به گزارش خبرنگار دفاع پرس از قم، کوچه شماره یک بلوار شهید محلاتی قم و فضای مسجد اباذر، روی گشاده و چهره نورانی شهید محمد جواد آل اسحاق را در سال ۶۳ همچنان به یاد دارد. جوان مهذبی که به گفته حسین فراهانی همرزم و دوست دیرینهاش و مدیر عامل موسسه فرهنگی اقتصادی زائر کریمه آستان مقدسه حضرت معصومه (س)، کودکان، نوجوانان و جوانان محل را حول محور مسجد و کتابخانه دور هم جمع کرد و با راه انداختن شورای فرهنگی، گروه تئاتر، تبلیغات، سرود، روزنامه دیواری، اردو، کتابخوانی و ... منشاء تاثیرات ماندگاری در بهترین دوره سنّی آنان شد؛ جوانانی چون شهید عباس عاشق حسینی که مسئول گروه سرود بود و پس از شهادتش، سرودی را که خود اجرا میکرد، بر مزارش خودش خواندند، و همینطور شهدای دیگری همچون شهید فضلاللهی، احسان دشتی، اصغر یوسفعلی و..... و همچنان نوای سرودههایی چون "میگذرد کاروان، روی گل ارغوان قافله سالار آن، سرو شهید جوان" در گوش جان میپیچد. شهید آل اسحاق طوری برنامه ریزی کرده بود که بچهها پس از اجرای هر سرود در محافل مختلف، به سه زبان عربی، انگلیسی و فارسی برای سلامتی امام بزرگوار دعا کنند.
آیتالله شیخ علی آل اسحاق، پدر شهید، از شاگردان حضرت امام (ره) در نجف بود، از بدو تولد محمدجواد در این شهر مقدس، هر بار که خدمت امام میرسید، ایشان دست نوازش بر سر وی میکشیدند و زمانی که همراه پدر نمیرفت، امام سراغش را میگرفتند.
فراهانی در ادامه خاطراتش از شهید آل اسحاق میگوید: سال 64 بود که "محمدجواد" در دانشکده داروسازی دانشگاه تبریز قبول شد و همزمان، در حوزه علمیه تبریز نیز به تحصیل علوم حوزوی مشغول گشت، علاقهمندی اش به قرآن و اهل بیت (ع)، ارادتش به امام و انقلاب، روحیه جهادی و هوش و نبوغ وافرش زبانزد عام و خاص بود و دائما به تحصیل علم و بهرهگیری از فرصت عمر سفارش میکرد، کما اینکه وصیتنامه پربارش نیز، آکنده از عمق معنویت و بصیرت شهید بود. در دوران کوتاه دانشجویی، علاوه بر فعالیتهای فرهنگی، به عنوان سخنران و مربی اخلاق به جلسات دانشجویی دعوت میشد تا اینکه در پاسخ به ندای حضرت امام (ره) مبنی بر ضرورت حضور جوانان در جبهه، دانشگاه و حوزه را ترک کرد و به عنوان امدادگر و تکتیرانداز از حوزه بسیج مسجد نبی اکرم (ص) قم به جبهه اعزام و نامش در زمره نیروهای گردان امام سجاد (ع) لشکر 17 امام علی بن ابی طالب (ع) ثبت گردید.
پدر شهید هنگامیکه پس از آخرین بدرقه، چند بار به زمین میافتد، وداع آخر در وجودش تجلی میشود تا اینکه، محمد جواد، پس از سومین اعزام به جبهه، در اول بهمن سال ۶۵ هنگامیکه تنها ۲۰ بهار از عمر بابرکتش گذشته بود، در عملیات کربلای پنج منطقه شلمچه، به شهادت رسید و به معشوق ازلی پیوست.
شهید محمدجواد آل اسحاق، در زبان عموی بزرگوارش مرحوم آیت الله شیخ محمد آل اسحاق، به "فرشته" ای میماند؛ تشییع این شهید عزیز همزمان با حملات هوایی دشمن بعثی به مناطق مسکونی قم، در نهایت غربت انجام شد و اکنون، همزمان با بیست و نهمین سالروز شهادت این شهید بزرگوار، دوستان و همرزمان وی و بسیجیان پایگاه شهید محمد جواد آل اسحاق و کانون فرهنگی و هیئت محبان الزهرا (س)، برای چندمین سال متوالی در مراسم باشکوه شبی با شهدا گرد هم میآیند و نسبت به صبر و استقامت مادر بزرگوار این شهید عزیز و مقام رفیع شهدا ادای احترام نموده و با آن شهید والامقام در ادامه دادن راهش تجدید پیمان میکنند.
گفتگو: بمانی