گروه بینالملل دفاعپرس- علی عبدالصمدی؛ تشکیل دولت و حاکمیت نزد بنی اسرائیل از زمان خروج حضرت موسی (ع) یکی از بزرگترین آرزوهای این قوم بود. عدم اتحاد و سفر طولانیمدت این قوم تا رسیدن به سرزمین کنعان (فلسطین امروزی) باعث شد که تشکیل حکومت بنی اسرائیل برای چند نسل به تعویق بیفتد؛ سرانجام به درخواست مردم، خداوند پس از ۱۵ پیامبر که وظیفهی داوری را بر عهده داشتند، طالوت را برای فرمانروایی این قوم برگزید. ساموئل پیامبر داوری بود که پیامبری و فرمانروایی طالوت را از سوی خداوند تعالی به مردم ابلاغ کرد. مدتی بعد این پیامبر الهی از دنیا رفت.
طالوت در جنگ با کنعانیان به پیروزی رسید و پس از او دامادش داوود نبی (ع) به پادشاهی رسید. سلیمان نبی فرزند داوود علیهمالسلام به زعامت قوم برگزیده شد. او زعیم انس، جن و تمامی موجودات عالم هستی بود. پس از درگذشت سلیمان نبی (ع) فرزندش رحبعام به پادشاهی رسید. در دوران فرمانروایی حضرت سلیمان شخصی به نام یربعام سر به طغیان نهاد. او مدتی بعد به مصر گریخت و پس از رحلت حضرت سلیمان نبی (ع) دوباره به کنعان بازگشت و ادعای پادشاهی کرد. از میان اسباط، سبط یهودا و افراییم (فرزند حضرت یوسف صدیق (ع)) با یربعام همگام نشدند؛ این دو قبیله (افراییم و یهودا) به رحبعام وفادار ماندند. در دوران زمامداری رحبعام بتپرستی مجددا در میان قوم رواج پیدا کرد و نهایتاً منجر به جدایی سبط افراییم از دولت یهود و پیوستن به «دولت اسرائیل آن دوران» شد.
اختلاف میان دو دولت یهود و اسرائیل بالا گرفته بود و هر دم میان آنها نزاع و درگیری پیش میآمد. از همین رو قدرت سیاسی دو دولت رو به اضمحلال رفت. در همین زمان بود که برخی دیگر از دولتهای همجوار (که از بعضا از نسل سامیان بودند و نوادهی حضرت نوح (ع)) در آن منطقه قدرت گرفتند. نهایتاً دولت آشور توانست این دو دولت را زیر سلطهی خود آورد. مدتی بعد مادها (که ریشهی ایرانی داشتند) به همراه بابلیها توانستند دولت آشور را شکست دهند. بابلیها مدتها بر مردم این منطقه که دیگر فاقد دولت رسمی بودند، حاکمیت داشتند.
پس از فتح بابل به دست کوروش هخامنشی باقیمانده یهودیان از اسارت بابلیان آزاد شدند و البته دیگر خبری از بقایای دولت اسرائیل بر جا نماند. مورخین یهودی که خود را باقیماندهی دولت یهود معرفی میکردند، ادعا داشتند که از دولت اسرائیل و افراد تابع آن چیزی باقی نماند و این اسباط در طول جنگهای متمادی اصطلاحاً گم شدهاند؛ در صورتی که قرآن مجید تفاوت فاحشی بین یهود و کلیت قوم بنی اسرائیل قائل است.
پس از هخامنشیان، سلوکیان (که اصالتاً یونانی بودند) و رومیان بر این منطقه حکومت کردند. پس از طلوع مهر زرین اسلام در آسمان هستی و در دوران خلفای راشدین مناطق مختلفی به دست مسلمانان افتاد که فلسطین نیز جزئی از همین مناطق بود. تا شش سده این منطقه در دست مسلمانان بود؛ از جمله خلفای راشدین، امویان، عباسیان، فاطمیان، سلاجقه (ترکانی بودند که مرکز حکومتشان ایران بود) و ایوبیان. ممالیک حکومت بعد از ایوبیان بودند که ریشههای ترکی داشته و برای مدتی در این منطقه حکومت داشتند. در همین دوران بود که جنگهای صلیبی از سوی مسیحیان اروپا جهت بازپسگیری منطقهی فلسطین آغاز شد. این مجموعه نبردها که در تاریخ به «جنگهای صلیبی» مشهور است برای صلیبیون بی نتیجه ماند.
در سال ۱۵۱۶ با تشکیل دولت ترکتبار عثمانی این منطقه نیز زیر بیرق عثمانیان رفت. از سدهی نوزدهم میلادی صهیونیسم بینالملل روند مهاجرت به سمت فلسطین جهت بازسازی دولت اسرائیل را آغاز کرد. در خلال جنگهای جهانی در قرن بیستم، حرکت یهود به سمت فلسطین و تشکیل دولت رژیم صهیونیستی با سرعت بیشتری پیگیری شد و همین امر باعث ایجاد درگیری بین فلسطینیان مسلمان و یهودیان شد. برای مدتها فلسطین تحت قیمومیت بریتانیا ماند و نهایتاً در سال ۱۹۴۸ فلسطین از قیمومیت غیر خارج شد و تنها یک روز پس از استقلال عملی فلسطین از بریتانیا جنگ با اسرائیل آغاز شد که این جنگ تا به امروز به اشکال مختلف ادامه داشته است.
انتفاضه و قیامهای متعددی مردم فلسطین علیه اسرائیل طی سالیان اخیر ادامه یافته است. سازمان آزادیبخش میهنی فلسطین و حرکت مقاومت اسلامی (حماس) از مهمترین تشکیلاتی هستند که جهت مقابله با اسرائیل توسط فلسطینیان تشکیل شدند. فلسطین امروزی شامل دو قسمت کرانهی باختری رود اردن و غزه است و درگیریها امروز در نوار غزه جریان دارد.
انتهای پیام/ ۱۳۳