسته شده چنان که در دوره حکومت بعث چشمان ملت عراق بسته نگه داشته شده بود و این ایرانی است که چشم عراقی را باز می کند این مورد می تواند اشاره به بیداری اسلامی باشد که ایران اسلامی آغاز گرش بود.
رزمنده ایرانی نقش هادی و راهنما را دارد او با همه مجروحیتش رزمنده عراقی را نجات می دهد و به نقطه ظاهر امنی می رساند؛ انفجاری باعث می شود که رزمنده ایرانی دچار ایست قلبی شود. رزمنده عراقی می کوشد با تنفس مصنوعی او را برگرداند که موفق نمی شود و در آخر این عراقی است که به دست عراقی دیگری ـ یک بعثی- کشته می شود. بدن رزمنده عراقی روی سینه ایرانی می افتد و همین شوکی را به قلب او وارد می کند و به این ترتیب افتادن سرباز عراقی در آغوش رزمنده ایرانی باعث می شود که قلب او به حیاتش ادامه دهد این همدلی را در همین روزهای اربعین شاهدش هستیم.
فیلم جز فریادهای مظلومانه عراقی بالای سر رزمنده ایرانی هیچ دیالوگی ندارد؛ با این همه فیلم پر از حرف است. کدام یک از آثار بلند سینمایی ما مفهمومی این چنینی را بدون افتادن به دام تشاعر موجز و ساده بیان کرده. فیلم از جنبه جلوه های ویژه فراتر از انتظار عمل می کند اما به این نکته هم توجه دارد که نباید فریفته این ویژگی شود.
نکته حسرت برانگیز این است که چرا این فیلمها فرصت اکران وسیعتری پیدا نمی کنند در این زمانه که نیازمند مطرح شدن مباحثی از این دست که در بالا به آن اشاره شد هستیم حمایت از فیلمسازان سینمای کوتاه دفاع مقدس می تواند به مثابه کاشتن بذری باشد که در آینده نزدیک محصولات خوبی ارائه دهد.
حمایت انجمن سینمای دفاع مقدس از این فیلمها ثابت می کند اگر کارگردانان جوان، تکیه گاهی امنی داشته باشند می توانند برای همنسلانشان و نسل بعدی بلد راه باشند.
شال برای انتظاری که پایان ندارد
فیلم شال وجه دیگری از دفاع مقدس را در این روزها نشان می دهد. مادری برای پسر جوانش در حال بافتن شال است غافل از این که پسرش سالها پیش شهید شده و حالا جنازه او توسط گروه تفحص پیدا شده اما خواهر شهید این قضیه را به خاطر بیماری آلزایمر مادر از او مخفی می کند. در آخر وقتی مادر از شهادت پسرش باخبر می شود اتفاقی نمی افتد که حال مادر را بدتر کند و باز هم او به بافتن شال ادامه می دهد.
فیلم به مسئله انتظار مادری برای برگشتن پسر شهیدش با دید تازه تری نگاه می کند. دختر به مسئله شهادت با دید میرایی نگاه می کند در حالی که مادر نگاهی نامیرایی به شهادت دارد برای همین است که بعد از شنیدن خبر شهادت پسرش باز به بافتن شال حتی در گلزار شهدا ادامه می دهد.
تمام زمستانهایی که ندیده ام انمیشن موفقی ست که با دید بی طرفانه ای مفهوم جنگ را به محاکات می کشاند و بدون هر نگاه جانبدارنه ای می گوید در آخر این کودکان هستند که قربانیان جنگند این دشنه جنگ قبل از آنکه سینه دولتهای متجاوز را نشانه برود سینه کودکان را می شکافد.
فیلم کوتاه دفاع مقدس جهاد در جبهه جنگ نرم
فیلمها مورد اشاره جای تحلیل و بررسی بیشتری می طلبند که فعلا از آنها صرفنظر می کنیم و به این نکته برمی گردیم که چرا فیلمهایی از این دست با این امتیازات نباید بیشتر از این دیده شوند. اکران محدود این فیلمها اتفاق خوبی را رقم نمی زند وقتی مخاطبین فیلمها خود فیلمسازان هستند این آثار باید توسط عموم مردم دیده شوند تا بتوان شاهد باز خورد شان باشیم.
اگر سینما دارها نگران از دست رفتن ساعتی هستند که به این فیلمها اختصاص می دهند صدا و سیما می تواند در کنتاکتور پخش خود چند دقیقه به پخش یکی از این آثار اختصاص دهد. فیلمها آنقدر آبرو دارند که مخاطب عام هم آنرا ببیند و دوست داشته باشد. سینمای کوتاه دفاع مقدس نیازمند حمایت و پشتوانه است مثل همان نوجوانانی که با هر ترفندی خود را به جبهه می رساندند تا دین خود را ادا کنند، نوجوانانی که حتی اسلحه از قامتشان بلندتر بود اما کوتاه نمی آمدند و به جهادشان ادامه می دادند.
هنرمندان فیلم کوتاه دفاع مقدس همان نوجوانان دیروزند که امروز می خواهند در جبهه جنگ نرم جهاد کنند آنها به هر ترفندی کارشان را به انجام می رسانند پس بهتر اینکه با حمایت آنها از تولید تا اکران یاریشان کنیم تا قدمهایشان را بلندتر و محکم تر بردارند.