به گزارش گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس، تبلیغات و اهدای جوایز نقدی به همراه است، توضیح داد: آنچه تاثیرگذاری زیادی روی پرورش ذهنهای خلاق نویسندگان دارد، غریزه ماندگاری اثر آنهاست. یعنی هر نویسنده به نوعی به دنبال ماندگاری آثار و خود در تاریخ ادبیات است. جوایز ادبی با احساس انحصار، برتری و افتخار به همراه است. چون دستیابی به آن، اغلب بسیار دشوار است بنابراین، اهدافی را برای نویسندگان مستقر و مشتاق فراهم میکند. از این جهت، جوایز ادبی یک نوع حمایت روانی از نویسندگان است که در آفرینش نمونههایی برتر تلاش کنند و دستاوردهای منحصر به فردی در تاریخ ادبی ایجاد کنند.
وی افزود: این سخن بیشتر درباره نویسندگان جوان صدق میکند. رقابتی که در میان آفرینندگان داستان به میان میآید، باعث میشود تا نویسندگان جوان ریاضت بیشتر بکشند و با تقویت مهارت داستاننویسی و تمرکز بیشتر از بحر بیکران خیالات خود یا از نگاه موشکافانه خود از واقعیتهای زندگی روزمره و تاریخ، دُر بیرون کنند. پس بدون شک، جشنواره با اعتبار ادبی یک عامل مهم و کلیدی در پرورش نویسندگان با کیفیت و خلاق است.
بلخی حضور جایزه ادبی جلال آل احمد را در افغانستان و تاجیکستان و همچنان حمایت و معرفی دیگر آثار ادبی فارسی در سراسر جهان یک ضرورت دانست که تا اندازهای به این مهم پرداخته شده و گفت: از این جهت برای من جایزه ادبی جلال آل احمد بسیار اهمیت دارد. اما این حضور تا اکنون کم رنگ بوده است. حضور یک نویسنده اهل افغانستان یا تاجیکستان یا ایران در این جایزه درواقع او و اثرش را به یک حوزه گسترده فارسی زبانان معرفی میکند. در نتیجه من این حضور را حیاتی میدانم.
نویسنده کتاب «افغانستان و منطقه: از چشمانداز غرب آسیا» ضمن بیان اینکه جوایز ادبی زیادی در جهان وجود دارد که دستاوردهای نویسندگان را به رسمیت میشناسند، عنوان کرد: برخی از معتبرترین جوایز ادبی که من گاهی آثار معرفی شده از جانب آنها را مطالعه کردهام جایزه پولیتزر، جایزه من بوکر و جایزه ملی کتاب هستند. بدون شک جایزه نوبل ادبیات هم است. حتی بسیاری از جوایز ادبی دیگر وجود دارد که نویسندگانی را در ژانرها یا حوزه خاص به رسمیت میشناسند. اما به نظرم هر کدام از جوایز برای خود محیطهایی را تعریف کردهاند که با این وصف با یکدیگر قابل مقایسه نیستند. از این نظر، جایزه ادبی جلال آل احمد هم «جایزه ادبی جلال آل احمد» است. تشبیه و تمثیل آن به هر جایزه ادبی دیگر زیاد قابل توجیه نیست.
وی ادامه داد: چون هر زبان در هر ژانر و حوزهای یک ذائقه و ساخت و بافت منحصر به خود را دارد. به طور مثال ادبیات منظوم زبان فارسی در درون مایه و اسلوب خود یک ذائقه فارسی و مربوط به حوزه تمدنی فارسی است. حال با هر مکانیزمی اگر قرار است غیر فارسی زبانان آن را معیارسنجی کنند و بر اساس ذائقه خودشان قضاوت کنند، از امکان به دور است. حتی اگر شعر فارسی بر اساس ذائقه دیگر ملتها و تمدنها سروده شود، حلاوت و فرم خود را از دست میدهد. میتواند شعر باشد، اما شعر فارسی نیست. بنابراین، داستان و زبان نثر فارسی هم ذائقه شناسان و ادیبان فارسی میطلبد. از این جهت جایزه ادبی جلال آل احمد میتواند یک مرجع با اعتبار برای تشخیص و معرفی آثار نو و خلاقانه نویسندگانیِ حوزه زبان فارسی باشد که با طعم فارسی نوشته شدهاند.
میرویس بلخی در پایان گفت: پیشنهادی دارم به برگزار کنندگان جایزه جلال که اگر مجال و فرصتی برای اجرای آن وجود داشته باشد، به نظرم کمکی زیاد در تقویت و پرورش ادبیات داستانی فارسی خواهد شد. با توجه به وضعیت و شرایطی حاکم بر منطقه و جغرافیای زبان فارسی و اینکه زمینهها و فرصتهای همسان در تمام این قلمرو برای نویسندگان جوان مساعد نیست تا یک نویسنده با فراغت خاطر بتواند مهارت و توانایی خود را در خلق یک داستان خوب و خلاقانه به کار اندازد و در عین حال حوزههای مختلف ادبی وجود دارد که یک سیاست تشویق و تمجید در آن کمتر وجود دارد. بنابراین، اگر امکان داشته باشد، در ذیل جایزه ادبی جلال آل احمد از یک سو یک سیاست فرهنگی- ادبی با تفکیک ستایش و جایزه از آثار به میان بیاید و از سوی دیگر حوزههای مختلف جایزه ادبی مثل جایزه ترجمه ادبی، جایزه ادبی کودک و امثال آن به سایر کشورهای فارسی زبان نیز تسری پیدا کند.
انتهای پیام/