به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، عملیات روسیه در حوزه سوریه به همان میزانی که بیش از انتظار شتاب گرفته، مبتلا به شتاب زدگی نیز است و عملیات جنگی به شکل گردشی و فوقالعاده بیباکانه در جریان است.
دستاوردهای جنگ روسیه با آنکه هنوز قوه جهانی بازدارنده در برابر آن صف نیاز است، چیزی بیش از یک هرج و مرج نیست؛ اما چیزی که در این توفان را مشخص است، خطری است که ساعت به ساعت التهاب پیدا میکند و این روند به اندازه شتاب و هیجانهای مبالغهآمیزی که ایجاد کرده، به شدت غیرطبیعی است.
سکوت آمریکا و ناتو، نوعی سنجش و برنامهریزی پس از شوک است. غربیها بنا به عادت تابع واکنشهای غریزی نیستند. همه چیز را روی عقربه زمان بر اساس مطالعه و نتیجهگیری عیار میکنند.
*خطر فزاینده شکست آمریکا در افغانستان
«رزاق مامون» تحلیلگر ارشد مسائل سیاسی افغانستان در وبلاگ شخصی خود نوشت: جنگ تمام عیار هنوز در سوریه شعله ور نشده ولی این جنگ برای جمهوریخواهان در آمریکا همانند آب حیات است و آنها برای نجات منافع آمریکا و متحدان با سرعت در انتخابات آینده پیروز خواهند شد.
اشتباهات آمریکا صرفاً در عراق و لیبی و یمن اثبات نشده است؛ چرا که چوب استراتژیکی که امروز بر سر و صورت آمریکا کوبیده میشود، نتیجه سیاست غلط آنها در افغانستان است. آنها از عراق بیرون رفتند تا عراق را به جان ایران بیاندازند، اما در افغانستان باقی ماندند تا نظام سیاسی کم روحیه را مداومت بخشند و عنان امنیتی و آنارشیسم آن را همانند همیشه به پاکستان بدهند.
*مخالفت 70 درصدی افغانستان با حضور ناتو در کشورشان
حمایت بیش از 70 درصد مردم از حضور ناتو و آمریکا در افغانستان، اکنون به مخالفت و بیباوری قاطع 70 درصدی تغییر جهت داده است. حمایت طولانی مدت آمریکا از «کرزی» و فساد تاریخی شبکههای ضد منافع ملی افغانستان، یک فرصت طلایی برای این کشور جهت ساختن پایگاههای بزرگ نظامی در 5 نقطه افغانستان بود.
آنچه آمریکا آن را نادیده گرفت، جوشش افکار عمومی علیه دروغهای بزرگی بود که متحدان بینالمللی به رهبری آمریکا، از صبح فردای سقوط طالبان به گوش مردم افغانستان فریاد کردند.
گذشت زمان ضد آنرا نشان داد. من همواره در این باره میاندیشم که آمریکا شناختی از افغانستان و بازی حضوری در این دامگاه نداشته و هنوز هم ندارد. انگلیسها که از نظر تجربیات تاریخی، عقل کل منطقه حساب میشدند، همانند حکام واشنگتن به سردرگمی افتادهاند.
هیچ یک از این کشورها برای ایجاد ثبات در افغانستان و حق یک زندگی آبرومند برای مردم این کشور، اهمیتی نداد؛ ادامه جنگ، حفظ جنگ و عبور از یک جنگ به جنگی دیگر، استراتژی تعریف شده غرب بود اما اشتباه آنها این بود که به نزدیک 30 میلیون نفر مسلح به مثابه گوسفند مینگریستند.
آقایان! شما در قرن 21 باید به تلخی بیاموزید که صاحبان گرسنه یک جغرافیا برای دفاع از منافع شما هیچ مسئولیتی ندارند؛ شما پولها را به پاکستان داده و بیمه منافعتان را از افغانها توقع دارید؟
من همواره حضور غرب و آمریکا در افغانستان را به عنوان یک شانس طلایی برای بقای افغانستان مطرح کردهام اما سناریویی که در خیال نوشته شده بود، در زمین و در واقعیت در حال فنا شدن است.
*غرب به مردم افغانستان حرف مفت تحویل داد
آمریکا و غرب آگاهانه راه اشتباه در پیش گرفتند؛ آنها به پاکستان سرمایه سرازیر کردند، به مردم افغانستان حرف مفت تحویل دادند و آنها را به مافیا بخشیدند. اکنون که روسیه و ایران در همکاری با چین و هند، ابتکار را در دست گرفتهاند، همان مافیا هم هر آنچه را که از آمریکا در دسترس دارد به دشمنانشان میفروشند؛ شکست جهان غرب در افغانستان، کل تمدن و هستی آنان را در همین خرابه دفن میکند.
متحدان بینالمللی در افغانستان، همه چیز را از خس و خاشاک بنا کردند و این بستر خاک ،گرسنگی و خشم، همیشه خطرناک است؛ آمریکا زمانی که پایگاههایی در افغانستان ایجاد کرد، فراموش کرد که آینده این پایگاههای جنگی را که مردمی مسلح، خشمگین، به جان رسیده، به هم ریخته و جنگجو در اطراف آن پرسه میزنند، با منطق و دقتی منصفانه بیمه کند.
آمریکاییها اجازه دادند که پاکستان هم سربازانش را بکشد و هم به ابر قدرت تروریسم در منطقه تبدیل شود. این اشتباه پایهایی بود که تاوانش در شرایط جدید بسیار سنگین است و افغانستان را زیر آتش تروریسم نگه داشت.
اکنون که بازیگران شبه ابر قدرت مانند روسیه، ایران و هند در حوزه افغانستان، تهدیدی به منافع کل جهان غرب هستند و جنگ سوریه هم به زودی به افغانستان سرایت خواهد کرد.
اکنون مردمی که از 4 سو در آتش قرار گرفتهاند، بی هیچ رحمی، زندگی خود را با بازی با آتش تعریف میکنند.
منبع: فارس