گروه استانهای دفاعپرس- «غلامرضا بنیاسدی» پیشکسوت دفاع مقدس؛ ما اهلِ حقیم. نه تنها پا به حق دیگران نمیگذاریم که بد نگاه کردن هم در نظام تربیتی ما نیست. به همین خاطر است که از جنگ بیزاریم. این در خوی و اخلاق ماست. در صلح به صلاح همگانی میاندیشیم و اصلاحِ کژیها را حقی همواره استوار میدانیم. با این همه اما «جنگ بلد» ایم حتی اگر دستهای ما خالی باشد. این هم در «خونِ» ماست.
دفاع مقدس عرصه نبرد با دستهای خالی با دستهای پُر بود. حکایت پنجهدرپنجه شدن با ارتشی که دهها کشور جهان توان به توان آن میدادند تا در مچاندازی با ما، قدرت برتر باشد. ما اما آن دستِ پُر و همه همراهانش را چنان خواباندیم که هنوز وقتی میخواهند دست راست خود را بلند کنند، به آن ماساژ میدهند.
خواندن تاریخ دفاع مقدس و موقفهای جنگ این دو نوع نگاه را تایید میکند. به همین دلیل درسآموز است هم برای خود ما و به ویژه برای «خامخیالان»ی که چشم بد به این آب و خاک دارند. اگر فهمیدن پیامد خواندنشان باشد، به این نتیجه خواهند رسید که نه ایران را که حتی یک ایرانی تنها در اقصای عالم را هم نباید تهدید کرد. باید «حد» نگهدارند در مواجهه با ما. پا بر این بگذارند، استخوانشان خواهد ترکید. چنان که پیش از این چنین شد برای صدام. برای ارتش متجاوز عراق. عملیاتهای گوناگون گواه این واقعیت است از جمله عملیات آزادسازی سوسنگرد که سویههای پُررنگِ جنگ بلدی با دست خالی ما را به خوبی عیان می کند.
این عملیات وقتی اهمیتاش بیشتر فهم میشود که در «ویکیپدیا» بخوانیم: «یکی از اهداف مهم صدام در آغاز حمله به ایران، تصرف کامل خوزستان و تثبیت این موقعیت بود. این مهم با تصرف شهرهای مرکزی و مهم خوزستان از جمله بستان، سوسنگرد و اهواز محقق میشد. از این رو منطقه سوسنگرد برای ادامه پیشرویهای عراق، بسیار مهم تلقی میشد..... به طوری که در دست داشتن سوسنگرد، به معنای در دست داشتن تمام منطقه دشت آزادگان تلقی میشد.» برای همین دشمن همه توانش را گذاشت برای اشغال سوسنگرد.
اینجا هم آمده بود بماند. لذا بعد از اشغال، اداره شهر سوسنگرد به گروه جبهة التحریر سپرده شد. حتی صدام شخصا به سوسنگرد آمد، در مسجد کنار رودخانه کرخه، برای تعدادی از مردم که نتوانسته بودند از شهر خارج شوند سخنرانی کرد و فردی را که در زمان حکومت پهلوی امام جمعه بود و با پیروزی انقلاب اسلامی از طرف مردم برکنار شده بود، مجدداً به امامت جمعه سوسنگرد برگزید. بله، آمده بودند بمانند اما فرزندان وطن نگذاشتند. اول بار رزمندگان ما با فرماندهی شهید غیور اصلی، غیرت اصیل ایرانی- اسلامی را در زمین تحقق بخشیده و سوسنگرد را آزاد کردند. بار دیگر که دشمن آمد و شهر را از سه طرف محاصره کرد. نفس قدسی حضرت روحالله اعجاز خود را دگرباره نشان داد.
امام با دریافت گزارش از نمایندگان خود در شورای عالی دفاع، حضرت آیتالله خامنهای و شهید چمران، از روی دست فرمانده وقت کل قوا، بنیصدر، دستور داد: «تا ۲۴ ساعت دیگر، سوسنگرد باید آزاد شود.» برای این هم دستور بنیصدر در منع حضور ارتش در عملیات نادیده گرفته شد و ارتش با قدرت وارد میدان شد تا سوسنگرد آزاد شود.
تاکیدی که بر نوخوانی این حماسه هست فراتر از کنشی نظامی به کنشها و واکنشهای سیاسی نظر دارد. به حکایت کار و کارشکنی. به ماجرای میدانداری و دوری از میدان. به متر و معیارهای متفاوت که اگر یگانه نشود، یگانه پیروزی باید جای خود را به شکست بدهد.
تفاوت آزادسازی سوسنگر با خرمشهر در همین دوگانگی ماجراست. در فتح خرمشهر تصمیم یگانه بود اما اینجا نه. همین هم ضرورت خواندن این حماسه را ده چندان میکند. بخوانیم و درس بگیریم.....
انتهای پیام/