گروه فرهنگ و هنر دفاعپرسـ اکبر صفرزاده؛ برای گذار از سینمای متکی به نفت و رسیدن به سینمایی که متکی به سرمایه های مردمی و صادرات و تماشاگر باشد طرح چند سوال و پاسخ دادن به این سوال ها لازم و ضروری است؛ در جامعه ای که دلالی، سوداگری، خرید و فروش، احتکار، قاچاق کالا یا دلالی زمین دارای سودهای بی حساب و کتاب و سرسام آور است و راه برای کسب این سودها باز چه دلیلی دارد که یک نفر سرمایه اش را وارد کار تولید فیلم و سریال یا انیمیشن یا فیلم کوتاه کند؟
در کشورهای بدون نفت این همه شرکت فیلمسازی چگونه به وجود آمدند؟ آیا همه آنها عاشق دلخسته سینما و شهرت بوده و تمام منافع مادی که در حوزه های دیگر اقتصاد برایشان وجود داشته را کنار زده و سرمایه هاشان رابه سینما آورده اند تا کار فرهنگی کنند و یا اینکه دولت از آنها خواهش کرده که بیایند و سرمایه هایشان را در راه تولید فیلم و سریال و انیمیشن هزینه کنند و آنها هم گفته اند چشم؟!
مساله این است که در کشورهای بدون نفت حاکمان و مسئولان با قانونگذاری درست برای تمامی فعالیت های سوداگرانه و دلالی مالیات های سنگین وضع کرده و از آن سو تمام فعالیت های تولیدی را از مالیات معاف کرده و یا مالیاتی بسیار ناچیز برای آنها در نظر گرفته اند.
در کشورهای بدون نفت سرمایه ها به خودی خود یا با خواهش و تمنا یا به دلخواه سمت تولید نرفته اند؛ حاکمیت با ابزار مالیات آنها را به سمت تولید سوق داده است.
تا زمانی که حاکمیت در ایران برای تمامی فعالیت های سوداگرانه و دلالی مالیات سنگین وضع نکند وضع سینما و سریال سازی و انیمیشن سازی در ایران بهبود نخواهد یافت و سینمای بدون نفت شکل نخواهد گرفت.
وضع کردن مالیات های سنگین برای سوداگری و دلالی و معاف کردن تولید از مالیات به تدریج سبب شکل گیری شرکت های بزرگ فیلمسازی با سرمایه های مردمی و پول های انبوه خواهد شد؛ شرکت هایی با دویست یا سیصد میلیارد سرمایه.
اگر در کشور ایران ده شرکت با این حجم از سرمایه وجود داشته باشد هر ساله چیزی نزدیک به صد هزار نفر یا بیشتر در حوزه های تولید انیمیشن، فیلم، مستند و سریال مشغول به کار خواهند شد و اگر بیست شرکت با این مختصات وجود داشته باشد حتما دویست هزار نفر در حوزه های مربوط به تولید فیلم فعالیت خواهند کرد.
این تعداد آدم را مقایسه کنید با وضعیت فعلی سینما و سریال و انیمیشن ایران که بسیاری از امور آن متکی به پول نفت است و حداکثر پنج هزار نفر در آن مشغول به کار هستند و جا برای ورود افراد جدید نیست.
در اقتصاد بدون نفت و متکی به سرمایه های مردم شرکت های فیلمسازی باید دنبال نیروهای مستند بدودند اما در اقتصاد متکی به نفت، نیروهای مستعد باید دنبال سرمایه بدوند دقیقا مانند آن چیزی که در طول چهل سال گذشته تجربه کردیم.
حاکمیت هر چه بیشتر برای دریافت مالیات از دلالی و سوداگری اصرار به خرج دهد در برقراری عدالت اقتصادی و اجتماعی موفق تر خواهد بود. عدالت اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی در صنعت سینما یعنی به وجود آمدن شرایطی که در کنار کمپانی بزرگ فارابی که توسط دولت تامین بودجه می شود بیست کمپانی بزرگ دیگر وجود داشته باشند که سرمایه های آنها توسط مردم تامین شده و کاملا خصوصی باشند و این امر تنها و تنها با ابزار مالیات به وجود می آید نه با دستور یا خواهش.
رئیس سازمان سینمایی یا وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی می توانند فردا دستور راه اندازی این شرکت ها را صادر کنند اما در شرایطی که راه دلالی و سوداگری و کسب سودهای بادآورده باز است به یقین می توان گفت که این شرکت ها هیچ گاه به وجود نخواهند آمد. با تسهیلات هم نمی توان این شرکت ها را به وجود آورد، آن تسهیلات هم پس از مدتی کوتاه وارد بازارهای سوداگری و دلالی خواهند شد.
استیون اسپیلبرگ می گوید فردای روزی که فیلم آرواره ها با موفقیت در گیشه مواجه شد با انبوهی تقاضا برای سرمایه گذاری روی فیلم بعدی ام مواجه شدم. آیا این سرمایه گذاران عاشقان دلخسته سینما بودند یا فرهنگ دوست یا خیلی با کلاس و فرهیخته؟
خیر. حاکمیت با ابزار مالیات تمام راه های سوداگری و دلالی و سفته بازی را روی آنها بسته و آنها را به سمت تولید سوق داده است وگرنه آنها در کلاهبرداری و دلالی بسیار زرنگتر و باهوش تر از ما هستند.
برندهای خارجی که وارد کشور ما می شوند و علیرغم وجود همه سختی ها و مصیبت ها در کشور ما شعبه می زنند و محصولات خود را عرضه می دارند آیا عاشق دلخسته مردم ایران هستند و یا می خواهند مردم ایران را از راه به در کنند و یا برای مردم ایران نقشه کشیده اند؟
خیر. حاکمیت کشور آنها صادرات را معاف از مالیات کرده است برای همین به کشورهای دیگر می روند و شعبه می زنند تا مالیات ندهند. انگیزه این شرکت ها بیشتر از آنکه فرهنگی باشد اقتصادی است.
انتهای پیام/ 121