گروه سایر رسانههای دفاعپرس - احمد کاظمی؛ طی روزهای اخیر با گسیل گسترده نیروهای ارتش جمهوری آذربایجان و نیروهای تکفیری ملبس به یونیفورم ارتش این کشور به سمت سیونیک، قراباغ و بخشی از مناطق مرزی ارمنستان، آژیر جنگ سوم بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان به صدا در آمده است. این تحرکات جمهوری آذربایجان پس از مذاکرات آشکار و پنهان فشرده یک ماه اخیر میان جمهوری آذربایجان و رژیم صهیونیستی انجام میشود. انتقال تسلیحات جدید از سوی رژیم صهیونیستی به باکو به پیشنهاد این رژیم و در قبال موافقت علی اف برای استقرار تسلیحات مضاف بر تسلیحات مورد نیاز برای جنگ با ارمنستان (راهبرد ادامه استقرار تسلیحات ضد ایران توسط رژیم صهیونیستی در جمهوری آذربایجان) انجام شده است.
سرعت زیاد تحولات در قفقاز، تحرکات بازیگران متعدد از جمله امریکا، فرانسه، رفتارهای اشتباه روسیه در قفقاز و خیزش مجدد ماده گرگ پرستان در داخل ایران برای به اشتباه انداختن کشور، وضعیت پچیدهای در ترسیم وضعیت کنونی ایجاد کرده است. برای تبیین شرایط موجود در قفقاز و رویکرد ایران در این خصوص ذکر چند نکته ضروری است:
اول: همان طوری که پیش از این در تحلیل «ریشه یابی دلایل هیاهوی الهام علی اف علیه ایران و تبعات آن» ذکر شد خاندان علی اف این کشور را به طور کامل در اختیارات رژیم صهیونیستی قرار داده و سرنوشت خود را به دالان موهوم زنگزور یا همان دالان تورانی ناتو پیوند داده اند. این در شرایطی است که نه در موافقتنامه ۲۰۲۰ مبنای حقوقی برای این دالان موهوم وجود دارد نه با وجود اتصال جمهوری آذربایجان به نخجوان از خاک ایران (راه ارس) به چنین دالانی نیاز نیست.
با وجود این دالان تورانی ناتو بخشی از فتنه ناتو با محوریت انگلستان برای جلوگیری از گذار به نظم نوین جهانی با محوریت ایران، روسیه و چین است. به همین دلیل آنها تلاش دارند با سوءاستفاده از زوال نسبی اقتدار قفقازی روسیه به واسطه جنگ اوکراین، بتوانند این فتنه ژئوپلیتیکی را بر پایه ایده دویست ساله تورانیسم انگلیسی مستقر کنند.
دوم: مهمترین مانع در مسیر استقرار دالان تورانی ناتو، مواضع ایران است. برآورد باکو و رژیم تل آویو و لندن این است که تا زمانی که ایران دچار اشتباه تصمیم گیری یا آشوب و اغتشاش داخلی نشود اجرای دالان تورانی با استفاده از زور ممکن نیست. از این رو جای تعجب نیست که باکو طی ماههای اخیر و همچنین سال گذشته بیشترین تحرک را در کنار رژیم صهیونیستی و انگلستان برای اغتشاشات در ایران و از سرگیری آن داشته است.
در جدیدترین نوع از این دست تحرکات، مرکز سایبری رژیم صهیوینستی در باکو با همکاری خاندان علی اف، روی ایجاد اعترضات در مناطق شمال غرب ایران به بهانه خشک شدن دریاچه ارومیه متمرکز شدند، اما آگاهی غیور مردمان شمال غرب ایران که شاهد تروربیسم آبی ترکیه (سدسازیهای روی ارس) و جمهوری آذربایجان (از طریق تغییر مسیر رودخانههای فرعی متصل به ارس) هستند، مانع شکل گیری این اعتراضات شد. البته رژیم تل آویو و باکو در این خصوص نیز دچار اشتباه راهبردی هستند، چنانچه رزمایش فاتحان خیبر در مهر ۱۴۰۰ همزمان با اغتشاشات انجام شد و نشان داد که ایران در جلوگیری از فتنه ژئوپلیتیکی در منطقه عزم جدی دارد.
سوم: لابیهای باکو و آنکارا که همان «ماده گرگ پرستان حقیر» و البته گاهی اوقات ذینفوذ در مراکز تصمیمگیری کشور هستند، امیدوارند به مانند تجربه تلخ جنگ دوم قراباغ (۲۰۲۰) مانع اجماع در کشور شوند و راه را برای اجرای طرح فتنه انگیز اشغال سیونیک و دالان تورانی ناتو فراهم سازند. آنها طی یک سال اخیر تلاش کردند تمامی خباثتهای علنی دولت باکو در همکاری با منافقین در آلبانی، توافق با اقلیم کردستان برای آشوب در ایران، اعطای امتیازات امنیتی و نظامی بی سابقه به رژیم صهیوینستی و دخالت آشکار علی اف در امور داخلی ایران از جمله آذری ها، را با سانسور، تقلیل یا توجیه کنند. در حال حاضر آنها از هر بهانهای سعی میکنند برای به اشتباه انداختن تصمیم گیران ایرانی استفاده کنند، جدیدترین این مورد علم کردن تمرین نظامی آمریکا و ارمنستان است.
چهارم: برگزاری تمرین کوچک نظامی امریکا و ارمنستان بر خلاف بازنمایی ماده گرگ پرستان در داخل کشور، موضوع جدیدی نیست. ارمنستان بمانند جمهوری آذربایجان و گرجستان از سال ۱۹۹۴ عضو برنامه مشارکت برای صلح ناتو است و از آن زمان حتی زمانی که روس گرایانی مانند کوچاریان و سرکیسیان در راس حکومت بودند، دورههای آموزش نظامی بین ارمنستان و امریکا بارها برگزار شده است. جالب این که بعد از عراق، بزرگترین سفارت امریکا در جهان در ارمنستان قرار دارد که در دوره کوچاریان روسگرا احداث شد و گنجایش بیش از ۵۰۰ نیرو را دارد.
مقامات ایروان بارها در سه دهه اخیر بر همکاری توامان با روسیه و امریکا تاکید کرده اند. البته ایران در گذشته و اکنون نیز مخالف حضور امریکا و بیگانگان در قفقاز از جمله در ارمنستان یا جمهوری آذربایجان بوده است، اما تمرکز و غلّو «ماده گرگ پرستان» روی تمرین نظامی امریکا و ارمنستان نه از بعد نگرانی از حضور امریکا در قفقاز، بلکه برای ایجاد تردید در مقامات ایرانی در واکنش قاطع به تجاوز نظامی خاندان علی اف به ارمنستان است. کما اینکه آنها هیچ گاه در خصوص همین تمرینهای نظامی آمریکا با جمهوری آذربایحان آن هم در دریای کاسپین هیچ گاه واکنشی نشان ندادند. این طیف ریاکار، همان کسانی هستند که شهریور ۱۴۰۱ همزمان با سفر نانسی پلوسی، رئیس مجلس نمایندگان امریکا به ارمنستان مدعی بودند که پیرو این سفر، ایروان با کریدور درخواستی باکو و آنکارا موافقت خواهد کرد، بنابراین نباید ایران از تمامیت ارضی ارمنستان حمایت کند حال آن که در همین مدت دولت ایروان از قراباغ چشم پوشی کرد، ولی زیربار درخواست کریدور نرفت.
پنجم: واقعیت این است که روسیه با اشتباهات پی در پی در قفقاز و در سیاست اش با ترکیه، زمینه سرخوردگی ارامنه را فراهم ساخته است. خودداری روسیه از فعال کردن ماموریت پیمان امنیت دسته جمعی علی رغم تجاوز نظامی جمهوری آذربایجان به داخل خاک ارمنستان در شهریور ۱۴۰۱ و همچنین ناتوانی در صلح بانی در کریدور مسدود شده لاچین و قرار گرفتن قراباغ و جمعیت غیر نظامی آن در یک محاصره غیر انسانی و انفعال در قبال کوبیدن باکو بر طبل جنگ و تهدیدهای آشکارش علیه تمامیت ارضی ارمنستان توجیه خوبی برای دولت غربگرای پاشینیان در ارمنستان ایجاد کرد که تاکید کند که همزمان با همکاری با روسیه، روی همکاری امنیتی با امریکا و اروپا نیز تمرکز میکند.
در این میان سرمستی الهام علی اف و خروج از دایره تعیین شده برای وی در خصوص قراباغ، (آغاز فاز نسل کشی و جابه جایی اجباری ارامنه قراباغ با توسل به سلاح به قحطی کشاندن و محاصره که بر اساس اساسنامه رم جنایت علیه بشریت است) باعث شده فرانسه و امریکا برای کاهش فشار افکار عمومی غرب که این روزها در حال نضج گیری است، «فعلا» با کنار گذاشتن تمرکز بر فتنه دالان، فشارها را به باکو افزایش دهند تا حقوق و امنیت ارامنه (در قالب خودمختاری) تامین شود. سفر مکرون به منطقه پس از خط و نشانهای پاریس و قطعنامههای سنگین سنای فرانسه علیه باکو و تمرین نظامی ایروان و واشنگتن موید این موضوع است. در واقع به صورت مقطعی هم شده، در حال حاضر نوعی همسویی میان بخشهایی از رویکرد ایران، آمریکا و فرانسه ایجاد شده و همین موضوع، مضاعف، ماده گرگ پرستان و مزدوران باکو و آنکارا را ناخرسند ساخته است.
ششم: اساس رفتار ایران در تحولات جاری قفقاز از جمله رزمایشهای برگزار شده و احداث کنسولگری در قاپان مرکز سیونیک را منافع ملی و مصالح اسلامی کشور تشکیل میدهد. ایرانیان هم از رفتار خباثت آمیز خاندان علی اف در شیعه ستیزی و در ایران زدایی در جمهوری آذربایجان و هم عهدی وی با دشمنان ایران متنفر هستند؛ هم از رویکردهای غربگرایانه پاشینیان نیز ناراحتند؛ بنابراین عزم ایران برای مقابله با تحرکات باکو، تل آویو و آنکارا برای اشغال سیونیک به معنای حمایت از ارمنستان نیست بلکه در راستای خط قرمز مشخص شده توسط مقام معظم رهبری (در دیدار با اردوغان و پوتین در تیر ۱۴۰۱) مبنی بر جلوگیری از تغییرات مرزی و ژئوپلیتیکی و بسته شدن شاهراههای تاریخی است.
از این منظر، مبانی حقوقی واکنش مقتدرانه نظامی ایران به ماجراجوییهای احتمالی باکو در سیونیک یا شمال سیونیک عبارتند از: اعمال صلاحیت برای صیانت از منشور سازمان ملل در خصوص احترام به مرزهای بین المللی، پاسخ به تهدید جدی و قریب الوقوع نیروهای تکفیری، صهیونی و تجزیه طلب که توسط باکو اسکان یافته اند، مطالبه عمومی ایرانیان که معتقدند کشور ضمن سکوت طولانی مدت در قبال آزار و اذیت شیعیان در جمهوری آذربایجان، نظاره گر جنگ دوم قراباغ و پیوند باکو و تل آویو بوده است. نکته مهمتر از منظر حقوقی اینکه تهاجم جمهوری آذربایجان به جنوب ارمنستان «شناسایی» جمهوری آذربایجان را لغو میکند، چون شناسایی فعلی بر مبنای مرزهای بینالمللی بوده نه مرزهای تحت تجاوز.
هفتم: باکو نه براساس منافع مردم اش، بلکه تحت تاثیر تحریک رژیم صهیونیستی و انگلستان برای ایجاد کریدور جعلی زنگزور تلاش میکند در حالی که با وجود مسیر ایران و «راه ارس»، نیازی به چنین کریدوری وجود ندارد. دولتمردان باکو امیدوارند با ایجاد رعب و راه اندازی جنگ روانی علیه ایروان، آنها را مجاب به چشم پوشی از تمامیت ارضی خود کند. دلیل انتشار گسترده ویدئوهای گسیل شده با صلاح ارتش جمهوری آذربایجان به مرزهای ارمنستان و قراباغ برای همین کارکرد جنگ روانی است. البته احتمال دارد که در صورت به نتیجه نرسیدن این هدف، راهکار نظامی پیگیری شود. در این صورت با هدف غافلگیر و منفغل کردن ایران احتمال دارد که اشغال جنوب ارمنستان از ناحیه جرموک و شمال استان سیونیک صورت گیرد نه از نوار رزی ایران و ارمنستان. حال آنکه تبعات ژئوپلیتیکی هر دو سناریو برای ایران یکی است و تهران فارغ از محل تجاوز نظامی، اقدامات لازم برای جلوگیری از تغییرات مرزی با تمرکز بر اقدامات چند وجهی را اجرا خواهد کرد.
ایران به خوبی میداند که فتنه ژئوپلیتیکی دالان تورانی ناتو و اشغال سیونیک علاوه بر اینکه با هدف ضربه زدن به ایران، روسیه و چین در زمینههای چهارگانه «معادلات انرژی، معادلات ترانزیتی، ترویج پان تورانیسم و توسعه ناتو به هارتلند قفقاز و آسیای مرکزی» صورت میگیرد، در فاز بعدی، به زعم طراحان، ایجاد تجزیه طلبی در مناطق شمال غرب ایران و با محوریت تبریز قهرمان را دنبال میکند. موضوعی که حتی در کتب درسی باکو نیز تبلیغ میشود. در واقع تبعات ژئوپلیتیکی تحقق فتنه دالان تورانی ناتو کمتر از جدایی بحرین از ایران نخواهد بود؛ بنابراین در صورت شروع جنگ سیونیک، محوریت اقدامات ایران این خواهد بود که علاوه بر جلوگیری از تغییرات مرزی، شرایط جدیدی را برای جبران پسرفتهای چند ساله اخیر در قفقار و تغییر بنیادین معادلات در این منطقه ایجاد میکند.
هشتم: پس از تأکید مقام معظم رهبری در دیدار جداگانه بر پوتین و اردوغان بر اینکه ایران با تغییرات ژئوپلیتیکی در قفقاز مخالفت خواهد کرد، مقامات ایرانی بارها بر خطوط قرمز در این خصوص تاکید کرده اند. جدیدترین آن در دیدار وزیر امور خارجه ایران با الهام علی اف در باکو در مرداد ۱۴۰۲ و سفر هاکان فیدان -که یکی از معماران تنشهای ده سال اخیر منطقه است – به تهران، تاکید شده است. با وجود این به نظر میرسد اکثر رسانههای کشور در این زمینه، جهاد تبیین مدنظر مقام معظم رهبری را نتوانستهاند به درستی ایفا کنند.
علی رغم گذشت یک سال از بیایانات معظم له (در دیدار با پوتین و اردوغان)، هنوز برخی از خبرگزاریهای کشور، مکررا از واژه مجعول کریدور زنگزور استفاده میکنند که رویکردی مغایر با قواعد حقوقی و تبلیغ جعل تاریخی صورت گرفته توسط حاکم باکو است، یا اینکه علی رغم اینکه مقام معظم رهبری در بیایانات آبان ۱۳۹۹ در کنار تأکید بر تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان، بر امنیت ارامنه قراباغ تاکید کردند، سیاست هشت ماهه خاندان علی اف در انسداد کریدور لاچین و به قحطی کشاندن اجباری جمعیت غیر نظامی ارامنه قرباغ، در رسانهها چندان پرداخت نمیشود. در تحولات اخیر قفقاز نیز ضعف تبیین رسانهای مشهود است؛ بنابراین رسانهها باید در این خصوص به رسالت تاریخی خود با محوریت بیانات مقام معظم رهبری به صورت جدی و جهادی عمل کنند.
نهم: چنانچه پیش از این در مطلب «آقای اردوغان لطفا مغلطعه نکنید»، تاکید کردم علی رغم هیاهوی ترکیه و رژیم صهیونیستی، اگر تجربه سوریه را در نظر بگیریم، بویژه با توجه به مزیت و اشراف ژئوپیلیتکی ایران بر قفقاز، با عزم ایران امکانی، برای ایجاد دالان تورانی ناتو وجود ندارد. ایجاد ثبات در قفقاز بخشی از رسالت تاریخی ایران است. در این روند، هشدار چین به شکل گیری کریدور قومی در منطقه که امنیت سین کیانیگ را میتواند تهدید کند، توسعه همکاری هند با ارمنستان و چرخش رویکرد روسیه مبنی بر اینکه با توجه به جنگ اوکراین، در یک تقسیم کار، ایران در مقابله اشغال سیونیک و فتنه ژیوپلیتیکی دالان تورانی ناتو، حضور پررنگ داشته باشد، همگی شرایط را برای نقش آفرینی مقتدرانه ایران ایجاد کرده است.
این موضوع در کنار تقویت شکلگیری دالان ترانزیتی محور مقاومت، عادی سازی مناسبات ایران با عربستان، عضویت در شانگهای و بریکس و گسترش همکاری ایران با روسیه و چین، نشان میدهند که فتنه انگلیسی دالان تورانی ناتو، محکوم به شکست است و هزینه اصرار بر آن را در وهله اول خاندان علی اف که قمارگونه سرنوشت حکومت خود را به این کریدور جعلی گره زدهاند، خواهند پرداخت.
منبع: فارس
انتهای پیام/ ۱۳۴