سفارش یک شهید دانشجو به خانواده­ اش؛

بعد از شهادتم خوشحال باشید و لباس شادی بپوشید/ اجازه ندهید که دشمنان خدا دین اسلام را حقیر و خوار بشمارند

دانشجوی شهید محمود رضا عابدی استاد در وصیت نامه خود می گوید:اگر بنده حقیر لیاقت داشتم که مورد لطف خدایی قرار گیرم و به فیض بزرگ شهادت برسم بر شماست که برایم خوشحالی کنید. بر شماست که لباس شادی بپوشید، بر شماست که خدا را شکر کنید و بر شماست که شهدا را در کل و راه آنان را از یاد نبرید و همواره در آن راه ثابت قدم باشید.
کد خبر: ۶۱۳۱۸
تاریخ انتشار: ۱۶ آذر ۱۳۹۴ - ۱۱:۲۲ - 07December 2015

بعد از شهادتم خوشحال باشید و لباس شادی بپوشید/ اجازه ندهید که دشمنان خدا دین اسلام  را حقیر و خوار بشمارند

به گزارش دفاع­ پرس از مشهد، محمود رضا عابدی استاد در اوّل شهریورماه سال ۱۳۴۴ در روستای استاد از توابع بخش فاروج، شهرستان قوچان در خانواده ای مذهبی وکشاورز دیده به جهان گشود.در طول حیات پر بارش از لحاظ اخلاق و رفتار اسلامی زبانزد خاص و عام بود. محمود رضا ضمن تحصیل در سطح ممتاز و برخورداری از چهره ای ممتاز و برجسته علمی از فعالیت های سیاسی و اجتماعی غافل نبود و در انجمن اسلامی و بسیج آموزشگاه از اعضای فعال بود. شهید عابدی استاد بارها به جبهه رفت و حتی قبولی در رشته پزشکی نیز نتوانست این عاشق دلسوخته را از پیمودن این راه باز دارد. در یکی از این عملیات ها (والفجر 1) از ناحیه پشت مورد اصابت ترکش خمپاره قرار گرفت که به پشت جبهه منتقل شد و چون تعدادی از دوستانش در آن عملیات شهید شده بودند مدام تأسف می خورد و خود را ملامت می کرد. بارها دست به دعا برداشته بود و برای شهادت خود دعا می کرد تا اینکه بالاخره در عملیات والفجر9 در منطقه پنجوین عراق در تاریخ 1364/12/3دعوت حق را لبیک گفته و به وصال معشوق رسید و پس از هفت سال مفقودالاثر بودن، پیکر مطهر این شهید دانشجو در سال 1370 کشف و پس از تشییع در بهشت شهدای خواجه ربیع مشهد به خاک سپرده شد.

وصیت نامه دانشجوی شهید محمود رضا عابدی استاد

بسم الله الرحمن الرحیم

الَّذینَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فی سَبیلِ اللّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللّهِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْفائِزُونَ.

سپاس فراوان خداوند بزرگ و متعال و عزوجل را که بر ما منت نهاد و نعمت های بی کران عطا فرمود و ما را از حقارت های بیکران با لطف و کرم خود به بالا کشانید تا از همراهی و همنشینی انسان های پست و فرومایه و اسفل السافلین به همدمی انسان هایی پاک و معصوم موید گردیم و در کنار آنان همچنان اوج گیریم تا به معبود خویش قربت یابیم. به گفته علی (ع) جهاد دری از درهای بهشت است اما این به این معنی نیست که هر کس به آن راه یابد. شهادت لیاقت می خواهد. جهاد نیز لیاقت می خواهد. خیلی سخت است جان را به کف نهادن و از همه چیز حتی خانواده خویش گذشتن. اما آنان که عشق خدا بر سرشان تلفح دارد و فریاد مظلومین و مستضعفین گوششان را خراش می دهد چطور می توانند به راه خدا را نگیرند و راه جهاد را پیشه نکنند. جهاد کلید رهایی است، کلید امنیت است. رعب و وحشت در دل دشمنان می اندازد و آنها را ذلیل و در مقابل، امت اسلامی را قوی و پرخروش می گرداند. در زمان پیغمبر (ص) عده ای که نمی توانستند به جهاد بروند حالا به هر علتی بسیار ناراحت بودند. لیکن امروز جوانان ما گریه هم می کنند، خوشا به چنین ملتی. حقیر به عنوان مسلمانی ناچیز و بنده ای بسیار کوچک به همه مسلمانان توصیه می کنم که به مسئله جهاد اهمیت بدهند و آن را گرامی بدارند، حتی بر جان هایشان. زیرا این امر قرآن است که اینان پیروزند. بنده نیز به حکم این که وظیفه شرعی و وطن دوستی خویش می دانستم به این کار همت گمارده ام و امیدوارم خداوند کریم قبول بفرماید و ما را از جمله مجاهدین راه خود قلمداد نماید. بارخدایا! ما چطور می توانیم دستور تو را و ظلم بر مظلومین را و ستم بر محرومین را و تجاوز بر مسلمین را و خونخواری دشمنان را و نابودی اسلام را و کیان اسلامی را در خطر ببینم و ساکت بنشینم. خدایا به حکم تو برخاسته ایم، ما را قائم بدار و یاریمان کن که همه امید ما در مقابله با دشمنان غدار و جهانخوار تو هستی. و اما بعد باری اگر خدای عزوجل بر بنده حقیر خویش منت فراوان نهاد و بنده را لیاقت عطای فیض عظمایی نمود و همواره شیفته آنم و دنبالش و اگر بنده چنین لیاقتی داشتم که به مقام بالایی که اولیاء و امامان معصوم ما به آن رسیدند البته آنها بسیار والاترند و اگر بنده حقیر لیاقت داشتم که مورد لطف خدایی قرار گیرم و به فیض بزرگ شهادت برسم بر شماست که برایم خوشحالی کنید. بر شماست که لباس شادی بپوشید، بر شماست که خدا را شکر کنید و بر شماست که شهدا را در کل و راه آنان را از یاد نبرید و همواره در آن راه ثابت قدم باشید. راه ما، راه پر خرج است ما با خون های هزارها جوان به اینجا رسیده ایم مفت آن را از دست ندهید. نکند به خاطر ناراحتی، توهینی به رهبر انقلاب اسلامی و یا مسئولین مملکت اسلامی و یا خون شهدا بکنید که این زهر است برای همگی و ما. اصولاً انسان در از دست دادن چیزی ناراحت می شود و به خدا، کسی که شهید می دهد چیزی از دست نداده و بلکه بدست آورده. پس ناراحتی چرا؟ همواره خوشحال باشید، امیدوارم خدای بزرگ به شما اجر فراوان عطا کند. مواظب باشید که شیطان گولتان نزند. ان شاء الله خداوند شما را هدایت فرماید. اما اینکه عده­ای ما را فریب خورده می­دانند و ما را نادان تلقی می­ کنند، اینان گمراهانی هستند که از جهل ما را گمراه و خود را در راه می دانند. در صورتی که چنین نیست همچون کبکی هستند که سر در برف کرده اند و چون کسی را نبینند فکر می کنند که کسی نیز آنها را نمی­ بیند. اینان سر در لحاف دارند و خوشی آن را دیده و چشمان را به روی حقایق بسته اند، امیدوارم کسی از ماها از این فرقه نباشند. و نیز امیدوارم تحت توجه ولی عصر (عج) و لطف خدای کریم همواره در راه حق ثبات قدم داشته باشیم و همواره مسلمان و مسلمانی آگاه و وظیفه شناس و مسئول باشیم و بر خود اجازه ندهیم که دشمنان خدا دین اسلام و مسلمین را حقیر و خوار بشمارند و امیدوارم که شما تداوم بخش راه خونین حسین و سایر شهدای اسلام باشید. خدا را از یاد نبرید و از خود هوشیاری نشان دهید و اجازه ندهید اسلام در خطر بیافتد. عرایض فراوان است و وقت تنگ، از خدای بزرگ پایداری در راه حق تمنا دارم. ربنا افرغ علینا صبرا و ثبت اقدامنا و النصرنا علی القوم الکافرین مشهد مقدس ــ محمود رضا عابدی استاد1362/4/27

خاطرات

مادر شهید عابدی استاد از روحیات و اخلاقیات فرزندش اینگونه می­گوید: محمودرضا اخلاقی بسیار خوب و عالی داشت و برخورد او  با دیگران بسیار محترمانه بود. شهید علاقه بسیار زیادی به امام داشت و همیشه گوش به فرمان ایشان بود. او به نماز خیلی اهمیت می­داد و سعی می­کرد همیشه سر وقت آنها را بجا بیاورد. در مراسمات مسجد محل شرکت می­ کرد و همه را به نماز اول وقت و حضور در مسجد تشویق می کرد.

خبر شهادت

ابوالقاسم عابدی استاد برادر شهید در خصوص چگونگی خبر شهادت برادرش اظهار داشت: زمانی که محمودرضا شهید شد، چند نفر از دوستانش به خانه پدری آمدند و خبر مفقودالاثرشدنش را به خانواده دادند، و گفتند وقتی به سمت خاک ریزهای خودمان، داشتیم بر می گشتیم، محمودرضا را دیدیم که پشت تپه یا سنگی، سنگر گرفته بود. به او گفتیم به همراه ما برگرد؛ شهید عابدی استاد جواب داد شما بروید من می آیم. او برنگشت ومعلوم هم نشد که چه اتفاقی برایش افتاده است و بعدها خبر شهادت او را آوردند.

اوقات فراغت

وی در ادامه افزود: برادرم اوقات فراغتش را با مطالعه غیر درسی پر می­ کرد. در تابستان ها بیشتر در جبهه حضور داشت، و در پاییز و زمستان در سر کلاس درس حاضر می­شد و به کسب علم و دانش می­ پرداخت. در ایام تحصیل یک شیفت هم سر کار می رفت تا هم خرج خودش را در بیاورد و هم اینکه اگر کسی نیاز دارد به او کمک کند. محمودرضا گاهی وقت­ها هم خطاطی می کرد.

کمک در درس ها

خواهر شهید نیز گفت: با اینکه شهید خودش محصل بود ولی همیشه به درس و مشق برادر و خواهر کوچکترش رسیدگی می کرد. او همیشه به ما تذکر می داد که درس خواندن کار سختی نیست. شما کارتان باید فقط درس خواندن باشد. اگر درس نخوانید اول به خودتان و بعد به خانواده جفا کرده ­اید. جامعه اسلامی به افراد تحصیل کرده نیاز دارد و باید بیسوادی ریشه کن شود و از بین برود.

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار