گروه حماسه و جهاد دفاعپرس: «خودسازی» بزرگترین عامل رسیدن به کمال است؛ این مهم، تجلی همان سخن سردار دلهاست که فرمودند «شرط شهید شدن، شهید بودن است»؛ یعنی اگر کسی میخواهد به جایگاه والای شهادت یعنی کمال دست پیدا کند، باید شهیدگونه زندگی کند و شرط شهیدانه زندگی کردن، خودسازی است.
زمانی که زندگی شهدا را بررسی میکنیم، نکات زیادی در زندگی آنها مییابیم که نشان میدهد آنها در راستای خودسازی تلاش میکردند که یکی از جلوههای خودسازی در زندگی شهدا، دوری از غرور، تکبر و منیت بود؛ بنابراین روایتهای گوناگونی از آنها نقل میشود که نشان میدهد آنها با وجود جایگاه و مسئولیتهایی که داشتند؛ اما گاهاً دست به انجام کارهایی میزدند تا در یک کلام، روی نفس امارهشان پا بگذارند و در این جایگاه دچار غرور، تکبر و منیت نشوند.
شهید «توحید ملازمی» هم مانند بسیاری از این شهدای والامقام، از چنین خصوصیاتی برخوردار بود؛ یعنی با وجود اینکه در گردان تخریب لشکر ۱۰ سیدالشهداء (ع) بهعنوان یک نیروی کلیدی به حساب میآمد؛ اما ترجیح داد تا مدتی، مسئولیتی را برعهده گیرد، که آن را تنها راه شهادت میدانست؛ چراکه میتوانست از این طریق روی غرور، تکبر و منیت پا بگذارد.
«محمدرضا جعفری» از رزمندگان لشکر ۱۰ سیدالشهداء (ع) در دوران دفاع مقدس ماجرا را چنین روایت کرده است: شهید «علی مرآتی» یکمدت مسئول حمام گُردان بود؛ یک حمام داشتیم که کانتینری بود و یا شش دوش آب، در قسمت غربی الوارثین (مقر رزمندگان تخریب) قرار داشت. شهید «توحید ملازمی» یکبار به من گفت که بیا برویم کارت دارم؛ وقتی رفتیم، درب کانتینر را باز کرد و دیدم که روی کانتینر نام چند شهید را نوشتهاند که یکی از آنها، نام شهید «سلطانعلی معصومی» بود و نام «علی مرآتی» را هم بهعنوان شهید آنجا نوشته بودند (در حالی که هنوز شهید نشده بود)؛ حالا نمیدانم که خودش نوشته بود یا کس دیگری به شوخی آن را نوشته بود.
شهید ملازمی به من گفت که من یک موضوعی را متوجه شدم؛ اینکه تنها راه شهادت، مسئولیت حمام است! بیا برویم وسایل [مسئولیت] حمام را بگیریم؛ اما من گفتم که تو کجا و حمام کجا!؛ بالاخره رفتیم و درخواست کرد که مسئولیت حمام را به ما بدهند؛ اما بهدلیل اینکه شهید ملازمی جزو نیروهای کلیدی گردان بود، مسئولان گردان فکر کردند که او دارد آنها را مسخره میکند و مخالفت کردند؛ اما او اصرار کرد، تا اینکه بالاخره قبول کردند.
ما از آن شب به بعد، نیمههای شب میرفتیم و کارهای حمام را انجام میدادیم. واقعاً خیلی هم سخت بود؛ مثلا گازوئیل که در منبعها میریختیم، روی ما میپاشید و کارها نظافت را انجام میدادیم و...؛ خلاصه اینکه تمام این حمامها، هرشب توسط این شهید والامقام تمیز میشد.
انتهای پیام/ 113