دکتر علیرضا معاف، معاون پژوهشی موسسه سیاستپژوهی تمدن اسلام در گفتوگو با خبرنگار اخبار داخلی دفاع پرس، در تحلیل نامه دوم مقام معظم رهبری به جوانان اروپایی گفت: نامه رهبری ذو ابعاد و کثیرالاضلاع، پیچیده و چند بعدی است؛ چرا که جهات جهانشناختی، فلسفی، سیاسی، فرهنگی و تبلیغی دارد. این نامه کاملا هوشمندانه، روشمند، باورمند و دغدغهمند تدوین شده است. ساختار این نامه سیستمی است؛ چرا که از حیث چنینش اطلاعات، بازخورد و خروجی جامع و کاملی دارد.
وی با بیان اینکه مخاطب این نامه جوانان غربی هستند، اظهار داشت: باید تعریف خود را از غرب روشن کنیم؛ چرا که مخاطب نامه مقام معظم رهبری جوانان غربی هستند و به همین دلیل باید بدانیم راجع به کدام غرب سخن میگوییم. آیا در این نامه جوانان غرب جغرافیایی مد نظر ما هستند، یا از غرب ژئوپولتیک یا غرب تمدنی یا از غرب فرهنگی و یا... صحبت میشود. چون غرب واژهای است که بهطور دقیق باید آن را تعریف کرد و بدانیم که مخاطبین نامه رهبری فقط جوانان اروپا و آمریکای شمالی هستند، یا تمامی کسانی که خصوصیات غرب فرهنگی و تمدنی را پذیرفتند.
معاون پژوهشی موسسه سیاستپژوهی تمدن اسلام ادامه داد: ممکن است جوانی در چین و ژاپن باشد، اما انگارههای لیبرالیستی غربی و تفکرات سکولاریستی غربی را قبول داشته باشد و اتوپیا (آرمانشهر) مورد ادعای سکولاریسم را باور داشته باشد؛ آیا این جوان هم مخاطب نامه رهبری است.
معاف همچنین به ادعای غرب در حوزه فرهنگی در برابر کشورهای مشرق زمین اشاره و بیان کرد: نامه مقام معظم رهبری نشان داد که غرب احتیاج به یک تلنگر و تفکر عمیق در حوزه فرهنگی دارد. غرب در برابر اسلام و شرق بیشتر حرف زده و کمتر شنیده است؛ لذا شاید لازم باشد از این پس حس شنوایی خود را تقویت کند و متوجه حقایق اتوپیای ادعایی لیبرالیستی و اومانیستی خود شود.
وی تاکید کرد: این نکته بسیار مهمی است که رهبری در این نامه سوالات مهمی در خصوص فرهنگ غرب میکنند؛ ایشان فرهنگ غرب را در فرازهای میانی نامه یک فرهنگ ترکیبی از ابتذال و ستیزهجویی معرفی میکنند. البته نکات مثبت فرهنگ غرب و زحمات دانشمندان غربی در 100 سال اخیر بعد از رنسانس را نیز تحسین میکنیم و این به معنای نفی یکپارچه فرهنگ غرب نیست.
معاون پژوهشی موسسه سیاستپژوهی تمدن اسلام اظهار داشت: اگر میخواهیم نامه رهبری را به خوبی درک کنیم، باید به کلیدواژههای نامه به خوبی توجه داشته باشیم و دال محتوایی و مرکزی نامه را پیدا کرده و همچین دالهای شناور نامه را شناسایی کنیم، و اینکه در این نامه چندین نظریه و فرضیه از سوی رهبری مطرح شده است؛ یکی از نقاط محوری و اساسی نامه رهبری که بسیار اهمیت دارد، موضوع داعش است؛ این زباله متعفن هیچ نسبتی با فرهنگ اسلامی ندارد و این زباله از سکولاریسم، خشونت و تروریسم و برخاسته از تساهل لیبرالیستی است.
معاف ادامه داد: رحمی که فرزند ناقصالخلقه و بی عقلی مثل داعش را به دنیا آورده است، اسلام نیست؛ بلکه داعش زاییده تفکرات هابز، آدام اسمیت، جان لاک، فروید و آگوس کونت است. متاسفانه برخی از متدینین دانشگاهی در این چندساله اخیر تحلیلی داشتهاند مبنی بر اینکه داعش شکلی از اسلام سیاسی است.
معاون پژوهشی موسسه سیاستپژوهی تمدن اسلام بیان کرد: ماهنامه جریان غربگرا "مهرنامه" داعش را نوعی اسلام سیاسی دانسته بود؛ در حالی که اصلا اینگونه نیست؛ چرا که داعش بخشی از اسلام فرهنگی نیست؛ بلکه تقاطع پدیدهها و تفکرات غربی است. این فرهنگ به اشاعه ابتذال، پرخاشگری، افکار جنسی، فساد اخلاقی و هرهریمسلکی میپردازد.
وی تاکید کرد: اومانیسم و سکولاریسم فرزندی مثل داعش را به دنیا میآوردند؛ این جنایتکارانی که با نام داعش در منطقه ما فعالیت میکنند فرزند تفکرات، افکار و اندیشههای غربی هستند.
معاف با اشاره به نامه رهبری، منشأ خشونت را تقدم منافع دولتها بر ارزشها معرفی کرد و گفت: وقتی در کشورهای هدف، منشأ منافع دولتها بر ارزشهای جاری در آن کشور اولویت پیدا میکند، خشونت بروز و ظهور مییابد. اگر همین یک جمله به خوبی شناخته شود بسیاری مسائل حل میشود؛ در کشورهایی که ریشه لیبرالیستی دارند به ادعاهای خود پایبند نیستند و قانون شنود و جاسوسی در امور شخصی مردم در قانون کشورشان وجود دارد، یعنی منفعت دولتها اگر در جاسوسی از مردم باشد بر ارزشهای مورد ادعای خود ترجیح میدهند و همین امر باعث خشونت میشود.
وی اظهار داشت: رهبری ریشه بسیاری از مشکلات غربیها را در تروریسم خوب و تروریسم بد دانستهاند. این تقسیم بندی مشکلساز است؛ چرا که شخصیت جوان غربی مثل هلو انجیری است؛ یعنی هویتی مونتاژی دارد که برخی از آن برخاسته از فطرتهای او و گرایشهای معنوی است؛ اما فضای حاکم بر رسانه ها و شهرها او را به حذف معنویات سوق میدهد.
معاون پژوهشی موسسه سیاست پژوهی تمدن اسلام بیان کرد: هشدارهایی که رهبر معظم انقلاب میدهند یک نوع دیپلماسی فطرتمحور است؛ غیر از اینکه ایشان از روش دیپلماسی عمومی و گفتمانی استفاده میکنند میخواهند فطرت جوان غربی را بیدار کنند.
معاف همچنین نامه دوم رهبری را به لحاظ زمانی مورد بررسی قرار داد و بیان کرد: حیث زمانی نامه ایشان که با فاصله 10 ماهه از نامه اول فرستاده شده به تاثیرگذاری این پیام کمک بیشتری میکند؛ چرا که آمادگی لازم برای همگان در جهت هضم نامه ابتدایی وجود داشته، ولی ارسال پیام خیلی سریع و پشت سر هم اشتیاق مخاطبان برای شنیدن پیام بعدی را کاهش میدهد.
وی تاکید کرد: رهبر انقلاب نامه را از جانب رهبری یک کشور اسلامی ننوشتهاند؛ بلکه در موضعی برابر با جوان غربی اجازه فکر کردن به او دادهاند و جاهایی در نامه تصویرسازی میکنند و یک مخاطبه فطرتمدار ایجاد میشود.
معاون پژوهشی موسسه سیاستپژوهی تمدن اسلام خاطرنشان کرد: نامه رهبری نامهای راهبری است و از آنجایی که پاریس پایتخت سکولاریسم غربی است و مادر مدرنیته؛ پس فرانسه از منظر معنا شناختی بیشتر از نظامیگری و استعمار بر کشورهای مسلمان تاثیر گذاشته است. بنابراین رهبر انقلاب برای سالهای آینده تصمیمی پیشدستانه اتخاذ کردند؛ که هم انگارههای مدرنیته غربی را زیر سوال میبرند و هم یک سکوت در برابر ساختار غرب میگذارند که نژادپرستی در غرب هیچگونه پاسخی ندارد.