گروه استانهای دفاعپرس- «علیاصغر زینلی» فعال رسانهای؛ طی سالیان گذشته دیدار با آزادگان سرافراز تجربه بسیار موفقی بوده است که از رهگذر آن اطلاعات، سوژهها و موضوعات ناب و متنوعی استخراج شده است که هر یک میتواند سندی ماندگار از عظمت ایثار مردان و زنانی باشد که در کوران حوادث، قهرمانان افتخارآفرین این سرزمین شدند.
گفتوگو با این آزاده مردان و زنان احساس غروری را به انسان منتقل میکند که حلاوت آن تا مدتها بر ذائقه هر شنوندهای ماندگار خواهد بود.
وقتی برای شنیدن ناگفتههای آزادههای عزیز میرویم، گاهی محو صحبتها و خاطرات همسران این عزیزان میشویم که شاید خاطرات عزیزان آزاده را در حاشیه خود قرار میدهد و اینک نگاه مهربان شما را با خود همراه کرده و به دیدار خانوادهای آزاده وایثارگر میرویم تا حاصل یک عمر زندگی تلخ وشیرین آنها را که میتواند یک مثنوی باشد در عباراتی مختصر و مفید خلاصه نموده و تقدیم مخاطبین عزیز نماییم.
آزاده سرافراز عوض گلافشان آزاده بسیار عزیزی است که برای دیدار او و خانوادهاش عازم مجتمع مسکونی معلم در شهر طرقبه شدیم تا ماجراهای «درون متن یک زندگی ایثارگرانه» را در «حاشیه شهر مشهد مقدس» بشنویم.
وی از آزادگان عزیزی است که با ۲۶ ماه اسارت در کمپ ۱۳ نام خود را در دفتر آزادگان این سرزمین جاودانه کرده است.
مهمترین نکته جالب و فصل مشترک زندگی و اسارتش، ازدواج او است، زیرا جزو معدود آزادگانی به شمار میرود که همه ۸ فرزند او قبل از اسارت بدنیا آمدهاند و این آزاده عزیز زمانی اسیر دست دشمن میشود که همسرش بار تربیت و نگهداری از ۸ فرزند کوچک و بزرگ را به تنهایی به دوش کشید و نکته مهمتر اینکه همه فرزندان این خانواده ایثارگر با کسب مدارج عالی تاسطح دکترا در جایگاههای مهمی مشغول به خدمت هستند.
همسر فداکار این آزاده در مدت اسارت همسرش با کار قالیبافی مخارج سنگین زندگی و نگهداری از بچهها را تامین میکرده است.
متاسفانه یکی از پسران این خانواده به رحمت خدا رفته و نگهداری از خانواده فرزند آن مرحوم خود را نیز بر عهده دارند. این خانواده عزیز با دارا بودن ۱۵ نوه از چنان آرامشی برخوردار است که هر انسانی را به حیرت و تحسین وا میدارد.
وقتی راز این آرامش را از همسر او جویا میشویم اینگونه میگوید: «از خدایم که همواره درکنارمان بوده راضیام. از چهارده معصوم که مشکلگشای خانوادهام بودهاند راضیام. از همسرم که زندگیم را مدیون او هستم راضیام و از فرزندانم که حاصل و ثمره این زندگی هستند نیز راضی هستم.»
شاید در این عصر و زمانه کمتر مادرانی پیدا شوند که اینگونه شاکر بوده و احساس خوبی از زندگی داشته و به آرامش واقعی رسیده باشند.
در مورد خاطرات آزاده عزیزمان در زمان اسارت نیز نکته جالب و قابل توجه این است که وی در نهایت ناباوری با پنهان نمودن غمها و غصههای زندگی در پشت نقاب فعالیتهای هنری از جمله اجرای تئاتر سعی داشته است اوقات مفرحی را برای دیگر آزادگان فراهم کند.
انتهای پیام/