به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، حجتالاسلام دکتر علی ذوعلم رئیس اندیشگاه بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی در گفتوگویی به تبیین نگاه رهبر انقلاب در ساحت مردم پایه بودن انقلاب پرداخته است.
در زیر مشروح این گفتوگو را بخوانید:
حاج آقای ذوعلم از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید ممنونیم. به عنوان اولین سوال میخواهیم دلیل توجه رهبرانقلاب به مسئله مشارکت مردم در امر سیاسی مخصوصا در حوزه انتخابات را تشریح بفرمایید. رهبری بارها فرموده اند که مشارکت در انتخاباتها مهمترین مسئله است. علت این را شما بفرمایید؛ چه در سطح سیاسی و چه در حوزه مبنایی و فکری و نگاه اندیشه اسلامی اگر بخواهیم از زاویه نگاه رهبر انقلاب به این موضوع بپردازیم فهم موضوع به چه نحو است؟
حجت الاسلام ذوعلم: بنده هم از حضور شما برای این مصاحبه ممنونم. بنده یک جایی عرض کردهام که اساساً اسلام یک دین مردم پایه است؛ یعنی تا مردم نخواهند، اراده نکنند، اسلام را انتخاب نکنند و به اسلام ملتزم نشوند اسلام محقق نخواهد شد. کاری که پیامبر و ائمه ما انجام دادند دعوت بود _ دعوت به اسلام. دعوت یعنی چی؟ یعنی مخاطب من کاملاً باید در یک موضع انتخابگرانه، عالمانه و مبتنی بر اراده خودش، اسلام را انتخاب کند تا مسلمان بشود. قرآن هم بهصراحت میفرماید «لا اکراه فی الدین» _ یعنی دین آن زمانی دین است و برای یک فرد ارزشمند است و در نظر خدای متعال قابلقبول است که فرد خودش قبول کرده باشد.
البته، چون دین یک امر فطری است _ با عقل انسان، با فطرت انسان کاملاً سازگار است، بطور طبیعی انسانها به دین گرایش پیدا میکنند. همان فرایندی که ما در طول تاریخ انبیاء میبینیم وجود داشته، هیچکدام از انبیاء الهی به ضرب، زور، سلاح، قدرت، تحمیل و از این قبیل دین را به انسانها ارائه نکرند، بلکه براساس دعوت، تبیین، تبلیغ، تعلیم و فراخوان و از این قرار بوده است.
گاهی برخی از علما و بزرگان این پذیرش مردمی را در ساحت مقبولیت نظام تعریف میکنند و آن نگاه مشروعیت را الهی میدانند که ارتباطی با مردم ندارد، این دیدگاه از زاویه نگاه رهبری هم درست است؟
حجت الاسلام ذوعلم: اگر چه بعضی از بزرگان در حقیقت حضور مردم و رأی مردم را صرفاً بهعنوان زمینهساز عملیاتی شدن ولایت فقیه میبینند، ولی در زمان غیبت امام معصوم (عج) _ حداقل برداشت ما این است که در زمان غیبت امام معصوم _ هیچکسی شرعاً مجاز نیست بدون نظر و خواست مردم حکومت خودش را بر مردم تحمیل کند، شرعاً مجاز نیست، نه اینکه، چون نمیشود نمیکند، یعنی نباید بکند. به بیان دیگری که باز این هم بارها عرض شده است اساساً ولایت فقیه جز بر بستر مردمسالاری مشروعیت نخواهد داشت.
یک مثال بزنم؛ تشریع ولایت فقیه مثل تشریع در همه زمینهها، فقط و فقط از آن خدای متعال است، بعد پیامبر اکرم و ائمه معصومین بنا بههمین اذن خدای متعال آن را ابلاغ میکنند و ارائه میدهند؛ حالا گاهی خدای متعال در بعضی از امور، قیودی را قرار داده است که اگر میخواهید خدای متعال راضی باشد و آن را مجاز بداند، این قیود باید رعایت شود.
مثلاً در ازدواج، در نکاح بین دو نفر؛ خدای متعال فرموده است که زن و مرد هر دو باید عاقل باشند، هر دو باید فرض کنیم که بپذیرند. مثلاً مسلمان باشند _ حالا غیر از یک استثنا که دارد_ خب اگر این شروط حاصل نشود اصلاً این نکاح از نظر خدای متعال مردود و باطل است.
یکی از این قیود در نکاح رضایت طرفین است، این در درون خود آن محتوای تشریع الهی گنجانده شده است. در بحث ولایت فقیه همین جور است. آن چیزی که خدای متعال فرموده که باید عمل شود این است که حاکم جامعه فقیه، عادل، توانمند و باید مورد قبول مردم نیز باشد؛ این قیود کنار هم است.
تشریع الهی این است که این حکومت از نظر خدای متعال مجاز است، پس به همین جهت بحث مشروعیت و نقش مردم در مشروعیت حکومت دینی به همان معنی مجاز بودن، نه به معنی مقبولیت، در همان معنا در بیان رهبری است و در بیان حضرت امام (ره) نیز بوده است.
حضرت امام (ره) در نامه پاسخ به آقای مشکینی _ در همان بحث اینکه مرجعیت برای رهبری جامعه شرط نباشد _ معلوم میکند که وقتی شرط اجتهاد و عدالت وجود داشته باشد و خبرگان هم این را بپذیرند، طبعاً این مشروعیت پیدا میکند؛ بنابراین در نگاه امام (ره) نیز حتی میشود رد پایی از این را پیدا کرد که نگاهی که حضرت آقا دارند، در نگاه حضرت امام (ره) نیز وجود داشته است.
البته این با آن نظریه انتخاب کاملاً متفاوت است و این تفاوتش نیز بحث و دلیلی در محافل تخصصی بوده و بیان آقا واضح است. البته این تفاوت بین اجتهاد حضرت آقا و اجتهاد بعضی از بزرگان هم واضح است و خب بحث تخصصیاش بالاخره در محافل تخصصی امکان دارد ادامه داشته باشد و اشکال هم ندارد این بحثهای تخصصی شکل بگیرد، ولی از نظر حقیر آنچه که برای ما ملاک است، قانون اساسی ما است و در قانون اساسی ما همین دیدگاهی که حضرت امام (ره) و حضرت آقا داشتند کاملاً ملموس است.
در نگاه رهبر انقلاب نتیجه مشارکت مردم و آثار آن چه میشود؟
حجت ااسلام ذوعلم: یک جملهای مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم دارند که در آنجا به این اشاره میکنند که آن مشروعیت که نظام اسلامی به آن نیاز دارد خیلی عمیقتر و بالاتر از مشروعیتی است که در سایر نظامهای عرفی وجود دارد _ قریب به این موضوع است _ البته بنده نقل مضمون میکنم.
خب این نکته مهمی است؛ این از این جهت است که مشارکت مردم اعتبار نظام و قدرت پیشبرد اهداف نظام را افزایش میدهد، به خصوص در شرایطی که ما هستیم و در این واقعیتی که وجود دارد. در واقعیتی که ما در آن هستیم هر درصدی که به میزان مشارکت مردم افزوده میشود این در استحکام نظام برای پیشبرد اهدافش موثرتر است.
در آن انتخابات ۸۸ که میزان مشارکت بسیار اوج گرفته بود، در واقع سرمایهای شکل گرفت که متاسفانه یک عدهای این سرمایه را خیلی به طرز سخیف و غیرمنصفانه از بین بردند. آقا نیز در همان زمان اشاره میکردند به این مسئله؛ واقعاً یک واقعیت است که این سرمایه برای شخص نیست. مثلا بعضیها خیال میکنند که شخص رهبری از آن سرمایه اجتماعی استفاده خواهد کرد؛ بنده میگویم شخص رهبری از آن سرمایه اجتماعی چه استفاده شخصی خواهد کرد؟ این به نفع مردم و جامعه است و الا رهبری یک مسئولیت بسیار سنگین را به عهده گرفتهاند و این کار را دارند انجام میدهند.
نهایتاً هم اینکه تقویت و تعمیق حضور مردم در امر حاکمیت دینی، چون که در یک بستر نظام امت و امامت شکل میگیرد، در پایداری و ارتقای اهداف قطعاً موثرتر است. آن زمانی جامعهمان مسلمان است که این احکام شریعت، اخلاقیات، شاخصها، معیارها و ارزشها بیشتر در آن جریان داشته باشد؛ مثل یک فرد که یک فرد مسلمان میتواند مسلمانتر هم باشد، چون مسلمان بودن ذو مراتب است، ایمان ذو مراتب است و دارای درجات است.
من سوال میکنم یک حکومت اسلامی به معنی عام خود، آیا در یک حد کاملاً ثابت و تثبیت شدهای حکومت اسلامی است یا اینکه خیر، این نیز ذو مراتب است؟ یک حکومت اسلامی است و یک حکومتی ممکن است اسلامیتر باشد؛ یک دولت اسلامی است، یک دولتی ممکن است اسلامیتر باشد.
آن حکومت اسلامیتر است که در یکی از شاخصهایش توانسته باشد مشارکت، حضور، دغدغه و همکاری مردم را با مجموعه حاکمیت افزایش داده باشد؛ بنابراین رشد جامعه ما از جهت انطباق با شاخصههای ارزشی اسلام در گرو همین مشارکت بیشتر است.
مسئلهای که اینجا مطرح میشود این است که وقتی میپذیریم مشارکت اولویت دارد خط مرز و گستردگی دایره پذیرش مشارکت تا کجا است؟ ما تا کجا مجاز هستیم جناحهای مختلف سیاسی را در درون نظام اسلامی بپذیریم؟ گاهی این مسئله حتی برای جریانی که مدعی انقلابی گری هست هم مطرح میشود که کدام جریان را انقلابی بدانیم و کدام جریان را غیر انقلابی؟ این مسئله را از جهت مشارکت هم تشریح بفرمایید.
حجت الاسلام ذوعلم: به نظر بنده این ماجرا یک زاویه حقوقی دارد و یک زاویه فرهنگی و سیاسی؛ آن زاویه حقوقی در قانون اساسی وجود دارد و قانون را مجلس مشخص کرده و شورای نگهبان باید تشخیص دهد؛ بنابراین هر فرد انقلابی آنچه را که خروجی این فرایند است باید بپذیرد. نه اینکه اگر با سلایق من سازگار نبود من این را قبول نکنم. قطعاً در این جامعه ۸۸ میلیونی، دیدها، تلقیها، ظرفیتها، ایمانهای انقلابی و دغدغهها متفاوت است و آن چارچوبی که امام پایه گذاری کردند به عنوان جمهوری اسلامی و قانون اساسی، این باید برای ما خیلی خیلی معتبر باشد. یعنی هر کسی که انقلابیتر است اتفاقا باید از خروجی این فرایند را بیشتر دفاع کند. این زاویه حقوقی ما است.
از زاویه دید فرهنگ و سیاسی که بحثش ریشهدارتر است، آن سعه صدری که در شخص امام (ره) بود و در شخص حضرت آقا اکنون است و در چهرههای برجسته مثل شهید بهشتی و ... وجود داشت، آن سعه صدر باید در جامعه ما نهادینه شود، تبلیغ شود و جا بیفتد. بله ما مواجه بودیم با یک سری تنگ نظریهایی، با یک خلوص گراییهای غیرمنطقی که دائماً فکر میکردیم که باید خالصتر شود و خالصتر شود، آن هم با یک توهمی از خلوص.
البته الان این مفهوم خالص سازی یک اعتبار سیاسی هم گرفته است و به عنوان یک کلیدواژه سیاسی استفاده میشود.
حجت الاسلام ذوعلم: بله این نگاه قطعاً نگاه انقلاب اسلامی نیست؛ همان زمانی که حضرت امام (ره) در دور اول ریاست جمهوری به طور جدی از رئیس جمهور وقت یعنی آقای بنی صدر دفاع و حمایت میکرد کسانی از حزباللهیها که نمیپذیرفتند یا حمل بر مصالحی میکردند که خب اگر امام (ره) این کار را میکند برای مصلحت است. ما گاهی به آنها میگفتیم اگر امام (ره) این مصلحت را رعایت میکند، نباید ما نیز آن مصلحت را رعایت کنیم؟ حتی اگر فکر کنیم امام (ره) یک مصلحتی را دارد رعایت میکند، معنایش این نیست که امام (ه) یک مصلحت را که رعایت میکند ما نباید این مصلحت را رعایت کنیم! اواخر دوره آقای روحانی شاهد این مسئله بودیم که بعضیها میگفتند باید آقای روحانی عزل شود؛ خب بدترین نگاه به اعتقاد بنده از نظر استدلال و فهم شرایط، همین پیشنهاد بود؛ خب فرض کنیم که آقای روحانی عزل شد، اولاً تبعاتی که دارد، هزینههایی که در حال و آینده خواهد داشت، بعد از آن یک سالی کشور درگیر انتخابات خواهد شد و آیا بعد از آن بهتر از آقای روحانی به سرکار میآید یا اینکه جوسازیهایی که میشود فرصت دیگری برای جریانات خاص ایجاد میکند؟
آن زمان یک نگاهی هم مطرح میشد که رهبرانقلاب یک حرفی را میزنند، اما مکنونات قلبی ایشان یک چیز دیگری است و ما باید آن مکنونات قلبی را معیار قرار دهیم.
حجت الاسلام ذوعلم: ببینید خیلی برداشت غلطی است؛ این برداشت یا عوامانه است یا واقعا مغرضانه است. از این جهت عوامانه است که شما از کجا به این مکنونات قلبی آقا پی بردهاید؟ بعد هم مگر اینکه آقا تعارف دارد و یا، ولی فقیه مگر میتواند از یک امری که وظیفه شرعیاش است عدول کند. ببینید بزرگترین پشتوانه شرعی اعتبار فعل و قول، ولی فقیه حجیت شرعیاش است، که وی قبل از هر چیز به آن فکر میکند که خودش را قبل از همه و بیش از همه چیز پاسخگو به خدا میداند.
بنابراین، ولی فقیه خودش باید حتما به یک حجت شرعی رسیده باشد. خب امت هم همینجور است. امت نیز اگر میخواهد یک کاری را انجام دهد باید به یک حجت شرعی رسیده باشد؛ مگر میشود وقتی رهبری صریحاً نهی از یک امر میکند ما بگوییم نه وظیفه آقا این است، وظیفه ما چیز دیگری است. اینها واقعاً در طول این ۴۵ سال بعد از انقلاب نشان داده شده است که هم برداشتهای غلط و ناقصی است و هم آنجایی که اینها امتداد پیدا کرده است موجب زیان جامعه شده است.
به هر حال مسئله سعه صدر سیاسی است که بسیار مهم است. ما وقتی که شعار وحدت بین مسلمین را مطرح میکنیم باید حواسمان باشد که شاید برخی در دایره انقلاب باشند، اما با سلیقه من متفاوت باشند نباید خیلی تنگ نظری کنیم که لابد فقط نظر من درست است. به نظر بنده این نکات خیلی نکات ظریفی است که باید روی آن کارهای جدی صورت گیرد و این ظرفیت سازی سیاسی در همه اقشار جامعه به خصوص در کسانی که سیاستگذار هستند؛ کسانی که دستاندرکار هستند و از جمله شورای محترم نگهبان باید رشد پیدا کند.
عرض بنده این است که شورای نگهبان یک نهاد مستقل است؛ یعنی اگر که نیمی از اعضایش را رهبری تعیین میکنند _ بنابر شاخصهای قانونی که باید رعایت کنند _ معنایش این نیست که آن چیزی که خروجی شورای نگهبان است لزوما با نظر رهبری منطبق است.
حتی معنایش این نیست که شورای نگهبان باید قبل از اعلام لیستها _ مثلاً کاندیداهای منتخب ریاست جمهوری _ با آقا مشورت کند؛ که بعضیها این را میگویند که چرا شورای نگهبان قبل از اینکه لیست را اعلام کند با آقا مشورت نمیکند؟ درصورتی که باید خودش به این دریافتی که از آقا ارائه میشود برسد که در کارش این نگاه فرهنگ سیاسی را اعمال کند.
البته جامعه اگر در یک جایی تشخیص داد، نگاهی که شورای نگهبان دارد دنبال میکند با نگاهی که حضرت آقا تاکید میکنند احیاناً زاویه دارد، باید از شورای نگهبان مطالبه کند همانطور که اگر جامعه یک جایی احساس کرد که مثلاً وزارت خارجه یا وزارت آموزش و پرورش، قوه قضاییه یا هر دستگاه دیگری که مسیر حرکتشان با مسیری که رهبری ترسیم میکنند زاویه دارد، از کی باید مطالبه کند. هرگز این گونه نیست که، چون رئیس صدا و سیما، رئیس قوه قضاییه و یا رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی را مقام معظم رهبری منصوب میکنند، پس بنابراین لزوماً خروجی آنها خروجی است که منطبق با دیدگاه رهبری است.
اتفاقاً آن نظارت امت در امر جامعه از همین جا نشأت میگیرد؛ چون امام جامعه دیدگاه درست را بیان میکند. همه امت، دولت، قوه قضاییه، سپاه، ارتش، حوزه، دانشگاه و دستگاههای دیگر این نگاه را میشنوند، متوجه میشوند و باید سعی کنند که بر اساس آن نگاه، سیاست و حرکت خودشان را تنظیم کنند.
چه کسی در اینجا قضاوت میکند؟ کل جامعه؛ به همین جهت است که این دیدگاههایی که حضرت آقا در رابطه با مشارکت مطرح میکنند، حدش بسیار فراخ است و این فراخ بودن را _ با رعایت آنچه که در قانون است_ از جهت حقوقی باید مراکزی که دستاندرکار هستند بیشتر اعمال کنند و جامعه نیز مراقبت کند که اعمال شود.
شما سالها بیانات رهبرانقلاب را به طور دقیق مطالعه فرمودید؛ این جمله و تاکید آقا در رابطه با میدان باز برای انتخابات در این سخنرانی اخیرشان از نظر شما تفاوتی با سخنرانیهای قبل دارد یا تاکید ویژهای برای این دوره محسوب میشود؟
حجت الاسلام ذوعلم: تلقی بنده این است که دیدگاه مقام معظم رهبری همان دیدگاهی است که بوده و هیچ فرقی نکرده، و دیدگاه آقا همان دیدگاه امام (ره) است. یعنی جذب حداکثری، میدان را فراخ گذاشتن و باز گذاشتن، همه سلیقهها، همه جناحها بیایند در این میدان وارد شوند و با هم بر سر اینکه انتخابات پرشور، جدی وسالم برگزار شود مسابقه دهند و تلاش کنند که خروجی انتخابات خروجی خوبی باشد. اینها تلاشی است که باید جناحها انجام دهند یعنی در مورد خروجی و افراد نیز جناحها خیلی مسئول هستند. اگر خود جناحهای سیاسی حزب گرایی کنند و صرفاً به خاطر اینکه این فرد از جناح آنهاست در لیست قرار دهند، باید پاسخگو باشند و اینجا هم نباید این خطکشیهایی که رایج است را اعمال کنند؛ اصولگرا و اصلاح طلب و مثلاً اینکه این فرد جزو دولتهای روحانی بوده و ... و نباید الان باشد این واقعا نگاههای محدود کنندهای است و واقعیت هم ندارد، یعنی پشتش چیزی نیست.
من در دوره قبل مجلس که دوستان اصولگرا لیستی دادند، به بسیاری از دوستان گفتم که واقعاً به نظر بنده کسانی وجود دارند که در آن لیست موسوم به اصلاح طلبها _ حداقل سه، چهار نفر به نظر خود بنده بودند_ که آن سه چهار نفر، حداقل از ۱۰ نفری که در آن لیست اصولگرایی بودند واقعاً امتیاز انقلابی بودن، تدین، التزام و تجربیاتشان بیشتر است وای کاش این دوستان بزرگوار ما، این شجاعت و این انصاف را داشتند که آنها را هم در این لیست میگذاشتند. فرض کنید آقایی که منتسب به اصلاحات است؛ اگر تشخیص بدهم که ویژگیهای لازم را دارد بنده شخصاً به ایشان رای میدهم و به این برچسبهای اصولگرایی و اصلاح طلبی توجهی نمیکنم.
به هر حال بنده معتقد هستم بعضی از حرفها به انقلاب ضربه میزند و به نظام و وجهه آن آسیب وارد میکند. بعضی از این صورت بندیها تلقیهای درستی نیست. آقا چند بار فرموده اند که بنده این صورت بندیهای مرسوم را قبول ندارم؛ خب آقا میگوید قبول ندارم، باز شما همان را دارید مطرح میکنید؟ وقتی هم این سوال را میپرسیم میگوید نه! آقا یک وظیفهای دارد، من هم یه وظیفه دیگری دارم. واقعا این را شما از کجا آوردید که من یک وظیفه دیگری دارم؟ ببینید وظیفه ما مسلمانان در قبال نظام، انقلاب و اینها یک وظیفه مشترکی است، بله مصادیقش متناسب با جایگاهها متفاوت است، اما جهتگیریاش که فرق نمیکند. البته این به همان فرهنگ سیاسی برمیگردد که واقعاً باید رشد پیدا کند.
درباره آن اعتبار جدید از خالص سازی هم لطفا نظرتان را بفرمایید.
حجت الاسلام ذوعلم: این صورت بندی یا تلقی که از خالص سازی میشود صد درصد غلط است، چه کسی دنبال این است که نظام یکدست و خالص شود بله! اگر به این معنا است که کیفیت حکمرانی ما در جامعه و کیفیت تخصص افراد و تعهدشان افزایش پیدا کند، این خیلی خوب است. مثلاً فرض کنید اگر میانگین نمره ما در مورد تعهد، دینداری، دغدغهمندی، فعالیت و تقوای کارگزاران و مسئولین و ... در ۳۰ سال قبل، ۱۲ و نیم بود، این میانگین بشود ۱۳ و نیم یا ۱۴ و نیم، اینکه خیلی خوب است. منتها این اصلاً کاری به جناحبندی و از این قبیل مسائل ندارد، چه بسیار افرادی که خودشان را منتسب به جبهه اصولگرایی کردهاند، اما متاسفانه رفتار و نگاهشان در یک جاهایی با انقلاب اصلاً سازگاری ندارد و چه افرادی در جبهه اصلاح طلبی بودهاند، ولی در بعضی از زمینهها واقعاً مراقبت کردند، رعایت کردند و رعایت میکنند؛ بنابراین این عقل و فرهنگ سیاسی جامعه، به خصوص آن عقل سیاسی جناحها، تریبوندارها و رسانهها باید دائماً ارتقا پیدا کند تا بتوان آن زمینه سازی برای جذب حداکثری واقعی شکل بگیرد.
برآورد شما از بیانات رهبرانقلاب در دیدار فقهای شورای نگهبان با رهبری که البته تنها یک خط خبر منتشر شد از آن جلسه و بعد در جلسه دیگری هم که درباره مشارکت فرمودند چیست؟ آیا احساس میکنید این بیانات به نوعی یک اشارهای به شورای نگهبان بود که باید فعالیتهای خود را به نحوی تنظیم کند؟
حجت الاسلام ذوعلم: برداشت بنده نیز همین است که حضرت آقا بر روی آن سعه صدر سیاسی تاکید بیشتری میکنند و اینکه اگر بر روی بحث تبیین و جذب حداکثری تاکید دارند اینها تاکیدات جدی و واقعی است؛ بنابراین اگر چه حضرت آقا هرگز نمیخواهند در نهادهای قانونی کشور مداخله کنند، حتی شورای نگهبان و فقهای آن که خودشان منصوب کردهاند _ که البته بنایشان بر این نیست که به فقها بگویند، چون من شما را منصوب کردم، پس شما طبق نظر بنده عمل کنید _، ولی به نظر بنده این دریافت، دریافت درستی است که اکثر مخاطبان نیز این را دریافت کردهاند و این برمیگردد به همان رشد عقلانیت حکمرانی و بصیرت عمیق سیاسی نسبت به آینده جامعه، کشور و نظام که حتماً شورای نگهبان در این مورد توجه جدی باید کنند و البته ممکن است کسانی نقدهایی به شورای نگهبان داشته باشند که به نظر بنده این نقدها را باید با خودشان در میان بگذارند و شورای نگهبان باید حتماً خودش را در معرض این نقدها قرار دهد و به این نقدها پاسخ دهد.
در این زمینهها به نظر میرسد که نهاد محترم شورای نگهبان یک قدری به اعتقاد حقیر کوتاهی کرده است، ولی بنده در جاهای مختلفی عرض کردهام و دوستان دلسوز دیگری هم مطرح کردهاند که امیدوار هستیم گوش شنوا باشد برای این نقدها انشالله.
درباره نقش رهبرانقلاب در رشد مردم سالاری و کارنامهای که اکنون از روند مردم سالاری طی این سالها پیش روی ما است هم نظرتان را بفرمایید.
حجت الاسلام ذوعلم: بنده بالاخره در زمینههای ولایت فقیه، کارآمدی نظام و تجربه ولایت فقیه مقالات و کتبی را نوشتهام و در واقع یک پژوهشگر در این زمینه تلقی میشوم. اخیرا بنده به این نکته رسیدهام که اساسیترین نقشی که، ولی فقیه در جامعه دارد حراست از حق حاکمیت ملی است و در یک نگاه کلان حراست از حضور مردم برای دستیابی به مقاصد و آرمانهایی که ترسیم شده است. این نقش را میبینیم که هم امام (ره) و همچنین حضرت آقا به بهترین نحو تحقق بخشیدهاند.
حضرت امام (ره) که اصلاً پایه گذار این بوده است. حضرت امام (ره) این عبارت خیلی صریح، شجاعانه و کوبنده را عنوان کردهاند که «من و شما چه کارهایم؟ مردم باید تصمیم بگیرند» این جمله امام (ره) است. خب این خیلی مهم است _ این میخ را واقعاً امام (ره) خوب کوبید و پایه گذاری محکمی ایشان در این زمینه کردند. حتی یک زمانی به بزرگانی از روحانیت عتاب کردند که شما چه کارهاید که میخواهید برای کل کشور تعیین و تکلیف کنید و بگویید ما مجتهدیم و میفهمیم چه کسی صلاحیت دارد برای نمایندگی مجلس و چه کسی ندارد _ نه خیر! بگذارید خود مردم تشخیص دهند.
مراجعه کنید به سخنان امام (ره) که بنده معتقد هستم مانند این بیانات باید بازخوانی شود. اگر یک روحانی به عنوان مثال وزیر، معاون وزیر و یا مدیر کل شد فکر کند که باید مثل بقیه باشد و راننده، ماشین و منزل شخصی و ... نه آقا، شما روحانی هستی و از شما توقع دیگری دارند. بعد هم میگوید همه استفاده میکنند! خب همه بیخود میکنند، تو نباید بکنی.
بنده عرضم این است که امام (ره) در این زمینه توجه به پاسداری از حق مردم، حق حاکمیت مردم و حق رای مردم اصلا پایه گذار بودند. رهبر انقلاب هم انصافاً در این جهت کوتاه نیامدند. نمونهاش انتخابات مجلس هفتم بود. در انتخابات مجلس هفتم عدهای تحصن کردند، طومار نوشتند، چه کردند. آن موقع رئیس مجلس آقای کروبی و رئیس جمهور آقای خاتمی بود. این ۲ نفر رفتند خدمت مقام معظم رهبری که آقا اوضاع خراب است و بهدلیل اینکه شورای نگهبان تایید نکرده است ممکن است بعضی از کارکنان اعتصاب کنند. مقدمه چیدند که آقا را برای به تعویق انداختن انتخابات متقاعد کنند که آقا فرمودند که اگر بنده از دنیا رفتم فقط ممکن است که انتخابات به تعویق بیافتد، و الا انتخابات باید سر موعد خود انجام شود. آقایان پا شدند و رفتند. انتخابات هم انجام شد و یک روز هم انتخابات به تاخیر نیافتاد.
یعنی یکی از افتخارات مقام معظم رهبری این است که در چند مقطع بسیار حساس که فشارها، تحلیلها، مطالبهها، درخواستها، خواهشها که بعضاً از جانب خود دوستان صورت میگرفت، یک ذره از این موضع مردم سالاری، حضور حداکثری و حضور پر شور مردم عدول نکردند. با استدلال نیز عبور نکردند، کاملاً مبنا و استدلال دارد و بعضی از افراد و چهرههای معروف جناحهای منتقد به حضرت آقا به این مطلب اذعان دارند.
در همین مناظرهای که چند ماه قبل بنده با آقای شهاب حائری داشتم، خب ایشان خیلی بیانصافانه و خیلی هتاکانه برخورد میکرد و خب بنده در یکجا سوال کردم اگر در انتخابات ۸۸ مقام معظم رهبری ابطال انتخابات را میپذیرفتند چه اتفاقی میافتاد؟ گفت خب این خیلی کار مهمی بود که ایشان کردند، اگر انتخابات ابطال میشد دیگر سنگ روی سنگ بند نمیشد. این را کسی میگفت که از هیچ تلقی و تحلیل غلط و ایجاد شبهه نسبت به آقا فروگذار نمیکرد؛ بنابراین آن کسانی هم که احیاناً حتی مخالف خط و مشی آقا هستند، آنها نیز اگر انصاف بدهند میفهمند که مهمترین نقش حضرت آقا پاسداری از جمهوریت و اسلامیت به طور هماهنگ باهم، در هم تنیده و به عنوان یک پدیده واحد بوده است.
یکی از نکات مهم در اندیشه سیاسی آقا این است که ایشان جمهوریت را از اسلامیت میدانند و تکیه گاه تحقق اسلامیت را نیز جمهوریت میدانند. یعنی به بیان حقیر آن کسانی که تصور میکنند اگر جمهوریت کمی کمرنگ شود، اسلامیت پررنگ میشود اشتباه میکنند.
اتفاقا اگر جمهوریت در کشور ما کمرنگ شود سکولاریسم پر رنگ خواهد شد، از آن طرف آنهایی که خیال میکنند که اگر اسلامیت کمرنگ شود جمهوریت پررنگ میشود آنها هم اشتباه میکنند، چون اگر اسلامیت کمرنگ شود دیکتاتوری پررنگ میشود نه جمهوریت.
پایان بخش اول/
منبع: فارس
انتهای پیام/ ۱۳۴