به گزارش دفاعپرس از خراسان رضوی، جهادگر خراسانی «عباسعلی سلیمی» سال ۱۳۳۶ در روستای نصرآباد از توابع شهرستان کاشمر به دنیا آمد. او از اوان کودکی با رنج روبه رو شد. با فرا رسیدن دوران تحصیل پا به مدرسه گذارد و در همین حال اوقات بیکاری را به کمک پدرش میپرداخت.
وی تا کلاس پنجم ابتدایی با سختی فراوان در روستاهای گنبد و گرگان درس خواند، سپس در سال ۱۳۴۷ به همراه خانواده به کاشمر نقل مکان کرد و از کلاس ششم تا پایان دبیرستان در بخش خلیلآباد شهرستان کاشمر تحصیلات خود را به پایان برد.
عباسعلی سلیمی در سال ۱۳۵۵ با اخذ مدرک دیپلم در سطح شهرستان کاشمر بهعنوان شاگرد ممتاز شناخته شد. همان سال در رشته بیناییسنجی دانشگاه مشهد پذیرفته شد؛ اما در رشته کشاورزی به تحصیل پرداخت. در تمام این مدت مجبور بود کار کند تا خرج خود و برادر کوچکش را که با او زندگی میکرد، تامین کند و کمک خرج پدر باشد. از جمله کارهایی که او به آنها پرداخت، کارگری ساده، انبارداری انبار روغن نباتی، کار در کارخانه شیر پاستوریزه و سردخانه رضای مشهد بود.
او در زمان اوجگیری انقلاب اسلامی در دانشکده، فعالیتهای مبارزاتی خود را آغاز کرد و در تظاهرات و راهپیماییهای دانشجویی شرکت میکرد که دو نوبت به مجروح شد.
عباسعلی سلیمی با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، بهعنوان نیروی رسمی وارد جهاد سازندگی شد.
این جهادگر خراسانی پس از شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، در نهم آبان ۱۳۵۹ به جبهه اعزام شد و مدتی در جبهه حضور داشت. پس از بازگشت در جهاد سازندگی خراسان مشغول به خدمت شد و مسئولیت رسمی تامین مواد اولیه کلیه کارخانههای خراسان را بر عهده گرفت. او در اوایل آبان ۱۳۶۰ ازدواج کرد که ازدواج او ساده و به دور از تشریفات بود.
وی جهت خدمت به مستضعفین، تصمیم گرفت به مناطق محروم برود. با آن که تمایل داشت در مناطق عملیاتی حضور پیدا کند، اما بههمراه همسرش به استان سیستان و بلوچستان رفت و در یکی از بخشهای دورافتاده به نام بخش نیکشهر بلوچستان مشغول خدمت شد. با وجود فقر و محرومیت مادی و خصوصا فقر فرهنگی و بهداشتی، او تنها به انجام کارهای عمرانی اکتفا نمیکرد و کارهای فرهنگی هم انجام میداد و همکاری فعالانهای با کمیته فرهنگی جهاد سازندگی داشت.
طبق برنامهریزی صورت گرفته قرار بود عباسعلی سلیمی در بهمن ۱۳۶۰ ضمن یاری رساندن به روستاییان، مراسم سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی را در روستاهای محروم و دورافتاده برگزار کند، گروههایی از دانشآموزان بلوچ، معلم و جهادگر به این مناطق اعزام شد. آنها پس از اجرای برنامه، با وجود خستگی، بدون صرف ناهار قصد مراجعت میکنند؛ که در مسیر بازگشت اشرار راه را بر آنها میبندند. پس از پیاده کردن دانشآموزان و جهادگران فریاد میزنند، شما میخواهید اسلام را پیاده کنید؟ بعد از آن به دنبال تفکیک فارسها و بلوچها بودند که دانشآموز شجاعی با شهامت جلوی آنها میایستد و فریاد میزند که بلوچ و فارس نداریم! ما همه یکی هستیم؛ اگر میخواهید ما را ببرید، همه ما را ببرید.
اشرار آن دانشآموز را همانجا به شهادت میرسانند و عباسعلی سلیمی و دو نفر دیگر را به اسارت درمیآورند. بعد از این که مقدار زیادی آنها را در کوهستانها و دشتها همراه خود میبرند، روز بعد در سحرگاه جمعه ۲۳ بهمن ۱۳۶۰ آنها را به رگبار گلوله میبندند و با شلیک یازده گلوله عباسعلی سلیمی را به همراه دو نفر دیگر به شهادت میرسانند و پیکر آنها را در کوهستان رها میکنند. بر روی پیکر آنها آثار گلوله کلت و ژ۳ مشهود بود. پیکر شهید عباسعلی سلیمی پس از تشییع در روستای نصرآباد از توابع خلیلآباد شهرستان کاشمر به خاک سپرده شد.
فرازی از مناجاتهای جهادگر شهید عباسعلی سلیمی در جبهه:
خدایا این توده مردم شهیدپرور محروم که با ایثار و صداقت و پاکی تمام، برای تو و با نام تو قیام کردهاند و با فریاد الله اکبر به خون کشیده شدهاند و میشوند، این توده جوشان و پرخروش را تو خود یاری کن و اهدافشان را علیه سازشکاران و مستکبرین زمان تداوم بخش و توطئه آنان را خنثی ساز و به این امت قهرمان و امام سازشناپذیرمان، توان بیشتر بخش تا همچون بنیان مرصوص در مقابل دشمنان خدا بایستد و حافظ این انقلاب خونبار باشند.
خدایا نزدیکتر از وجودت، عشقمان به خودت، ایمانمان به آخرت، صبرمان در راهت، شناختمان را به مکتب، عملمان را به حرفها، صداقتمان را در کنار مردم، تقوایمان را در عمل، ایثارمان را در زندگی، انفاقمان را در رزق، ارتباطمان را با قرآن، استقبالمان را از سختی، خضوعمان را در نماز، پذیرشمان را به انتقاد، شناختمان را به خصلتهای غلط و توانمان را در رفع آن خصلتها، اندازهمان را در طعام و امکان هدایتمان را به صراط مستقیم مقرر فرما و در این راه بر توفیقاتمان بیفزا.
انتهای پیام/