به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، آیتالله سید حسن طاهری خرمآبادی در خاطرات خود در این رابطه میگوید: امام هم به موضوع ولایت فقیه معتقد بود و هم آن را به کار بست، مطرح کردن آن در درسهاى نجف نقطهى عطف بود. علت نقطهى عطف بودنش این بود که برداشت مردم و حتى خواص از مبارزات این بود که حکومت و دولت شاه، قوانینى علیه اسلام تصویب کرده و راهى را در پیش گرفته است که علیه دین و اسلام است و ما باید با آن مبارزه کنیم تا دولت قوانین ضددینى را لغو کند و حداکثر از حوزههاى علمیه و علما عذرخواهى کند.
عدهاى دیگر بالاتر از این مطلب را هم مى فتند، بدین صورت که این رژیم را ساقط کنیم و در بدنهى رژیم جدید، مثلا مجلس، مقدارى نفوذ کنیم؛ براى مثال پنج نفر مجتهدى را که باید در مجلس حضور داشته باشند، به مجلس بفرستیم و از این طریق نظام را نظارت و کنترل کنیم. اینکه رژیم ساقط شود و حکومت جدید که فقیه در رأس آن باشد، بر سر کار بیاید، حتى به اذهان خطور هم نمىکرد. همه معتقد بودند که امکان چنین چیزى وجود ندارد و چنین بحثى مطرح نبود؛ البته علما به ولایت معتقد بودند، اما موضوع پیاده شدن آن اصلا مطرح نبود.
مرتبهى نخست از مبارزه، هدف فقط تا عقبنشینى رژیم از موضع خود و عدم تصویب قانون ضداسلامى و هم چنین عمل به قانون اساسى و محترم شمردن آن بود. بعضى از مراجع هم که همین اواخر دم از قانون اساسى مىزدند، معتقد بودند که شاه سلطنت بکند، همانند جبههى ملى و نهضت آزادى، ولى حکومت و دولت در اختیار شخص دیگرى باشد.
در رتبهى دیگر از مبارزه، هدف ساقط کردن رژیم بود. اما بعد از سقوط رژیم چه مىشود و چه برنامهاى وجود داشته باشد، معلوم نبود؛ حتى مبارزان و انقلابیون داغ و آنانى که دست به اسلحه برده بودند، مثل کسانى که منصور را به قتل رساندند، نمىدانستند که بعد چه برنامهاى براى حکومت دارند. انقلابیون داغ هم به تغییر رژیم فکر مىکردند، اما به اینکه رژیمى بیاید که در رأس آن فقیه باشد، فکر نمىکردند. باتوجه به این شرایط است که طرح مسألهى ولایتفقیه نقطهى عطفى بسیار مهم و اساسى در مبارزات بود.
به هر حال مبارزه تا قبل از طرح بحث ولایتفقیه، حالت مبهمى داشت، زیرا هدف مبارزه به خوبى تشریح نشده بود. ما نوارهاى درس حضرت امام را در قم تهیه مىکردیم و در منزل مرحوم آقاى ربانى املشى و به اتفاق جناب آقاى مؤمن گوش مىدادیم. این کار در جاهاى دیگر هم انجام مىگرفت و طلاب و روحانیون نوارها را گوش مىدادند. این امر براى ما بسیار جالب توجه بود؛ زیرا مدتى بود که از جنبههاى مبارزاتى حضرت امام، به صورت سخنرانى یا اعلامیه خبرى نبود.
گاه به دلیل بعضى اتفاقاتى که در ایران مىافتاد، همانند جشنهاى ۲۵۰۰ ساله، حضرت امام اعلامیهاى مىدادند؛ اما این کار به صورت مستمر نبود و در برههاى از زمان سکوت سنگینى بر نجف حاکم شده بود. طرح مسألهى ولایت فقیه و رسیدن نوارهاى آن به قم، موجى در بین انقلابیون به وجود آورد و تحولى اساسى در آنان ایجاد کرد؛ البته این امر براى رژیم هم غیرمترقبه بود.
وقتى که نوارها را گوش مىدادیم، بیشتر جنبههاى مبارزاتى موضوع برایمان اهمیت پیدا مىکرد و به عمق قضیه توجه نمىکردیم. حضرت امام در این درسها به شاه و... حمله مىکردند و به خرجهاى بىمورد و بىفایدهى رژیم هم اشاره مىکردند و مىگفتند از صفر شروع کنید؛ در نتیجه ذهنها به طرف جنبههاى مبارزاتى گرایش پیدا مىکرد و به جنبههاى اساسى قضیه اهمیت داده نمىشد.
وقتى که نوارها پیاده شد و دست به دست گشت، کمکم فکرها و اذهان به عمق قضیه پى بردند و ما متوجه شدیم که ایشان قضیهى مهمى را مطرح کردهاند که کل مبارزات را دگرگون مىکند و به مبارزه هدف مىبخشد. باتوجه به این تأثیرات بود که عدهاى هم به فکر انتشار مطالبى دربارهى حکومت اسلامى افتادند؛ از جملهى آنان مرحوم آقاى ربانى املشى بود که به این فکر افتاد.
البته دوستان دیگر همانند ربانى شیرازى، ایشان را تشویق مىکردند. آقاى ربانى املشى فعالیتهاى خودش را کنار گذاشت و تمام شب و روز روى موضوع حکومت اسلامى کار کرد. ایشان چندین سال در این باره کار کرد و زحمت کشید و مطالب زیادى در این زمینه تنظیم کرد. در سالهاى ۱۳۵۶ ـ ۱۳۵۷ که فشارها زیاد شد و ایشان را تبعید کردند، مجبور شد جزوات را در باغچهى منزلش دفن کند که بالاخره این جزوات گم شد و باعث تأسف ایشان گشت.
خاطرات آیتالله سید حسن طاهری خرمآبادی، جلد دوم، مرکز اسناد انقلاب اسلامی
منبع: مرکز اسناد انقلاب اسلامی
انتهای پیام/ ۱۳۴