مادر شهید محسن مهرنواز:

محسن همه بهانه‌ها را برای رفتن به جبهه کنار زد

وقتی به شهید محسن مهرنواز گفتند مملکت که فقط رزمنده نمی‌خواهد، درست را تمام کن و برو، گفته بود این‌ها بهانه است وظیفه ما امروز رفتن به جبهه‌هاست.
کد خبر: ۶۲۸۳۳۴
تاریخ انتشار: ۱۵ آبان ۱۴۰۲ - ۰۰:۱۹ - 06November 2023

محسن همه بهانه‌ها را برای رفتن به جبهه کنار زدبه گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، شهید محسن مهرنواز (ممی نواز) سال ۱۳۴۸ در سراب استان اردبیل به دنیا آمد. دوره مدرسه را در تهران و کرج سپری کرد. از نوجوانی به تلاوت قرآن کریم و حضور در جلسات قرآنی علاقه‌مند شد. او در کلاس‌های تجوید، قرائت، صوت و لحن زیرنظر اساتید برجسته‌ای مانند غفاری و موسوی شرکت کرد و از قاریان خوش لحن قرآن بود. بعد از مدتی خود مربی قرآن شد و در کلا‌س‌های روخوانی و تجوید در مسجد برگزار می‌کرد.

محسن یک بار در زمستان سال ۶۴ همراه با کاروان قاریان قرآن کریم، از طرف بخش قرآن سازمان تبلیغات اسلامی، به منظور تعلیم قرآن به یک پادگان آموزشی در جبهه اعزام شد. هفته بسیج سال ۶۵ در مسابقات قرائت قرآن کریم شرکت کرد و رتبه اول را از میان شرکت‌کنندگان پایگاه ابوذر کسب کرد.

جمعی از اعضای جامعه قرآنی کشور در سری دیدار‌های خود با خانواده شهدای قرانی به دیدار خانواده شهید قرآنی محسن مهرنواز رفتند و در این دیدار با مادر و برادر شهید گفتگو کردند. در این دیدار تعدادی از اساتید، قاریان و فعالان قرآنی حضور داشتند.

یکی از دوستان شهید و از فعالان قرآنی تعریف کرد: مدتی محسن در کلاس‌های قرآن حضور نداشت، وقتی او را دیدم، پرسیدم چرا در کلاس‌ها نیستی؟ گفت رفته بودم جبهه. گفتم تو که سن و سالی نداری، چون آن زمان تقریبا ۱۸ سالش بود. پرسیدم حالا کی برمی‌گردی؟ گفت دیگر برنمی‌گردم، تعجب کردم این چه حرفیست می‌زند، یک ماه بعد خبر شهادتش را دادند. تازه آن زمان فهمیدم وقتی کسی با اطمینان قلبی می‌گوید این سفر آخرم است و برنمی‌گردم یعنی چه، اینکه شهید و شاهد، در راه خودش زمان رفتن را می‌داند.

وی ادامه داد: من هیچ انسانی را بعد از محسن ندیدم که به این صلابت زمان شهادتش را انقدر آگاهانه بگوید. محسن تلاوت قرآنش محزون و معنوی بود و خیلی هم خاکی و متواضع بود.

برادر شهید نیز درباره حضور برادرش در جبهه بیان کرد: محبوب، برادرم آن زمان مجروح شده بود و مادر پدر نگران بودند که با مجروحیت محبوب، حداقل محسن نرود، برای همین از من خواستند به او بگویم نرود. با یکی از دوستانم صحبت کردم که واسطه شود که محسن جواب داده بود این‌ها همه‌اش بهانست وقتی امام دستور داده برویم نباید کوتاهی کنیم. هرچه دوستش گفته بود مملکت که فقط رزمنده نمی‌خواهد، تو هنوز درست هم کامل تمام نشده، اما گفته بود این‌ها بهانه است و وظیفه ما امروز این است که جبهه‌ها را پر کنیم.

وی در ادامه افزود: ما خبر داشتیم که محسن تکواندو می‌رود، اما خودش به کسی نمی‌گفت. برای اینکه بچه‌های محل متوجه نشوند کلاس تکواندو می‌رود و غرور او را نگیر وقتی کیف باشگاه دستش بود و همراه دوستش در حال رفتن به باشگاه بودند بلند بلند درباره رفتن به استخر صحبت می‌کردند. چند سال بود که باشگاه می‌رفت، ولی به کسی نمی‌گفت رزمی کار است.

مادر شهید نیز در صحبت‌هایی بیان کرد: محسن ۱۲ فروردین رفت ۲۴ام شهید شد و ۲۶ فروردین پیکرش را آوردند. در مراسمات تشییع و خاکسپاری به همه گفتم هیچ کس حق ندارد سیاه بپوشد، لباس مشکی فقط برای اباعبدالله است و فقط پدر و عمویش لباس مشکی پوشیدند. من هم گریه هایم را در تنهایی کردم، در تشییع جنازه می‌گفتم افتخار می‌کنم پسرم شهید شده.

گفتنی است، شهید محسن مهرنواز ۲۴ فروردین سال ۶۶ در عملیات کربلای ۸ (شلمچه) بر اثر اصابت ترکش به زانو شهید شد.

انتهای پیام/ ۱۴۱

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار