جنگ ۳۳ روزه به روایت آقای سفیر

رژیم صهیونیستی نقاط ضعف بسیاری دارد. در جنگ ۳۳ روزه و نزاع با مقاومت این نقاط بروز بیشتری یافت. به طور مثال می‌توان به ناتوانی رژیم صهیونیستی برای ورود به یک جنگ طولانی‌مدت و نداشتن قدرت مدیریت چنین جنگی اشاره کرد.
کد خبر: ۶۱۲۳۸۸
تاریخ انتشار: ۰۳ شهريور ۱۴۰۲ - ۱۴:۱۰ - 25August 2023

جنگ ۳۳ روزه به روایت آقای سفیربه گزارش گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، کتاب «تاریخ شفاهی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران» حاوی گفت‌وگو با دیپلمات‌های وزارت امور خارجه است.

بخش دوم مصاحبه با «محمدرضا رئوف شیبانی» در ادامه می‌آید؛

زمانی که شما در لبنان سفیر بودید جنگ ۳۳ روزه شروع شد. آیا سفارت ایران هم در برنامه هجوم رژیم صهیونیستی بود؟

جنگ که شروع شد در تلاطم جنگ و هجوم رژیم صهیونیستی شرایط ما هم سخت شده بود. ما به عنوان یکی از حامیان اصلی مقاومت حتماً مورد حساسیت و در زیر ذره‌بین هواپیما‌های رژیم صهیونیستی و تصمیم‌گیران رژیم صهیونیستی بودیم. به طور دائم یک هواپیمای MK جاسوسی که امکان فیلمبرداری دارد از طرف این رژیم دائم بالای سفارت در حال حرکت بود و دور زدنش تمام می‌شد یک هواپیمای دیگر بالای سفارت حرکت می‌کرد و فیلم می‌گرفت و تمام تحولات و تحرکات داخل سفارت را قطعا رژیم صهیونیستی فیلم دارد و نمونه‌اش را چند روز پیش آقای سید حسن نصرالله در مصاحبه‌اش نشان داد که رژیم صهیونیستی تا چه حد دقیق در حال رصد کردن هست.

در زمان جنگ چند سفارتخانه که کشورشان هیچ ارتباطی با جنگ نداشت تعطیل کردند. ولی ما به عنوان جمهوری اسلامی ایران، چون همیشه این نگاه را داریم که در کنار مظلوم باشیم تصمیم گرفتیم به طور جدی در سفارت بمانیم و بعضاً شرایطی که خیلی حساس می‌شد شب‌ها به منزل دوستانی می‌رفتیم که خارج از دایره تهدید بود، ولی ملاقات‌هایمان را در سفارت انجام می‌دادیم. تقریباً دو هفته از جنگ گذشته بود که آقای متکی اعلام کردند که می‌خواهند لبنان بیایند. سفر ایشان با سفر وزیر خارجه وقت فرانسه همزمان شد.

هنگامی که فرانسوی‌ها از سفر آقای متکی به لبنان مطلع شدند، طی تماسی سفیر فرانسه اعلام کرد که ما درخواست داریم تا وزرا نشستی با هم داشته باشند و ما هم قبول کردیم. از اینجا من استنباط کردم که وضعیت رژیم صهیونیستی رو به سرازیری می‌رود و حامیان آنان راه افتاده‌اند و دارند به سراغ ما می‌آیند که کاری بکنید.

من به سفیر فرانسه گفتم که مانعی ندارد و ما در خدمت شما هستیم آقای وزیر در وقت مقرر وارد بیروت می‌شوند و مسیر هم بمباران شده و بسته بود. آقای وزیر باید از سوریه به طرابلس می‌رفتند و از شمال لبنان به بیروت می‌آمدند و تقریباً حدود شش ساعت ایشان زمینی در راه بودند. فقط به خاطر اینکه داخل لبنان بیایند و اعلام حمایت بکنند.

وزرای دیگر می‌آمدند قبرس و از قبرس با هلیکوپتر به داخل بیروت می‌آمدند و در آن زمان هم آن‌ها می‌خواستند بیایند به اسرائیلی‌ها می‌گفتند که هلیکوپتر را نزنید. ما در طرابلس به استقبال آقای وزیر رفتیم و در مسیر با سفیر فرانسه هماهنگ می‌کردیم.

من به ایشان گفتم که ما در سفارت جمهوری اسلامی ایران منتظر شما هستیم و سفیر فرانسه گفت سفارت ایران در دایره تهدید است آن منطقه را اسرائیل دارد می‌زند، ملاقات را در سفارت ما انجام بدهیم. ما گفتیم که اگر وزیر ما وارد لبنان بشود داخل سفارت ایران می‌آید و آنجا ملاقات‌هایشان را انجام می‌دهند. بالاخره با اصرار ما قبول کردند که به سفارت ایران بیایند و ملاقات خیلی خوبی هم در اوج بحران بود. در نشست داخل سفارت ایران، وزیر خارجه فرانسه با جناب آقای متکی مذاکرات جدی‌ای کردند که بسیاری از مسائلی را که آمریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها طراحی کرده بودند و دیکته کرده بودند که در چارچوب قطعنامه بیاورند، در آن نشست روشنگری و تاکید شد و موضع جدی جمهوری اسلامی ایران از زبان وزیر امور خارجه اعلام شد.

رژیم صهیونیستی نقاط ضعف بسیاری دارد. در جنگ ۳۳ روزه و نزاع با مقاومت این نقطه ضعف خیلی نشان داده شد؛ به طور مثال می‌توان به عدم توانمندی رژیم صهیونیستی برای ورود به یک جنگ طولانی مدت، عدم قدرت مدیریت یک جنگ دراز مدت و قدرت جنگ کوتاه مدت رژیم صهیونیستی اشاره کرد.

از سال ۱۹۹۶ تا سال ۲۰۰۰ طراحی مقاومت، زدن پایگاه‌های رژیم صهیونیستی در داخل خاک لبنان بود چرا که رژیم صهیونیستی در بخش قابل توجهی از لبنان بعد از عقب نشینی تا زهرانیون پایگاه زده بود و در نقاط استراتژیک جنوب لبنان یک کمربند امنیتی به عمق ۱۵ کیلومتر برای خود ایجاد کرده بود. از سال ۱۹۹۶ عملیات خوشه‌های خشم رژیم صهیونیستی جنایت‌هایی ایجاد کرد که یکی از آن‌ها حمله به پایگاه یونیسف بود که تعداد زیادی زن و کودک از بین رفتند.

از آن موقع ۱۷ روز بیشتر طول نکشید و بعد از آن بلافاصله نمایندگان جمهوری اسلامی ایران که وزیر خارجه ما آقای دکتر ولایتی بود، وزیر خارجه فرانسه آقای رفیق وزیر خارجه ایتالیا و به نوعی وزیر خارجه ژاپن هم که خودش را در این ماجرا وارد کرد به دمشق رفتند و یک شبه آتش‌بسی را ایجاد کردند. افکار عمومی تحمل ادامه این جنایت‌ها را نداشت و دنیا علیه آن‌ها بسیج شد، بنابراین رژیم صهیونیستی ضربه می‌خورد و اهدافش محقق نمی‌شد و یک جنگ کورکورانه به حساب می‌آمد.

از سال ۱۹۹۶ هم مقاومت با یک شیوه جدید در هنگامی که همه گفتند دست مقاومت به موجب توافقات بسته شده با یک استراتژی جدید از سال ۹۶ تا ۲۰۰۰ منجر به عقب نشینی گسترده رژیم صهیونیستی از خاک لبنان شد. به صورتی که به غیر از دو سه نقطه بقیه کمربند امنیتی ۱۵ کیلومتری تا عمق مرز‌ها تخلیه شد و عقب رفت و نیرو‌های غاصب در سر مرز‌های فلسطین اشغالی مستقر شدند.

اسرائیل جنگی را شروع کرد تا ظرف مدت شش روز تمام شود و دوم اینکه کارش باید ضرب الاجلی باشد. همچنین باید اطمینان می‌داشت که نسبت به اهدافش تا به حال اینطور بوده است. قبل از جنگ ۳۳ روزه هم رژیم صهیونیستی اگر ورود به یک عملیات نظامی می‌کرده اول هدف را دقیق شناسایی و با انجام سریع عملیات خارج می‌شد. اکثر عملیات رژیم صهیونیستی در نقاط مختلف از این نوع بوده است.

همه می‌گفتند که اگر رژیم صهیونیستی تصمیمی برای زدن یک هدف بگیرد، می‌زند و آن هدف را از بین می‌برد. در صورتی که در جنگ ۳۳ روزه لبنان این موضوع محقق نشد و نتوانست ولو یک هدف از اهدافی را که تعریف کرده بود بزند. رژیم صهیونیستی در شمال فلسطین اشغالی زندانی‌هایی را آماده کرده بود که شخصیت‌های مقاومت را در آن زندان شبیه به گوانتانامو ببرد. یعنی تا این حد آن‌ها به کارشان مطمئن بودند و خودشان را آماده پیروزی کرده بودند در صورتی که یک هدف را هم علیه مقاومت نتوانست بزند. هر هدفی را که زد هدف‌های کور بود و مردم عادی را هدف قرار داده بود. ساختمان‌های ضاحیه را مورد هدف قرار می‌داد که یا مردم داخل ساختمان‌ها ساکن بودند یا تخلیه شده بودند.

چرا به قسمت مسیحی نشین لبنان اصلاً حمله نشد؟

به آن قسمت کاری نداشتند. یکی از اهداف رژیم صهیونیستی در این جنگ ایجاد اختلاف بین طوایف لبنانی بود. اولاً با هدف قرار دادن مناطق شیعه تلاش می‌کرد حساسیت شیعه را علیه سنی‌ها و مسیحی‌ها ایجاد بکند و از طرف دیگر هم خودش نگران این بود که دامنه جنگ را وسیع بکند. می‌خواستند بگویند که ما با یک طیف از داخل لبنان مشکل داریم و اگر دامنه را گسترده می‌کرد شرایط رژیم صهیونیستی قطعاً بدتر از این می‌شد.

ارتش لبنان در این جنگ به طور فعال چقدر وارد عمل شد؟

ارتش لبنان مورد هدف قرار گرفت. ارتش لبنان یک شاکله نزدیک به نگاه مقاومت را دارد یعنی ارتش لبنان معتقد است که رژیم صهیونیستی دشمن لبنان است. ارتش لبنان ترکیبی است از مجموعه طوایف داخل لبنان.

اما عملاً ما در جنگ ۳۳ روزه شاهد حضور پررنگ و فعال ارتش لبنان نبودیم؟

یکی از توطئه‌ها علیه لبنان و همسایه‌های فلسطین اشغالی این است که آمریکایی‌ها اسرائیلی‌ها و غربی‌ها تلاش می‌کنند و دستور می‌دهند که توان نظامی این کشور را در پایین‌ترین سطح نگاه دارند تا امکان مقابله با رژیم صهیونیستی را پیدا نکنند. این عدم توازن به نفع رژیم صهیونیستی باعث وحشت از این کار رژیم شده است.

به همین خاطر ارتش لبنان از نظر بنیه نظامی و دفاعی خیلی ضعیف است و یک امکان دفاعی هوایی ساده برای خود در اختیار ندارد. یک پدافند ساده را هم ندارد. مقاومت توانمندی ظرفیت و امکاناتی را دارد که خدای ناکرده در هر نوع درگیری آتی این توانمندی غیر منتظره‌ای را نشان خواهد داد.

رژیم صهیونیستی می‌خواهد صحنه فلسطین اشغالی و شهر‌ها و اماکن مسکونی خودش را همانگونه آرام حفظ کند. در جنگ‌های گذشته شهروند صهیونیستی به هیچ عنوان احساس شرایط جنگی را نداشته است. در شرایطی که این سه عنصر و سپاهی که تصمیم نظامیان صهیونیستی برای شروع یک جنگ بر آن استوار است در دوران جنگ ۳۳ روزه لبنان و ۲۲ روزه غزه خراب شد و به هم ریخت. امروزه نه اسرائیل می‌تواند اهداف را دقیق بزند و نه می‌تواند جنگی را در دراز مدت ادامه بدهد و نه داخل فلسطین اشغالی مصون خواهد بود و عمق رژیم صهیونیستی هم توسط موشک‌های مقاومت مورد هدف قرار می‌گیرد. این سه عنصر عامل تغییر دهنده توازن گذشته شده است یعنی حاکمیت و سیطره نظام رژیم صهیونیستی بر منطقه را به هم ریخته است.

قبل از جنگ ۳۳ روزه مطرح شده که هدف اصلی رژیم صهیونیستی و آمریکا جمهوری اسلامی ایران بوده است و حزب الله با اقدام پیش‌دستانه خود در به اسارت درآوردن نیرو‌های اشغالگر و جنگ با این رژیم مجعول حمله به ایران را به تعویق انداخته است و بعد هم با شکست اسرائیل این تعبیر خیلی طولانی مدت و از دستور کار خارج شد.

نگاه من طور دیگری است. حزب الله برای وطن خود زحمت می‌کشد و از آن دفاع می‌کند و با اشغالگران وطن خود مقابله می‌کند. اگر حزب الله در آنجا چنین کاری می‌کند به عنوان جریان مقاومت مورد حمایت جمهوری اسلامی ایران است در ادبیات سیاسی جمهوری اسلامی ایران از ابتدای پیروزی انقلاب تا به حال این اصل مورد قبول و پذیرش آحاد ملت است که باید از مظلوم و اشغال شده در مقابل ظالم و اشغالگر دفاع کرد. این حکم و دستور قانون اساسی ماست اینکه در کنار حزب الله هستیم به خاطر اعتقادیست که ما نسبت به مقاومت مظلوم در مقابل ظالم داریم.

حزب الله، حماس، سوریه، ایران و لبنان جریان‌هایی هستند که در یک جبهه قرار دارند با یک نگاه به تحولات نگاه می‌کنند اگر حزب الله آنجا قوی باشد حتماً مصالح و منافع حماس، سوریه و جمهوری اسلامی ایران تقویت می‌شود. اگر جمهوری اسلامی ایران تقویت شود و قوی و محکم باشد حتماً سوریه، حزب‌الله و لبنان و حتماً جمیع کشور‌هایی که در مقابل حاکمیت سلطه‌گر ایستادگی دارند قوی خواهند شد. این است وقتی که می‌گویند حزب الله آنجا دارد می‌جنگد پس ما اینجا امنیت داریم.

این ارتباط است نه اینکه در حقیقت حزب الله به عنوان عاملی از جمهوری اسلامی ایران آنجا بجنگد. نه حزب الله یک جریان لبنانی است و یک جریان معتقد به آزادی سرزمین خودش است. حماس نیز برای ما که نمی‌جنگد برای گرفتن حق خودش می‌جنگد. چون حقوقی که ما به آن نگاه می‌کنیم در صحنه بین المللی همان نگاهی است که حماس دارد و این‌ها با هم منطبق می‌شود و یکی به اشتباه تفسیر می‌کند که حزب الله برای ما دارد می‌جنگد اصلاً اینطور نیست. در همین راستا اگر رژیم صهیونیستی به یکی از این جبهه‌ها حمله کند حتماً عناصر دیگر این جبهه هم مورد تعرض قرار خواهند گرفت. آمریکا اگر این جبهه را هدف‌گیری کرده است، حالا می‌گردد و به دنبال حلقه ضعیف است و از حلقه ضعیف شروع می‌کند و خودش را به آخرین حلقه می‌رساند.

برای اینکه انسجام بین حلقه‌ها را بشکند. نگویید که اسرائیل به حزب الله حمله کرد تا مقدمه‌ای باشد برای حمله به ایران. نه، چون منافع ایران، سوریه، حماس، لبنان و حزب الله مجموعه این کشور‌هایی که در خط مقاومت هستند با هم گره خورده‌اند. اینطور استنباط می‌شود، ولی اشتباه بیان می‌شود.

در رابطه با ترور رفیق حریری و خروج نیرو‌های سوریه از لبنان، بحثی مطرح می‌شود که فشار‌های بین‌المللی در این راستا منجر به خروج نیرو‌های سوریه از لبنان می‌شود تا هجوم اسرائیل تسهیل شود شما با این تحلیل موافقید؟

من وجود یک توطئه‌ای پشت طرح ترور آقای رفیق حریری را رد نمی‌کنم. توطئه بزرگی علیه منطقه بوده، ولی به هر حال با هوشیاری‌ای که در صحنه ایجاد گردید، جلوی این توطئه گرفته شد. بدون تردید منتفع اصلی از ترور رفیق حریری رژیم صهیونیستی است. رژیم صهیونیستی با ترور رفیق حریری و سناریویی که بعد از ترور برای ایجاد فتنه و درگیری داخل داخلی طراحی کرده بود قصد داشت جلوی مقاومت را که در آنجا رشد می‌کرد، بگیرد.

رفیق حریری در مقطعی که در لبنان مسئولیت داشت به عنوان یکی از پشتوانه‌های مقاومت عمل می‌کرد. سال ۱۹۹۶ رفیق حریری به عنوان یکی از طرف‌های مذاکراتی که برای محکم کردن حق مقاومت آمده بود، در دمشق به مذاکره نشست.

آقای سعد حریری الان در حال تمرین است و خود را برای تبدیل شدن به یک شخصیت سیاسی که امکان مدیریت این کشور را دارد آماده می‌کند؛ لذا برای اینکه بتواند به عنوان فردی که فراتر از جریان حزبی وطایفه‌ای کار انجام بدهد هنوز نیاز به کار بیشتر دارد و خودش را آماده می‌کند. در دوره مدیریت در مجموع عملکرد خوبی داشته است.

و درباره خروج نیرو‌های سوری؟

یک توطئه بزرگی بود. در حقیقت بحث حضور و عدم حضور سوریه مطرح نبود، بلکه کلاً یکی از حلقه‌های این توطئه بزرگ ضربه زدن به حاکمیت سوریه بود.

شیرین‌ترین خاطره‌تان را از جنگ ۳۳ روزه لبنان بفرمایید؟

خاطرات که زیاد بود ما این توفیق را داشتیم که در طول جنگ با رهبر مقاومت ارتباطاتی را چه به صورت نامه و چه از طریق دیگر داشته باشیم و از سلامت ایشان باخبر بودیم. همیشه در حافظه‌ی من است که در طول این مدت به عنوان سفیر جمهوری اسلامی ایران در کنار بهترین انسان‌های روی زمین که خود آقای سیدحسن نصرالله و شیعیان لبنان و مردم لبنان به طور عام و شیعه لبنان به طور خاص هستند بودم. ارتباط داشتن با رهبر مقاومت همیشه یک خاطره خوب برای من است و برای کمتر کسی پیش می‌آید که در کنار انسان‌های پاک، لایق و مقتدری مثل سید حسن نصرالله باشد و ایشان را زیارت و گفتگو گفت و گویی با ایشان داشته باشد.

نکته دیگر در طول جنگ - که این موضوع هیچ وقت فراموشم نمی‌شود و به آن افتخار می‌کنم - آن این بود که پایبندی مردم حامی مقاومت و رهبری مقاومت مثال زدنی بود. شما شاید در تلویزیون هم دیده باشید وقتی که رژیم صهیونیستی مناطق محروم را بمباران می‌کرد و دوربین‌ها سریع خودشان را می‌رساندند و فیلم می‌گرفتند، می‌دیدید که یک پیرزن در تل خاک خانه‌اش دنبال باقیمانده خانه و وسایل خانه‌اش می‌گردد. از او می‌پرسند که به دنبال چه چیزی می‌گردی می‌گوید دنبال وسایل قابل استفاده می‌گردم. خبرنگاران به پیرزن می‌گویند این‌ها که همه‌اش خراب شده است و پیرزن می‌گوید همه این‌ها فدای نعلین سید حسن نصرالله.

این تجلی اعتقاد است و تجلی تبعیت از رهبری و ولایت. فرد تمام خسارت‌های مادی را دیده، ولی روی اعتقاداتش ایستاده است و این رمز پیروزی است و این است که یک مجموعه کوچک با ایمان می‌تواند در مقابل یک ماشین بزرگ جنگی که همیشه اسطوره‌ی شکست ناپذیری‌اش گوش همه را کر می‌کرد بایستد. یکبار که بمباران شده بود ما به منطقه رفتیم و دیدیم یک خانم که چادر ایرانی به سر دارد آنجا می‌چرخد. به او گفتیم اینجا چه کار می‌کنید و او گفت من دانشجوی دوره دکترا هستم و همه مدارک و کتاب و جزوه‌هایم زیر خاک رفته است. به او گفتیم خوب الان کجا اسکان دارید گفت منزل یکی از دوستانم هستم و بالاخره ما این خانم را در سفارت مستقر کردیم و الان هم به کمک سفارت دکترایش را دارد دفاع می‌کند و با ما هنوز ارتباط دارد.

در رابطه با فتح چند روزه بیروت توسط حزب‌الله و ماجرا‌های بعد از جنگ بیشتر توضیح دهید.

استمرار وضعیت قبل از جنگ و همچنین شرایط بعد از جنگ بر روی نوع رویکرد جریان‌های سیاسی که ضد مقاومت بود تاثیر گذاشت. آنان مواضع شان را تشدید نمودند و به اصطلاح کارشکنی می‌کردند و شاید یکی از توطئه‌هایی که بعد از جنگ آمریکایی‌ها و غربی‌ها به دنبالش بودند این بود که این تعداد مردمی که به خاطر جنگ از جنوب مهاجرت کرده بودند و عمدتاً یا به سوریه یا کشور‌های اطراف و یا به منطقه مسیحی نشین رفته بودند، در بازگشتشان کارشکنی شود، لذا مشکل ایجاد می‌کردند و ابزار‌هایی را که مقاومت به عنوان عامل موفقیت خود در میدان نبرد در اختیار داشت، شناسایی و خنثی می‌نمودند.

بیشتر از همه اسرائیلی به دنبال این قضیه بود چرا که یکی از عوامل شکستش را ابزار‌های مقاومت از جمله شبکه ارتباطات و تماسی در طول جنگ بین فرماندهی و خط مقدم می‌دانست که این ارتباط لحظه‌ای قطع نشد و سربازان مقاومت در خط مقدم دائماً در ارتباط و در تماس بود و اسرائیل می‌خواست این ارتباط را قطع بکند.

بعد از جنگ اسرائیل این ضعف خودش را می‌خواست شناسایی بکند و از بین ببرد. به همین خاطر بعضی از جریانات سیاسی داخل لبنان متمرکز شدند روی اینکه شبکه ارتباطات حزب الله و شبکه مخابرات حزب الله چگونه بوده است که باعث بحث و جدال در صحنه سیاسی لبنان شد. یک نکته‌ی دیگر هم شناسایی نقاط قوت مقاومت حداقل برای معرفی کردن به رسانه‌ها و افکار عمومی بود تا اسرائیل نقاط قوت مقاومت را شناسایی کند و همچنین شیوه تصمیم گیری در دولت به شکل‌گیری دادگاه بین المللی برای ترور رفیق حریری با اهداف سیاسی پیش رفت.

در دولت آقای سینیوره این دستورالعمل باید به وزرا داده می‌شد و مطالعه و بررسی می‌گردید تا آنان نقطه نظراتشان را می‌دادند و بعد دولت براساس نظرات جمعی تصمیم می‌گرفت. ظاهراً فرایندی که طی شده بود مراحل قانونی بود و این باعث اعتراض وزرا شد و وزرا از دولت کنار کشیدند و اعتصاب در مرکز شهر شروع شد و هم زمان هم بحث شبکه مخابرات مقاومت به عنوان دستور کار در کنفرانس مطبوعاتی آقای جنبلاط بود. در آن مصاحبه آقای جنبلاط گفت که راه حل بحران لبنان دو چیز است: یکی اینکه پرواز‌های ایران به لبنان را قطع و سفیر ایران اخراج شود و دوم فرمانده ارتش، مستقر در فرودگاه بیروت را هم اخراج بکنید و بعد دولت سینیوره تشکیل جلسه داد و دو تصمیم گرفت و دو مصوبه از دولت صادر شد: اول اینکه آقای ولید شبیر فرمانده مستقر در فرودگاه باید اخراج بشود و دوم اینکه مسئولین امنیتی لبنان را موظف کرد که شبکه اتصالات مخابرات مقاومت را شناسایی بکنند و همه مسئولین و عوامل آن را تحت پیگرد قرار بدهند و این دو مصوبه باعث موضع‌گیری مقاومت شد و مجموعه جریان معارضه موضع‌گیری سخت بکند که درخواست دبیر کل حزب الله بر این بود که این دو مصوبه را باید دولت پس بگیرد و دولت هم زیر بار نرفت و تقریباً فضای امنیتی و میدانی بیروت بسیار ملتهب شده بود.

جریان‌ها در مقابل همدیگر صف‌کشی کرده بودند و با یک جرقه درگیری جدی شکل می‌گرفت و، چون استدلال مقاومت این بود که این چیزی است که رژیم صهیونیستی می‌خواهد و سلاح مقاومت تنها ابزار نظامی نیست، و شامل شبکه ارتباطات مخابرات مقاومت هم می‌شود و این در حقیقت افتادن در گرداب اسرائیل به حساب می‌آید.

دشمن در جبهه داخلی هم وجود داشت و در آن معارضه، حزب الله چند ساعته بیروت را گرفت حوادث هفتم ایار اتفاق افتاد و آنجا بود که آقای ولید جنبلاط در منزلش واقع در بیروت به واسطه یکی از رهبران دروز درخواست صلح کرد. آقای ولید جنبلاط واسطه شد و از آن مقطع احساس کرد که هدایت کردن تحولات سیاسی لبنان به سمت بحران، تشنج و درگیری داخلی باعث خواهد شد که اولین خسارت دیده خودش باشد. آقای جنبلاط یک جریان موثر در تحولات سیاسی لبنان بود و به هر حال ایشان موقعیت استراتژیکی دارد.

بعد از آن بود که نشست دوحه فرا رسید و قبل از دوحه هم تلاش‌های مختلفی از سوی فرانسوی‌ها، سوئیسی‌ها و جریان‌های مختلف علیه حزب الله انجام شد تا اینکه یک نشست چهار جانبه بین ایران، قطر، سوریه و عمان صورت گرفت. البته کل این بحران به حاشیه یکی از اجلاس‌های واقع در قاهره باز می‌گردد. این نشست که شکل گرفت چند دور گفتگو‌های فشرده بین رهبران لبنانی انجام شد. من در بیروت پیگیر مذاکرات بودم که اطلاع دادند که مذاکرات به نتیجه نرسیده و قطری‌ها نصف شب اعلام کردند که ظرف چند ساعت آینده ما اعلام شکست گفتگو‌ها را می‌کنیم و دیگر کاری نمی‌شود انجام داد.

اگر این حادثه اتفاق می‌افتاد کنترل مجدد شرایط سیاسی و میدانی لبنان کار بسیار مشکلی می‌شد. من بلافاصله با جناب آقای متکی تماس گرفتم و به ایشان گزارش تلفنی دادم و پیشنهاد کردم که ایشان تماس‌هایی را با همتای سوری و قطری خود داشته باشند. ایشان نیز از ساعت ۲ نصف شب تا ۹ صبح فردا طی چندین دور تماس و گفت وگوی سه جانبه تلاش کردند تا بن‌بست مذاکرات گروه‌های لبنانی از بین برود و مسیر گفتگو‌ها هموار بشود که تا ظهر توافق لبنانی‌ها صورت گرفت.

نقش ایران در رابطه با مذاکرات صلح و صدور قطعنامه ۱۷۰۱ چه بود؟

بحث اصول توقف جنایات رژیم صهیونیستی در دستور کار جمهوری اسلامی قرار گرفته بود مهم‌ترین موضوع این بود که بمباران وحشیانه و جنایات رژیم صهیونیستی متوقف بشود و جلوی ریخته شدن خون مردم بی‌گناه گرفته بشود. یکی از نمونه‌های اصلی این بود که در گفتگو‌های آقای متکی و وزیر خارجه وقت فرانسه انجام شد و مرحله بعد، بحث حلقه تکمیل کننده بحث گفتگو‌هایی بود که در شورای امنیت انجام شد. نماینده‌ی لبنان در شورای امنیت بود، ولی وزیر خارجه قطر به نوعی صحنه و از طرف دیگر مقاومت مدیریت می‌کرد در حقیقت باید نگاه و مطالباتش و نظراتش آنجا مطرح و توجه بشود.

از این بابت یک کانال ارتباطی ایجاد و فعال شد بین نیویورک و بیروت که نماینده دائم جمهوری اسلامی ایران که آن زمان آقای ظریف بود و من هم در بیروت با آقای نبیه بری رئیس مجلس ارتباط داشتم و این زنجیره سه حلقه‌ای مذاکرات، در حقیقت به نوعی نگاه لبنان را مدیریت می‌کرد که بعضی اوقات مطالبی بود که از نیویورک به ما منتقل می‌شد و زمانی که آقای سیدحسن نصرالله اعلام کرد آقای نبیه بری وکالت دارد برای گفتگو در قطعنامه‌ها و ما نگاه آقای نبیه بری را منتقل می‌کردیم و به سفیرمان می‌گفتیم و سفیر ما به وزیر خارجه قطر می‌گفت و این تحرک دیپلماتیک ۲۴ ساعته‌ای بود که انجام می‌شد و خیلی از لبه‌های تیز قطعنامه را توانست از بین ببرد و کند بکند.

در طول جنگ حرکت‌های دیپلماتیکی که لازم بود در صحنه لبنان انجام بشود کاملاً متوقف شده بود. تقریباً سفرای خارجی کمترین تحرک را داشتند ما سعی می‌کردیم به عنوان حامی لبنان در مقابل تهاجم رژیم صهیونیستی حضور فعال و پررنگی را داشته باشیم. به همین خاطر ما دیدار‌های معمول خودمان را حتی بیشتر از گذشته در آن قطع شکل دادیم. چندین دور گفت‌وگو با آقای سنیوره داشتم نخست وزیر وقت لبنان با آقای نبیه بری با وزیر خارجه لبنان و آقای لحود گفتگو‌های مکرری در خلال جنگ انجام دادیم. همزمان برای امدادرسانی به مردمی که آواره شده بودند تلاش کرده‌ایم و بعضی‌ها هم در داخل مناطق جنگی گیر کرده بودند.

به همین خاطر بلافاصله یک تیم متشکل از ارگان‌های جمهوری اسلامی ایران که در امر کمک‌رسانی فعال هستند از جمله وزارت بهداشت، هلال احمر، کمیته امداد به بیروت آمدند و یک بررسی میدانی کردیم و اولین امکانات امدادی در نقاط جنوبی لبنان به نام جمهوری اسلامی ایران توزیع شد یک شبکه‌ای را طراحی کرده بودیم که این‌ها در نزدیک‌ترین مکان به شرایط جنگی، خودشان و امداد‌ها و کمک‌ها را به نیازمندان ارسال بکنند.

منبع: ایرنا

انتهای پیام/ ۱۳۴

نظر شما
پربیننده ها