به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، در ماههای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی ایران یکی از فیلسوفان نامدار پستمدرن فرانسوی به نام «میشل فوکو» از طرف یکی از نشریات مطرح کشور فرانسه به عنوان خبرنگار روزنامه «کوریره دلاسرا» وارد ایران شد تا تحلیلی از آنچه در کشورمان رخ میدهد، داشته باشد و آن را در کشورهای غربی بازتاب دهد.
روند انقلابی ایران به عنوان یک کنش جمعی که صبغه و ماهیت دینی داشت، او را شگفتزده کرده بود. این فرانسوی که کشورش مهد تولد و اشاعه سکولاریسم به حساب میآمد و دین در پستوی خانهها قرار داشت به چشم میدید که بار دیگر محوریت مذهب چگونه مردم را از خواب خمودی و جمودی بیدار کرده و به صحنه مبارزه و عدالتخواهی کشانده است.
ایران روح جهان بیروح
میشل فوکو با نظر به این که معنویت شیعی به عنوان یک عنصر اساسی در انقلاب ایران نقش جدی داشته و مردم را این تعلق و باور مذهبی به صحنه کشانده است، توصیفی از جامعه انقلابی دارد که در جای خود قابل تأمل و توجه است. او ایران را «روحِ جهان بیروح» خواند.
در نظر او که البته شخصی آتئیست (خداناباور) به حساب میآمد، ایرانیان در انقلاب خود بر مدار ارزشهای والا حرکت میکنند و همین ارزشها موجب شده تا حیات مردم انقلابی ایران دارای روحی شود که مبارزات آنان را ارزشمند کرده و معنای عمیقی به سیر انقلابی آنان داده است. در نظر فوکو مردم خود را ذیل یک امر بزرگتر که مقصود خداوند باشد، میبینند و قرار است در جهت او حرکت کنند.
مذهب؛ عنصر مولد و مؤثر در مسیر انقلاب
در عقیده میشل فوکو، در جهان نیهیلیستی ما که اساساً ارزشها را به حاشیه رانده و معنازدایی شدیدی در جوامع بشری در حال انجام است، این ایران است که بار دیگر با بازتفسیر ارزشهای دینی و احیای اهداف اصلی مذهب تشیع و دین اسلام، بار دیگر معنا را به جهان امروزه بازگردانده است و اثری مهم را بر ملتهای تحت ستم بالاخص مسلمین میگذارد. روح معنوی تشیع به مثابه مهمترین عنصر انگیزهساز حضور اجتماعی آنان در متن انقلاب، نادره رخدادی بود که فوکو را تحت تاثیر قرار داده بود.
معنویت فعالانه که مردم دیندار را از پستوهای عزلت و کنج عبادت به کف میدان کشیده بود و دین را به عنوان یک محرک و مولد عدالتخواهی و حقطلبی معرفی میکرد، دقیقاً همان نکتهای است که فوکو به آن اشاره دارد و آن را به عنوان یک عنصر روحبخش و معنابخش در ایران و جهان میداند.
معنویت و خدامحوری روحی است که به کالبد یک جامعه حلول کرده و آن را زنده میسازد. همین روح معنویت است که انسانها را گرد یکدیگر میآورد و ذیل آن ارزشهای انسانی به عنوان اهداف اصلی نهضت حرکتآفرین و جوششزا رخ عیان میکند.
امام حسین (ع) روحبخش نهضتها و حرکتهاست
مکتب امام حسین (ع) در روزهای انقلابی که با احیای مفاهیم اصلیاش توسط امام امت و اندیشمندانی، چون مرحوم علی شریعتی و شهید مطهری بار دیگر باز تفسیر شده بود، مهمترین عاملی بود که انقلابیون ایرانی از روشنفکر تا عامی با اقتدای به آن جریان عظیم، خود را در کف میدان مبارزه حاضر میکردند، تا بار دیگر در دنیای افسرده مدرن، معنای زندگیِ حقیقی را به تجسم درآورند. «جهاد و شهادت» دو بال سرخ نهضت انقلابی ایران است که با وامداری از ماجرای کربلا، انقلاب ما و در اصل جامعه ما را زنده کرده بود.
اکنون دهها سال از انقلاب اسلامی گذشته است، اما هربار شور مکتب حسینی سالیانه با یک تجدید بیعت عظیم در اربعین حسینی پیگیری میشود و شعور عاشورایی در یک گردهمایی بزرگ دینی به تصویر درمیآید. در دنیای فردگرای ما که فردیت و خودمحوری، رکن اصلی زندگی جهان مدرن تلقی میشود و اساساً کنشهای اجتماعی آن هم از نوع دینی رو به اضمحلال میرود، اربعین یک «نه» بزرگ به این سیطره بیروحی حاکم بر کالبد فرهنگ هالیودی و نهیلیستیک غربی است و با یادآوری نهضت عظیم حسینی که تجسم و تبلور حقمحوری و عدالتخواهی است بار دیگر روح را به این جهان بیروح بازگردانده است.
اربعین، روحِ جهان بیروح
اربعین به عنوان یک تجمع عظیم دینی که در خود ارزشهایی نظیر تعاون و همکاری، نوعدوستی، تجدید عهد با اهداف والا، از خود گذشتگی و... را به همراه دارد حاکی یک پیام مهم برای جهانیانی است که تمدن فرهنگی غرب آنها را با صنعت مُد، شهوت، شکمبارگی، قدرتطلبی و فضای مخدّر مجازی به یک «استحمار» و «بردگی» جدید کشانده است. روحِ جهان بیروح ما امروزه در اربعین دیده میشود و ما از قِبل این گردهمایی توفیق آن را داریم که «انسان» ببینیم، همان انسانی که با پیروی و عمل به ارزشهای الهی تجسمی از اسم اعظم میشود و اذهان خفته و غافل مردم دنیا را به خود و مسیر خود که حسینبنعلی (ع) باشد هدایت میکند.
منبع: فارس
انتهای پیام/ ۱۳۴