به گزارش گروه سیاسی دفاعپرس، زندگی و سیره سیاسی و سراسر مبارزه حضرت امام خمینی (ره) یک اتفاق ساده تاریخی از جنس رهبران و سلاطینی نیست که خوانش و تکرار آن ملال آور باشد. با هر بار مواجه شدن با شخصیت امام راحل میتوان به شناخت کاملتری از ایشان رسید.
«تقویم روحالله» مجموعهای است که در هر روز وقایع زندگی امام خمینی (ره) را بازخوانی میکند. اتفاقات تلخ و شیرینی که در زندگی امام راحل میافتد علاوه بر خوانش دوباره تاریخ انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، فرصتی است مغتنم برای نزدیک شدن به مردی که بعد از ۱۴ قرن مسیر تاریخ را به سوی نور تغییر داد.
حضرت امام خمینی (ره) خود به تنهایی یک ملت، یک امت، یک جریان پویا و یک تاریخ منحصربفرد است که مانند الماسی درخشان ابعاد مختلف و ناشناخته دارد.
اصل بقای نهضت وحدت کلمه است
این گروههایی که هستند، یک اختلافات سلیقه و مسلکی بینشان موجود است. من خودم هم که در اینجا آمدم این معنی را یک قدری احساس کردم که اختلافاتی هست. یک جامعهای که یک مقصدی دارد و میخواهد که آن مقصد را تا آخر ببرد و مقدماتش را فراهم کند و به نتیجه برسد.
یکی یکی افراد را حساب کنید، یک نفر آدم یک قدرتی دارد، اما قدرتش بسیار بسیار محدود است که بخواهد یک کار اساسی را انجام بدهد، از او نمیآید کار انجام بدهد. اگر هم فرض کردیم که این یک نفر یک جا یک جمعی با او هم عقیده شدند و با هم در یک مقصدی شرکت کردند لکن سایر افرادی که در جامعه هست با این یا همفکر نباشند، کارهای کمی از آن میآید.
میبینید که شما در فلسطین یک عدۀ محدودی از این صهیونیستها، از این یهودیها، طوری [رفتار]کرده است که بعضیشان تسلیم او شدهاند، بعضیشان هم نمیتوانند هیچ کاری بکنند. الآن چقدر سال است که اسرائیل آمده و غصب کرده است این اراضی فلسطینیها را و این همه جمعیت عرب و ممالک عربی، میگویند امریکا پشت سرش است. خیر، اگر عربها با هم جمع بشوند، امریکا هم نمیتواند کاری بکند.
یک مملکتی که باید همۀ آن با هم جمع بشود به واسطۀ اختلافاتی که در بطن خود جامعه است نمیگذارند این جامعه رو به ترقی برود. آنها استفادۀ خودشان را میکنند، نفتهایشان را میبرند و گازهایشان را میبرند، هر چه دارند اینها غارت میکنند و کسی هم نیست که حرف بزند؛ برای اینکه افکار متشتت است.
باید بیدار بشوند نسل جوان. توجه پیدا کند به این نقشههای شیطانی. الآن که ایران به خود آمده یک قدری، و الآن در تودههای مردم ایران اختلافات در این مقصد کم است یا نیست و آنهایی هم که مثلاً احتمال اختلاف در آنها میرود، آنها هم در اقلیت واقع هستند یا خیر، کم کم به خود آمدهاند، الآن وقت این نیست که ما در این قضایای جزئی بنشینیم با هم اختلاف کنیم. الآن که تمام قوای مسلمین ایران جمع شده با هم؛ در مقابل قدرتها ایستاده، در مقابل شاه و آن قدرتهایی که دنبال او هستند الآن ایستاده؛ این خیانت بر اسلام است که ما اختلافات بیندازیم بین خودمان و با هم اختلاف کنیم. این خیانت به یک ملت است که به واسطۀ اختلافات ما خنثی بشود این حرکتی که در ایران پیدا شده. اگر این حرکتی که در ایران پیدا شده و سابقه ندارد در تاریخ، چنانچه بینتیجه بماند، تا ابد زیر سلطۀ غیر خواهید بود.
سخنرانی در جمع ایرانیان مقیم خارج ـ نوفل لوشاتو ـ نهم آبان ۱۳۵۷
آزادی یا تباهی
شما موافقت کنید با ولایت فقیه. ولایت فقیه برای مسلمین یک هدیهای است که خدای تبارک و تعالی داده است. در هر صورت، ما الآن گرفتار یک مشت اشخاص مختلف السلیقه و مختلف العقیدهای که همه در این معنا که نخواهند این مملکت به سر و سامان برسد شریکاند. در عقاید مختلفاند، بعض گروههاشان با بعض گروههای دیگر دشمن هم هستند، لکن در یک چیز موافقند، و آن اینکه مخالفت با اسلام! مخالفت با آن چیزی که همۀ ملت ما به آن رأی دادند، در این اینها موافقند؛ یعنی در باطل خودشان اتفاق دارند. شماها در حق خودتان مجتمع باشید.
این باطلها نمیتوانند کاری بکنند. شماها توجه داشته باشید که اسلام برای شما، برای ما، برای همه، برای همۀ بشر مفید است. اسلام یک طرحی است که برای مستضعفین بیشتر از دیگران مفید است و برای همه مفید است. از اسلام نترسید و نترسانید مردم را. شماهایی که قلم دستتان میگیرید و هر چه دلتان میخواهد مینویسید و صحبت میکنید، شماها از اسلام بیاطلاع هستید. شما یک کلمۀ اسلامی شنیدید، گاهی هم یک کتابی خواندید که نویسندهاش هم از اسلام اطلاع صحیحی نداشته است، بدون اطلاع از اسلام، بدون اطلاع از فلسفۀ احکام اسلام، شماها سمپاشی میکنید؛ و معلوم هم نیست که واقعاً مقصدتان این باشد که یک کار صحیحی انجام بدهید، منتها اشتباه میکنید.
بسیاری از اینها حالا که دیدند آن رژیم به هم خورده است و آن منافعی که آنها در آن رژیم میبردند نمیتواند مطرح باشد، اینها حالا به دست و پا افتادند بلکه نگذارند این نهضت پیش برود. آن روز که نهضت بود، همین در تهران و در سایر جاها، مخالفتها بود و دست و پا میزدند به اینکه شاه را نگه دارند. وقتی که شاه رفت، دست و پا میزدند به اینکه بختیار را نگه دارند. توی خیابانها راه میافتادند و «قانون اساسی» میگفتند.
وقتی که بختیار هم رفت، دنبالش باز صحبت قانون اساسی بود؛ میخواستند حفظش کنند. من که در پاریس بودم، میآمدند آنجا پیغام میدادند، خودشان میآمدند که بگذارید که این شورای سلطنتی باقی باشد و روی شورای سلطنتی یک کارهایی بکنید و بعد ما کارهایی بکنیم و بعد چه؟ خوب، من میدانستم که اینها یا نمیفهمند مطلب را؛ یا مقصدشان این است که همان مسائل حفظ بشود.
این اشخاصی که مدعی این هستند که باید دمکراسی باشد و آن حرفهایی که میزنند، همین اشخاص با حکومت ملت دارند مخالفت میکنند؛ با همین ملتی که نود و هشت و بیشتر درصد را رأی داشتند، با اینها دارند مخالفت میکنند؛ با همین مجلس خبرگانی که با آراء آن طور، تعیین شدند حالا اینها دارند باز مخالفت میکنند.
سخنرانی در جمع خانوداههای شهدای ۱۵ خرداد ـ نهم آبان ۱۳۵۸
حفظ حضور مردم در صحنهها
آن چیزی که برای همۀ ما لازم است، این است که ما در فکر این باشیم که مردم را در صحنه نگاه داریم و این یک سرش بسته به دولت است و رئیس جمهور است و مجلس، یک سرش هم مربوط به خود مردم. اگر این طرف را شما نگه دارید، ما از ملتمان مطمئن هستیم که به حسب غالب و اکثریت، آن طرف را حفظ میکنند. این طرف باید بنا بگذارد بر اینکه با هم مثل یک دست باشند و این کاری را که انجام میدهند، همه با هم هم صدا باشند.
ما الآن قضیهای واقع هستیم که همۀ کشورها ـ به استثنای خیلی کم ـ با ما مخالفند؛ بعضی اظهار مخالفت هم میکنند و عمل هم میکنند و بعضی هم در واقع مخالفاند ولیکن اظهارش را هم شاید نکنند. در داخل هم که میبینید که باز شیاطین موجودند برای اینکه اختلاف بیندازند، برای اینکه یک کاری انجام بدهند. تا حالا هم هر چه انجام گرفته در سایۀ همین اتحاد بوده است؛ اگر یک اختلافی بوده، جزئی بوده و باید کوشش کنید که حتی آن اختلاف جزئی هم نباشد؛ وقتی مردم دیدند که شما در صدد خدمت به آنها هستید، طبیعی است که آنها هم کمک به شما میکنند.
باید ما از مرحله لفظ و شعار بیرون برویم و به مرحلۀ عمل برسیم؛ یعنی هر وزیری در وزارتخانۀ خودش واقعاً خودش را موظف بداند به اینکه آن پرسنل آنجا را، هرکس در تحت نظر او هست، آنها را بسیج کند به اینکه با مردم رفتار خوب بکنند و با مردم رفتار سالم داشته باشند و همین طور شرکت دادن مردم را در امور، وقتی بنا شد که مردم شرکت کردند در کارها، شما شرکت دادید مردم را، آنها را کنار نگذارید، رد نکنید، آنها را وارد کنید در کار. وقتی وارد کردید در کار و آنها دیدند که شما میخواهید همکاری کنید با آنها، آنها هم همکاری میکنند با شما.
دنبال این نباشید که هر چیزی را دولتی کنید در آن حدودی که معلوم است و قانون هم معین کرده ولیکن مردم را شرکت بدهید، بازار را شرکت بدهید. عمده این است که روح محبت از شما ببینند، وقتی دیدند شما محبت به آنها دارید، آنها هم به شما محبت پیدا میکنند، یک امر طبیعی است این معنا.
سخنرانی در جمع اعضای هیات دولت ـ جماران نهم آبان ۱۳۶۴
انتهای پیام/ 161