به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، نسبت جنگ ۸ ساله عراق علیه جمهوری اسلامی ایران با مذهب و نقش دین و احساسات دینی در آن، موضوعی بسیار جدی و در عین حال کمتر مورد عنایت قرار گرفته، در تاریخ ایران پس از انقلاب است.
این عدم توجه نه از کم رنگ بودن عنصر دیانت در خلال جنگ ۸ ساله است؛ بلکه بیشتر از فرط روشنی و عجین بودن آن با افکار عمومی و جان و دل مردم ایران است که گویی نیازی به طرح و واکاوی آن دیده نشده یا کمتر به آن پرداخته شده است. در حقیقت این روشنی، بخشی از یک گفتمان و سیطره ذهنی است که در اشکال مختلف رفتاری، عاطفی، شناختی و نگرشی خود را عیان کرده است.
تهاجم گسترده به خاک ایران از سوی رژیم بعثی عراق در دوران صدام، این دژخیم حزب بعث، گرچه تهاجمی به تمامیت ارضی ایران بود و در وجدان مردم ایران بلافاصله به عنوان تجاوز به خاک کشور فهمیده شد، اما همزمان، جملگی مردم و حتی ناظران سیاسی منطقه به روشنی میدانستند که این تهاجم، نه تنها تهاجم به کیان سرزمینی بلکه تهاجم به هستی تاریخی و مذهبی ایران بود که به خصوص کانون تبلور این واقعیت را یعنی انقلاب اسلامی ایران را نشانه گرفته است. در نظرگاه عموم مردم، ایران پس از انقلاب، محلی برای احیای دوباره اسلام و ارزشهای ازلی و ابدی انسانی است که در فاصله کمی پس از انقلاب مورد حمله قرار گرفته. خاک کشور ما، نه صرفاً به جهت سرزمین بودنش بلکه به آن دلیل که روحِ جهان بیروح شده است، دارای اهمیت و حرمت است.
امتزاج و عجین شدن زمین و اعتقاد نزد مردم ایران آنگونه بود که دفاع از خاک چیزی جز دفاع از انقلاب تفسیر نمیشد و حفاظت از انقلاب دقیقاً و مستقیماً به معنی دفاع از همه هستی جغرافیایی و تاریخی ایران تلقی میشد.
این مهمترین تبلور و نشانه برای اهمیت دیانت در طول تاریخ دفاع مقدس مردم ایران در برابر تهاجم رژیم بعثی عراق است. درحقیقت این شاهکار فرهنگی و توانمندی امام خمینی (ره) بود که توانست بین این دو مولفه به ظاهر متفاوت و گرچه مرتبط، در طرز تلقی و وجدان مردم وحدت هستیشناسی ایجاد کند. به تعبیری اندیشههای امام خمینی و اساساً انقلابی که به مدد او به پیروزی رسیده بود، چهارچوب جنگ را از دفاع به جهاد تبدیل کرد.
بنگرید که چگونه همه مفصل بندی شناختی و معرفتی و نیز رفتار و زبان ما در خلال این واقعه و در قبال این جنگ، رنگ و بوی و ماهیت دینی گرفته بود؟ دقیقاً در چارچوب تفکر و عقیده دینی است که جنگ ابتدایی با دهها شرط و، اما و اگر مواجه شده وبرعکس دفاع مشروعیت فوری دارد. ما براساس منطق دینی، جنگ ۸ ساله را دفاع آن هم دفاعی مقدس نام نهادیم. زیرا دفاع از ایران و به خصوص ایران اسلامی و بالاخص ایرانی که در انقلابی دینی و ایمانی جلوهگر شده بود، مقدس شناخته میشد. ایران انقلابی دارای ارزشی فراملی شده بود که باید به هر شکلی از آن دفاع کرد. اندیشه انقلاب اسلامی، سرزمین ما را امید و کانونی برای مستضعفین قرار داده بود.
در همین منطق و با همین نگاه است که کشتهشدگان این دفاع مقدس، شهید خوانده میشدند. اینان مثل همه کشته شدگان دفاع و جنگ در سراسر دنیا، شهید راه وطن نامیده میشدند، ولی یک تفاوت بسیار جدی اینجا وجود داشت. کشته شدگان دفاع مقدس، ادامه دهندگان یک جریان تاریخی در راستای احیا و اصلاح دین و تداوم اصل انقلاب جهانی رسول مکرم اسلام و ظهور دیانت اسلامی فرض گرفته میشدند و به خصوص تداوم جریان تاریخی عاشورای حسینی که مستقیماً، دفاع مقدس سیدالشهدا از کیان دین و اسلام و مبارزه با کفر و نفاق و استکبار و ظلم بود.
شهیدان جنگ هشت ساله ایران، حلقههای همان زنجیره تاریخی احیاگری دین شناخته میشدند که در کانون و سرسلسله آن سیدالشهدا حضرت اباعبدلله قرار داشت و رسالت دفاع از انقلاب همچون رسالت شهیدان کربلا، از خودگذشتن در راه اسلام و دیانت نبوی شناخته میشد. دفاع مقدس یک ترکیب واژگانی صرف نبوده و نیست بلکه گفتمانی بسیار عمق یافته در ذهن و زبان این ملت است. تقدس این دفاع از آن رو است که از کانون احیاگر اندیشه اسلام سیاسی و انقلابی دفاع میکند، اسلام اصیلی که سالیان سال در پس خانهها قرار داشت و اینبار به مدد خمینی و سربازانش به منصه کنشگری رسیده بود.
منبع: فارس
انتهای پیام/ ۱۳۴