به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، هرساله در روز 25 بهمن مطالبی با موضوع زندگینامه، خاطرات و تصاویر سردار شهید مهدی باکری فرمانده دلاور لشکر 31 عاشورا در خروجی رسانهها و مطبوعات قرار میگیرد. یادی از این شهید بزرگوار بسیار خوب است و بلکه جا دارد هر روز از خاطرات این شهید سرافراز گفته شود اما باید تصحیح کرد که تاریخ شهادت مهدی باکری 25 اسفند است.
در روزهای پایانی عملیات بدر که این عملیات از تاریخ 13 اسفند سال 63 آغاز شده بود، لشکر عاشورا به فرماندهی مهدی باکری توانسته بود به خاک دشمن نفوذ کند و به دجله برسد اما عملیات در سایر محورها پیشرفت خوبی نداشت و نیروها مجبور به عقب نشینی شده بودند. فرماندهان اصرار به بازگشت مهدی باکری داشتند اما او دوست نداشت برگردد! محسن رضایی سال گذشته در مراسم گرامیداشت این شهید گفت: من تنها تصویری که میتوانم از این صحنه برداشت کنم، تصویر غم انگیز حضرت ابوالفضل عباس(ع) در دفاع از مشک بود. همهی دوستان علاقه من را به آقامهدی میدانند. من او را خوب میشناختم. فکر میکنم بتوانم بگویم چه بر آقا مهدی گذشت. ابوالفضل(ع) علمدار سپاه امام مامور میشود برای اهل خیمه آب بیاورد. وقتی آب را از فرات میگیرد با عشق و علاقه به سمت خیمهها میرود. وقتی او را محاصره میکنند تمام تلاشش این بود که مشک حفظ شود. تیر بر چشمانش میزنند. تیر بر دستانش میزنند. اما حضرت مشک را بر دهان میگیرد. وقتی به مشک تیر انداختند حضرت دیگر خجالت میکشید به سوی خیمهها برود. آقامهدی هم همین طور شد. آقامهدی باکری میدانست جنگ به بن بست رسیده است و باید در بدر موفق شود و دجله را حفظ کند. آقا مهدی وقتی دید مشک پاره شده است، از این دنیا رفت. در نهایت گلولهای بر پیشانیش نشست و بر زمین افتاد. او را سوار بر قایق میکنند تا به این سوی دجله بیاورند اما با اصابت آرپیجی به قایقش از دجله به اروند، از اروند به خلیج فارس و به ابدیت پیوست. (متن صحبتهای محسن رضایی را میتوانید از اینجا بخوانید)
سردار "جمشید نظمی" از فرماندهان لشکر عاشورا روایت آخرین لحظههای نبرد مهدی باکری در عملیات بدر را در کتاب "با تو میمانم" آورده است. او تنها فرمانده گردانی است که تا لحظههای آخر عملیات بدر در کنار شهید باکری بوده است.
انتهای پیام/