به گزارش خبرنگار دفاعپرس از کرمان، منصور اسماعيلزادهآشتینی بيستم خرداد ۱۳۵۰ در روستای صوغان از توابع شهرستان بافت چشم به جهان گشود.
وی دانشآموز سال دوم متوسطه بود که به عنوان بسيجی در جبهه حضور يافت و سرانجام در چهارم ارديبهشت ۱۳۶۶ در بانه بر اثر اصابت تركش شهيد شد.
بخشی از وصیتنامه شهید اسماعيلزاده آشتينی
به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان و با سلام و درود بر پیشگاه ولی عصر (عج) و نائب برحقش خمینی بتشکن این امیر مستضعفان و با درود بر رزمندگان دلیر و شجاع جبهههای نور علیه ظلمت این شیران روز و زاهدان شب و با سلام بر شهیدان جنگ تحمیلی و شهیدان کربلا.
سلام بر شما پدر و مادر عزیزم که چنین روزی رسید تا من بتوانم به کشورم خدمت کنم و از شما تشکر میکنم چون که من را بزرگ کردید با بسیار رنج و زحمت تا بتوانم به وطنم خدمت کنم.
من افتخار میکنم به چنین پدر و مادری که توانستند با بسیار رنج و زحمت مرا بزرگ کند و مرا راهی جبهه کنند و مثل ابراهیم که پسرش را میخواست قربانی خدا کند. پدر و مادر عزیزم من وصیتی ندارم تنها وصیتم این است که ای پدر و مادر عزیزم از شما میخواهم که هیچگاه امام را تنها نگذارید و همیشه وقت، او و رزمندگان را دعا کنید و در دعاهای کمیل و توسل که برگزار میشود، شرکت کنید.
پدر و مادر عزیزم اگر که من شهید شدم از شما میخواهم که برای من گریه نکنید برای علی، اکبر و حسین گریه کنید و خرج مراسم ساده باشد و نمیخواهم با شهید شدن خود ضرری به شما بزنم.
پدر و مادر عزیزم من خیلی شما را اذیت کردم از شما حلالیت میطلبم و از شما میخواهم که مرا ببخشید. برای من ناراحتی نکنید و مرا ببخشید چون شما را اذیت کردم. برادران عزیز و خواهرم هیچوقت در طول زندگی خود امام را فراموش نکنید و با همیشه وقت برای خدا خدمت کنید.
پدر و مادر عزیزم از شما خواهش میکنم که بعد از من به برادرانم دلداری دهید و نگذارید برای من گریه کنند در عوض من به علی اکبر امام حسین (ع) گریه کنید و برادران کوچکم را با اخلاق اسلامی بار آورید و دیگر وصیت خود وقتی که من شهید شدم و من را آوردند اگر سهشنبه بود دعای توسل و اگر پنجشنبه بود دعای کمیل برگزار کنید.
از شما خانواده عزیزم و اقوام محترم حلالیت میطلبم و از شما میخواهم در طول زندگی خود یار و یاور امام و رزمندگان باشید.
انتهای پیام/