به گزارش دفاع پرس از مشهد، به مناسبت سالگرد عملیات کربلای 5 محفل انس رزمندگان ادوات لشکر21 امام رضا(ع) با حضور جمعی از پیشکسوتان این واحد به یاد همرزمان شهیدشان در عملیات کربلای5 برگزار شد.
این مراسم با زمزمه زیارت عاشورا به یاد روزهای خوب خدا در هشت سال دفاع مقدس آغاز شد.
رفاقتهای خدایی ماندن است
در ادامه حجت الاسلام والمسلمین قائمی روحانی گردان ادوات و پدر شهید به ایراد سخن پرداخت. وی با ارزشمند خواندن رفاقتهایی که در دوران دفاع مقدس پایه گذاری شده اظهار داشت: همه دوستی در قیامت از بین می رود فقط دوستیهایی برجا می ماند که برای خدا و رضای او باشد.
وی افزود: خالصتر و مخلصتر از رزمندگان که برای رضای خدا به جبهه آمده بودند را در جای دیگر نمی شود پیدا کرد. حضور در این جلسات روح انسان را زنده می کند و باعث طراوت و شادابی می شود. از اینکه خدا این توفیق را به ما داده که در این مکان همدیگر را ببینیم باید او را شاکر باشیم.
قائمی در ادامه خاطرنشان کرد: اگر می خواهیم به مقامات معنوی دست پیدا کنیم باید همیشه با وضو باشیم و ذکر خدا را بگوئیم. اگر در همه حال با وضو باشیم مثل این است که دائم در عبادتیم. ذکر هم اثرات ویژهای در خودسازی دارد.
تشکیل دو گردان راکعین و ساجدین در عملیات کربلای 5
مصطفی صداقت از رزمندگان واحد ادوات حضور این گردان را در عملیات کربلای 5 تشریح کرد و گفت: قبل از عملیات کربلای 5 سقف نیروی ادوات به 300 نفر نمیرسید، ولی برای انجام عملیات کربلای 4 و5 بین1100 تا1300نفر نیرو به این واحد داده شد و مجموع ادوات با تدبیری که شد به دو گردان راکعین و ساجدین تقسیم شد. فرماندهی گردان راکعین را که منحیزن بودند به برادر عباس زال محول کردند. گردان ساجدین که مستقیمزن بودند را شهید تاج گلی فرماندهی میکرد و شهید ناظمی جانشینی این گردان را بر عهده داشت.
ماجرای تک زدن 200 بسیجی در حال آموزش برای تقویت گردان ادوات
سومین راوی این جلسه عباس زال فرمانده گردان راکعین بود. وی سخنان خود را با یادی از شهید محمد باقریان آغاز کرد. وی گفت: سابقه آشنایی من با شهید باقریان به سال1361 بر میگردد. ما برای یک دوره آموزشی اعزام شده بودیم. در حین آموزش برادر جلیلیان از فرماندهان ادوات با دو سه نفر دیگر از مسئولین این واحد در ساعاتی که استراحت داشتیم بین نیروها حاضر میشدند و با طرح سوالاتی از جمله سابقه حضور در جبهه، تحصیلات و... نیروهای کیفی را شناسایی می کردند. در ادامه بعد از بررسی تعدادی از نیروها را گزینش می کردند. آنها از نیروهای پذیرفته شده سوال می کردند که حاضر هستند که به ادوات بیایند یا نه؟ با پایان یافتن شناسایی نیروها، فرماندهان ادوات به پادگان آموزشی آمدند. حضور آنها در ساعتی از روز بود که مسئولین پادگان آموزشی فارغ از آموزش نیروها بودند. آقای جلیلان ما را جمع کرد و به محلی که پنج دستگاه 5 دستگاه اتوبوس در نظر گرفته بودند برد و سوار بر اتوبوس کرد و ما را مستقیم به ایلام فرستاد. با این اتفاق حاج باقر قالیباف هر آنچه کرد که این 200 نیرو برگردانده شوند موفق نشد و کار از کار گذشته بود. من برای اولین بار شهید باقریان را در اتوبوسی که خودم در آن بودم دیدم.
وی در خصوص این رزمنده قوچانی افزود: من با این شهید عالی مقام در عملیات خیبر و والفجر 3 پای قبضه بودیم. او با اینکه سن بالایی داشت اما اکثراً در جبهه حضور داشت، و تمامی زندگیش در جبهه خلاصه شده بود و در ایامی هم که به حضور او احتیاجی نبود در جبهه می ماند. اگر بیماری و کسالتی هم برایش پیش میآمد برای درمان به عقب برنمی گشت و در همان جبهه خود را درمان می کرد. شهید باقریان دو پسرش نیز در جبهه حضور داشتند. شهید باقریان در ورزشهای صبحگاهی همیشه جلودار نیروها بود. از لحاظ معنوی او انسان خودساختهای بود که نمازشبش ترک نمی شد. وجود حاجی باقریان در جبهه با آن سن بالا روی نیروها تأثیر بسزایی داشت و سازنده بود.
ماجرای تانکهای لیزری که غنیمت گرفته شد
زال در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به عملیات کربلای 5 گفت: عملیات کربلای 5 عملیات خیلی مهمی بود و مثل این عملیات در طول دفاع مقدس کم داریم و حتی در بین عملیاتهای سالهای پایانی جنگ نیز کم نظیر است. موید این ادعا جمله ای است که برادر شمخانی در آن زمان گفتند. وی می گوید برای چند روز در عملیات کربلای 5 در شهرک دوعیجی تمام قدرت جمهوری اسلامی در مقابل تمام قدرت عراق ایستاد و نهایتاً ایران پیروز میدان شد.
فرمانده گردان راکعین افزود: با اینکه زمین منطقه عملیاتی کربلای 5 رسی بود و به واسطه آبی که عراق در منطقه رها کرده بود زمین گل شده بود و قبضه ها افت آتش داشتند ولی از معجزات الهی بود که توانستیم جلو گردانهای پیاده، آتش خمپاره داشته باشیم و دیده بان ها نیز آنها را بگیرند.
وی در مورد مقاومت ارتش عراق در شهرک دوعیجی سخنانی را بیان کرد و اظهار داشت: در شهرک دوعیجی 9 تیپ عراق مستقر شده بودند و میخواستند با مقاومتشان در این شهرک از سقوط خط دوم جلوگیری کنند لذا با تمام توان و قدرت خود به میدان آمده بودند. با سقوط شهرک دوعیجی و تصرف آن توسط رزمندگان اسلام، آقای قاآنی به من و شهید مجیدی مأموریت داد که برویم و تانکهای عراقی که داخل نونی شکلها مانده را بیاوریم. تعداد تانکها هفت یا هشت دستگاه بود و از نوع لیزری بودند که برای اولین بار وارد جنگ شده بودند. تانکها با اینکه نو بودند اما در این مدتی که به عنوان پشتیبانی در شهرک دوعیجی از آنها استفاده شده بود آنقدر کار از این تانکها کشیده بودن که بلا استثنا لنت صاف کرده بودند و فقط به یک طرف حرکت میکردند. با هر دردوسری که بود تانکها جابجا کردیم. صبح روز شهرک دوعیجی سقوط کرد شهید امیرکانیان به من گفت عباس بیا سری به شهرک بزنیم. وارد شهرک که شدیم تعداد زیادی جنازه عراقی را دیدم. حتی عراقیها به خاطر حجم آتش به خانههای شهرک پناه برده بودند که آن هم گلی بودند و سقف خانهها همه روی سرشان خراب شده بود.
حضور لشگر21 امام رضا(ع) برای پشتیبانی آتش در مرحله آخر کربلای 5
زال ادامه داد: باید این را یادآور شوم که در مراحل پایانی عملیات کربلای5، حجم آتش زیادی روی نیروهای مینی کاتیوشا، خمپاره81 و خمپاره 120 بود. در پایان این عملیات، در محور امالطویل قرار شد که لشکر 5 نصر وارد عمل شود و پشتیبانی آنها با ادوات لشکر 21 امام رضا(ع) بود. فرماندهان لشکر 5 نصر از همان ابتدا از ما درخواست پشتیبانی کردند ما نیز در همان چند ساعت 800 گلوله خمپاره شلیک کردیم. صبح با برادر میرزایی به سنگر فرماندهی رفتیم. به دلیل اینکه آقای قاآنی مجروح شده بود شهید مهدیانپور سکان لشکر را به دست گرفته بود. بعد از ارائه گزارشی شهید مهدیانپور از من پرسید شما هم نیازی شد تا از لشکر 5 نصر پشتیبانی کنید. من در جوابش گفتم بله ما دیشب 800 گلوله خمپاره شلیک کردیم. این سخن را که گفتم شهید مهدیانپور با تعجب از جای خود بلند شد و کلام من را دوباره تکرار کرد و گفت: 800 گلوله شلیک شده است.
این رزمنده دفاع مقدس افزود: شهید امیرکانیان با اینکه دستش قطع شده بود، اما علیرغم آتش زیاد دشمن در شهرک دوعیجی تردد میکرد و هر نوبت دو دیدهبان را به خط میبرد و بعد از لحظاتی دوباره برمی گشت و می گفت آن دو نفر به شهادت رسیدند و دو نفر دیگر را با خود می برد او حتی خودش هم دیده بانی می کرد.
نقش لشگر ویژه شهدا در عملیات کربلای 5
جاوید نظام پور جانشین ادوات لشکر ویژه شهدا دیگر راوی این جلسه بود. وی در خصوص حضور نیروهای لشکر ویژه شهدا در عملیات کربلای 5 گفت: شب عملیات کربلای 5 ما در سنگر تطبیق بودیم. شب نیروها رفتند و اولین درگیریها شروع شد و خط شکسته شد. صبح زود هواپیماهای دشمن با بمبهای 500 کیلویی منطقهای را که در آن بودیم بمباران کرد. سنگر ما رینگی بود و موقع بمباران مثل گهواره شده بود.
وی افزود: در عملیات کربلای 5 اکثر رزمندگانی که حضور داشتند شیمیایی شدند و از این سلاح مرگبار بی نصیب نماندند. در این عملیات سه گردان از لشکر ویژه شهدا به فرماندهی سردار منصوری، سردار ایافت و شهید حسینی محراب و من نیز به عنوان نماینده ادوات حضور داشتیم که بعد از سه راهی امام رضا(ع) در سنگرهای عراقی بتونی مستقر شده بودیم. ما در این عملیات برای تصرف شهرک دوعیجی باید وارد عمل می شدیم. در همان ابتدای استقرارمان، عراق بمب شیمیایی نزدیک سنگر ما زد. سرداران منصوری و ایافت، تا آمدند ماسکهای خود را دربیاورند کمی زمان برد لذا مقدار از گازهای سمی را استنشاق کردند و با زدن ماسک حال آنها بدتر شد به نحوی که دیگر توان فرماندهی را نداشتند. ما که زودتر ماسک خود را زده بودیم از مسمومیت در امان ماندیم و این شد که کنترول عملیات بر روی دوش شهید محراب و من افتاد و چون شیمیایی زده بودند سه گردان زمین گیر شدند.
نظام پور خاطر نشان کرد: لشکر ویژه شهدا با توجه به آموزشی که دیده بود باید برای جنگ در کردستان و کوهستان عمل میکرد و به همین دلیل این لشکر نتوانست در زمان بحران در عملیات کربلای 5 خوب نقش خود را ایفا کند و کمی دچار مشکل شد، اما به حول و قوه الهی دو سه روز بعد از بمباران شیمیایی سه گردان وارد عمل شدند و توانستند شهرک دوعیجی را به تصرف خود درآورند.
حضورلشگر 5 نصر و لشگر 21 امام رضا(ع)
بعد از نظام پور سید هاشم موسوی از فرماندهان و پیشکسوتان دفاع مقدس در خصوص عملیات کربلای 5 گفت: حاج اسماعیل قاآنی در عملیات کربلای 4 وقتی شرایط را دید به من گفت هاشم هر چه میتوانی نیروها را از خرمشهر دور کن. من نیز در کمتر 40 دقیقه 33 تریلی را پر از نیرو کردم و به عقب فرستادم. عملیات کربلای 4 لو رفته بود اما با فاصله کمی از این عملیات، نیروها یک آموزش کوتاهی را گذراندند و دوباره سازماندهی شدند. در حین آموزش نیز از نوارهای حضرت آیتالله مظاهری بیشتر استفاده میشد. بعد از پایان آموزش عملیات آغاز شد و با اینکه منطقه بخاطر انجام عملیات کربلای 4 قفل بود اما رزمندگان اسلام کربلای 5 را خلق کردند.
موسوی خاطر نشان کرد: عملیات کربلای 5 تمام هیمنه نظام بود. تعداد نیرویی که در این عملیات در جبهه حق حضور داشت در عملیات والفجر8 با آن همه فراز و نشیبش وجود نداشت. در آن مقطع دشمن تمام همت خود را بکار بست و از تمام ترفندها استفاده کرد تا ایران نیرو به جبهه اعزام نکند. اما راه به جایی نبردند.
این فرمانده دفاع مقدس افزود: لشکر 5 نصر در عملیات کربلای 4 ، 41 گردان خود را وارد عملیات کرد که از این تعداد 32 گردان باقیماند که 14 یا 13 گردان در عملیات کربلای 5 وارد عمل شد و مابقی در احتیاط ماندند. لشکر 21 امام رضا(ع) نیز 16 گردانش در عملیات کربلای 4 حضور داشتند که از این تعداد 11 گردان باقیمانده که آنها هم در کربلای 5 وارد عمل شدند.