به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، «محمدباقر برزگر» یکی از نیروهای غواص از گروهان یک گردان ولیعصر (عج) لشکر۳۱ عاشورا بود که در ۱۵ سالگی غواصی را یاد گرفت و در عملیات آبی ـ خاکی کربلای ۴ و ۵ شرکت کرد.
یکی از خاطرات وی مربوط به لحظه شهادت غواص ۱۶ ساله، شهید «حسن پام» است. غواصی که جلوی چشمش در آبهای اروندرود در حال جان دادن بود و او هم نمیتوانست برای نجات رفیقش کاری کند. روایت این غواص از شهادت همرزم ۱۶ سالهاش را در ادامه میخوانیم.
شهید «حسن پام» از شهرستان ماکو استان آذربایجان غربی به لشکر عاشورا پیوسته بود. در شب عملیات کربلای چهار او جلوتر از من حرکت میکرد. حدوداً ساعت ۱۱ شب، تیر دشمن به سمت چپ او اصابت کرد. خون زیادی از زخمهایش میرفت. من صدای یاحسین (ع) و یا زهرا (س) او را میشنیدم.
او از طرفی به خاطر دردی که میکشید، حضرت زهرا (س) را صدا میزد و از طرفی هم نگران لو رفتن عملیات بود. البته آن زمان که ما در اروندرود بودیم، نمیدانستیم عملیات لو رفته است. آتش ریختن دشمن روی اروندرود هم برایمان دور از انتظار نبود.
شدت جراحت و خونریزی شهید پام، طوری بود که نمیتوانست از اروند زنده بیرون بیاید. او در آن موقعیت برای اینکه عملیات لو نرود، سرش را زیر آب کرد. بعد از چند لحظه دیدم که پیکرش روی آب آمد. در آن شرایط تنها کاری که میتوانستم انجام بدهم این بود که پیکر را به جایی منتقل کنم تا بعد از عملیات او را به عقب بازگردانم. به همین خاطر او را به نزدیکی سیمخاردارهای خورشیدی بردم و لباسش را به سیمخاردارها بستم.
در مسیر بازگشت خودم را به سیمخاردارهای خورشیدی رساندم تا پیکر شهید «حسن پام» را به عقب برگردانم، اما با توجه به شرایط جزر و مدی که بر اروند رود حاکم بود، آب بالا آمده بود و نتوانستم پیکر حسن را پیدا کنم.
بعد از این عملیاتها خانواده شهید پام خیلی انتظار بازگشت فرزندشان را کشیدند. چون من شهادت شهید پام را دیده بودم به لشکر عاشورا اطلاع دادم و آنها خبر شهادت و مفقودی حسن را به خانواده اطلاع دادند.
چند سال بعد پیکر حسن پام را در انتهای اروندرود پیدا کرده بودند. احتمال میدهم که آب پیکر شهید پام را از اروندرود به سمت خلیج فارس برده بود. با توجه به اینکه بین اروندرود و خلیج فارس یک حفاظ توری قرار داده بودند، پیکر در آنجا مانده بود.
منبع: فارس
انتهای پیام/ ۱۳۴