به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاع پرس، سردار شهید "صادق مزدستان" که فرماندهی تیپ دوم مکانیزه لشکر 25 کربلا را به عهده داشت. در حالی که تنها دوازده روز از ازدواجش می گذشت در منطقه فکه در یک عملیات شناسایی در خط مرزی عین خوش و در جنگل امقر در اثر اصابت ترکش مین والمر به ناحیه سر در تاریخ 9 دی 1361 به شهادت رسید.
جنازه سردار شهید صادق مزدستان در گلزار شهدای سیدملال قائمشهر به خاک سپرده شد.
***
وصیت نامه سردار شهید صادق مزدستان
ما پیروان علی (ع) هستیم که امروز خداوند این منت را بر ما نهاد و در آزمایش الهی سربلندمان کرد. آری پیروان همان علی (ع) هستیم که در مقابل ظلم و ستم ساکت ننشست و علیه ظلم قیام کرد. وقتی که پیرو علی (ع) باشیم نمی توانیم ساکت بنشینیم تا اسلام در خطر بیفتد و غارتگران قرن به مملکت اسلامی تجاوز کنند. من به جبهه حق علیه باطل می روم تا بتوانم دینم را نسبت به اسلام و انقلاب ادا نمایم.
ای مادر عزیز! در این راه آنقدر مقاومت خواهم کرد و شکنجه خواهم کشید و حتی حرفهایی از این کوردلان خواهم خورد تا این که لیاقت آن را پیدا کنم تا با آخرین وسیله بدنم که خونی در رگهایم جاری است انقلاب اسلامی را به تمام جهان صادر کنم. اگر در این جنگ پاهایم قطع گردد با دست و اگر دستم قطع گردد با زبانم و اگر زبانم قطع شود با چشمم و اگر چشمم از کاسه درآید با آخرین وسیله بدنم که خونی در رگهایم جاری است انقلاب اسلامی خود را به رهبری قائد اعظم امام خمینی به تمام جهان صادر می کنم. خون خود را می دهم و شما بازماندگانم پیام خون مرا بدهید ...
ای پدر عزیز و گوهربارم! من به آرزوی خود که همان شهادت در راه خدا می باشد رسیدم. اولین علت آن فطرت خداشناسی یا به عبارت دیگر ذات درونی ام بوده و دومین علت تربیت صحیح شما نسبت به فرزندانت بوده است. پدر جان همان طور که شما مرا به این سن رساندی امید داشتی که من در طول دوران زندگی ام عصای دست شما باشم ولی خواست و مشیعت خداوند این بود که امانتی را به شما پس بگیرد و شما پدر عزیز باید خوشحال باشی که امانتی را به پروردگار خود تحویل دادی و خوب از او مواظبت کردی و نگذاشتی که باطل شود. آری من بیشتر نمی توانم در مقابل شما عرض ادب کنم. چون توصیف شما بالاتر از این است که بخواهم روی کاغذ بیاورم. امیدوارم که حلالم کرده باشی ...
مادرم! احسن بر شما که واقعاً خیر و سعادت فرزندت را می خواستی، مانع از عزیمتم نشدی بلکه تشویقم می کردی و مرا با دستان خود به سوی لقاءاللّه فرستادی. تشکر می کنم از مادر که دعا می کرد که فرزندش شهید شود. من نمی دانم چه بگویم چه بگویم، فقط می توانم بگویم که فاطمه زهرا (س) را زیارت کنی. آری مادر عزیزم خدا از تو راضی و خشنود است. مادرم اگر من شهید شدم شما شال عزا بر سر مگذار، جشن بگیر و خوشحال باش که رسالت مادری خود را خوب انجام دادی ...
روی قبرم پرچم سبز لا الا اله الا اللّه بگذارید تا دشمنان کوردل و زبون ما رسوا شوند. می دانم اگر سر بریده ام را هم برایت بیاورند به جبهه های نبرد پرتاب می کنی. بر مزارم همچون زینب (س) استوار و مثل کوه محکم باش و در مقابل مشکلات درونی بیشتر مقاومت کن و پیرو این آیه باش که می فرماید : انا للّه و انا الیه راجعون. آری مادرم حلالم کن که من به خدا پیوستم ...
برادرانم شما باید هدفم را دنبال کنید و ادامه دهنده راهم باشید و خدا را یک لحظه از یاد مبرید که قرآن در این زمینه می فرماید: « الا بذکر اللّه تطمئن القلوب » آری برادران! خداوند یاری کنندة شماست . امر به معروف و نهی از منکر را در جامعه جاری سازید .
ای خواهرانم شما باید زینب (س) را الگوی خود قرار دهید و با حجاب خود پیام خون مرا بدهید...
دوستانم! شما برای من با وفا بودید و من در حق شما اگر بدی کردم مرا ببخشید. از همه مهم تر در شب اول قبرم تنهایم نگذارید چون از فشار تاریکی قبر می ترسم. دعا کنید که خداوند تبارک و تعالی مرا ببخشد.
ای امت مسلمان ایران! بدانید که هر قطره خون شهدا دارای پیامی است و بر شماست که پیام خون را به جهانیان برسانید و اسلام را با رسالت سجاد گونه تان صادر کنید. به شما مژده می دهم که با داشتن جوانانی عاشق در راه خدا که جان شیرین خود را در کف نهاده اند و هر لحظه در انتظار شهادت به سر می برند ما شکست نخواهیم خورد. چون نیروی الهی در وجود رزمندگان ما است. آموزگار آنها سالار شهیدان اباعبداللّه الحسین (ع) می باشد که چگونه مردن را چه خوب آموخت و از این رو اسلام مستحکم تر و پابرجاتر خواهد ماند. پس اسلام پیروز است چون عاشق دارد.
در دفترچه یادداشت او آمده است:
** بی من اگر به کربلا رفتید از تربت پاک مشتی به همراه بیاورید و بر گورم بپاشید شاید به حرمت این خاک خدا مرا بیامرزد.
** مادرم زنی است که اگر سر بریدهام را برایش ارمغان آورند آن را به میدان جنگ باز میگرداند.
** خواهرم! اگر میدانستی که هر روز چند بار در جبههها شهید میشوم چادر را تنها یک پوشش ساده نمیدانستی.
** مادرم سهم تو از انقلاب همین بس که من به شهادت رسیدم.
** ای امام! به فرمانت آنقدر در سنگر میمانم تا بر پیکرم گل مقاومت بروید.
** سنگر تنها خانه ای است که اجاره ی آن خون است.
** بگذرید و بگذرید، ببینید و دل نبندید و چشم بیندازید و دل نبازید که دیر یا زود باید گذاشت و باید گذشت.
** لاله ها گواه خون منند و آیه ها فریاد من پس من نمرده ام.
** و می دانی ای برادر و ای خواهر که دیگر تو خود نیستی ، شهیدی زنده ای بر خاک که در رگهایت خون سرخ هر شهیدی جاریست و بر کتاب سینه ات وصیت سرخ هر شهید ورق می خورد.
** سالهای عمرم فدای لحظهای از عمر امام.