به گزارش خبرنگار دفاعپرس از یزد، شهید «حسن اسمعیلزاده بهابادی» پنجم فروردین ۱۳۴۵، در شهرستان بهاباد به دنیا آمد. پدرش علی (فوت ۱۳۹۲)، کشاورزی میکرد و مادرش هاجر نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. به عنوان بسیجی به جبهه رفت.
وی بیست و یکم بهمن ۱۳۶۱، با سمت تکتیرانداز در جنگل امعقر اهواز به شهادت رسید. پیکرش مدتها در همان منطقه برجا ماند. در پانزدهم فروردین ۱۳۷۳ پیکر مطهرش کشف و در بیست و ششم خرداد ۱۳۷۳، در گلزار شهدای بهشت محمدی زادگاهش به خاک سپردند.
متن کامل وصیت نامه شهید حسن اسمعیل زاده بهابادی:
بسم الله الرحمن الرحیم
با درود فراوان به رهبر کبیر انقلاب امام خمینی و بنیان گذار جمهوری اسلامی و بت شکن قرن و درود و سلام بر شهیدان به خون خفته ایران از کربلای حسین تا کربلاهای ایران و درود بر رزمندگان جبهههای نبرد حق علیه باطل.
وصیتم به مادرم این است کهای مادر عزیزم گریه نکن که هر قطره اشک تو تیری است بر جگرم سرت را بلند کن و با صدای بلند بگو پیروزیم و به مادرانی همچون شماها وعده خواهم داد که شمائید در بهشت موعود، چون هدیه کردید فرزندانتان را در راه خدا پس گریه نکن، چون امام بزرگوارمان در سوگ فرزندش اشک نریخت خوشحال و امیدوار باش.ای مادرم اگر من به جبهه میروم به خاطر رضای خداست و من فقط راه خدا را طی میکنم.
وصیتم به برادرم این است که من شما را به عنوان رسانندهی پیام خود به سوی جامعه معرفی میکنم که بعد از شهادت من گریه نکنید البته اینکه گریه و ناله نمیکنید پیام من و سایر شهدا را به گوش مردم برسانید.ای برادرم اگر گریه کنی دشمن از گریهی شما خوشحال میشوند و نباید برای شهید گریه کرد.ای برادر این راه را من در پیش گرفتم و راه را ادامه دادم و این راه راهی حسینی است شما هم باید تا به اندازه توانایی که دارید به رزمندگان اسلام کمک کنید و اسلحهی من را نگذراید به زمین بی افتد و خون من به جوش بیاید و هرگز جای من خالی نگذارید.
وصیتم به پدرم این است که: ای پدر عزیزم شما از کودکی تا به حال من را بزرگ کردید و من را پسری اسلامی و قرآنی و در خطی الهی من را بزرگ کردید تا خدا لیاقت رفتن به جبهه را به من داد تا به جبهه بروم به اندازه توانایی که دارم برای خدا و رضای او در برابر دشمن دفاع کنم و در تشیع جنازه من و به هنگام قرائت قرآن در وقت جنگ و میدان جهاد خاموش بمان و گریه و زاری نکن که باعث خوشحالی دشمن میشود.
ای پدر عزیزم خیلی ببخشید که من به شما رنج و زحمت دادم و امیدوار هستم که در کارهای خود پیروز باشید و گول این دشمنان داخلی را نخورید و امیدوارم که دیگر پسرهای خود را همینطور تربیت کنید تا لیاقت در این راه الهی را داشته باشند؛ و دیگر وصیتم این است که من یک روز را در ماه رمضان نگرفته امیدوارم که این روزه برای من بگیرید.
پیام من به دانش آموزان این است که سنگر مدرسه را حفظ کنند و درس خود را خوب بخوانند که دشمنان از همین درس خواندن و قلمهای شما میترسند و وحشت دارند و اگر اندازه و توانایی داشته باشید میتوانید به جبههها بشتابید و به رزمندگان کمک کنید و اگر نمیتوانید از قبیل پوشاک و چیزهای دیگر کمک کنید؛ و امید من به شما این است در درس خواندن کوشا و جدی باشید تا در کارهای خود پیروز و موفق شوید و پیام من به مردم بهاباد این است: که تا آخرین قطره خون خود در برابر دشمنان اسلام هم داخلی و هم خارجی دفاع کنید.
و تا میتوانید پسرهای خود را تربیت قرآنی بدهید تا اگر لیاقت داشتند به جبهه بروند دیگر اینکه هر شب بعد از نماز یا وسط دو نماز امام را دعا کنید و هر شب دعای توسل بخوانید و از خدا بخواهید که در کارهای خود پیروز شوید وحدت و انسجام خود را در میان یکدیگر حفظ کنید و امام را تنها نگذارید.
انتهای پیام/