به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، مرضیه شهلایی، نویسنده حوزه دفاع مقدس، در خصوص وقفهای که در انتشار کتاب زندگینامه شهید جنگروی اتفاق افتاده است، توضیحاتی ارائه کرد و گفت: این کتاب که به صورت مستند داستانی نوشته شده است تقریبا نگارش آن به پایان رسیده و دارای سه فصل از زندگی این شهید بزرگوار است. اما پازلهایی از خاطرات هنوز درون فصلها ناقص است که به توصیه همرزمان بهتر است آنها را تکمیل کنیم.
وی ادامه داد: هنوز بخشهای از خاطرات ناقص است و به گفته دوستان و همرزمان شهید حیف است که نگارش کتاب را بدون تکمیل این بخشها تمام شده بدانیم. برای تکمیل اطلاعات موجود به هماهنگیهایی نیاز داریم که زمانبَر است و به همین دلیل انتشار کتاب نیز با وقفهای رو به رو شده است. طبق پیش بینیهای قبلی میبایست این کتاب در سالروز عملیات والفجر هشت و سالروز شهادت شهید جنگروی منتشر میشد اما با وقفهای که در رویه کار پیش آمده است نمیتوانیم زمان احتمالی انتشار آن را پیش بینی کنیم.
شهلایی ادامه داد: این کتاب مجموع کمکهایی از سوی خانواده، همرزمان و لشکر 10 سیدالشهدا است. همچنین 80 ساعت مصاحبه با همرزمان نیز تهیه شده که ماحصل آن نیز در این کتاب به کار گرفته شده است. از مستنداتی که برای شهید جنگروی ساخته شده نیز کمک گرفته شد.
مرضیه شهلایی نویسنده حوزه دفاع مقدس پیش از این رمان «کژال و لیلا»، «عروج از کانیمانگا» (باموضوعیت لشکر 27) و «آبیتر از دریا» (با موضوع بانوان شهید و زنانی که در پشت جبهه خدمت میکردند) و کتاب زندگینامه شهید کلهر را به نگارش در آورده است. وی اواخر سال 93 نیز زندگینامه شهید کلهر را به نگارش درآورده است که برای چاپ و انتشار به کنگره لشکر 10 سیدالشهدا(ع) تحویل داده شد.
شهید جعفر جنگروی از اوایل سال 1358 به عضویت رسمی سپاه پاسداران درمیآید و دوره آموزشی خود را در پادگان ولی عصر(عج) میگذراند. جعفر به خاطر ابراز رشادت و لیاقت و کاردانی در سرکوبی خلق عرب در خرمشهر، به عنوان نخستین فرمانده سپاه خرمشهر برگزیده میشود و همراه شهید جهانآرا و تنی چند به ساماندهی سپاه پاسداران و تأمین امنیت خرمشهر میپردازد. مدتی در گروه الفتح لبنان فعالیت داشت که با شروع جنگ تحمیلی به ایران بازگشت و بلافاصله عازم غرب کشور میشود. از اوایل سال 1360 مدتی به عنوان مسئول طرح و برنامه عملیات تهران منصوب شده و منشأ خدمات ارزندهای در این واحد میشود.در عملیات فتحالمبین شرکت میجوید. پس از آن در عملیات مهم «بیت المقدس» حضور فعال مییابد و در پاکسازی جاده «شلمچه» نقش مؤثری ایفا میکند.
او در تیرماه 1361 در عملیات «رمضان» شرکت میجوید و در این عملیات به شدت از ناحیه سر و صورت مجروح میشود. او را میان شهدا با هواپیما به پشت جبهه منتقل میکنند، که در هواپیما به هوش میآید. او یک چشم و یک گوشش را از دست میدهد و سمت راست صورتش نیز فلج میگردد و پانزده بار مورد عمل جراحی قرار میگیرد. بعد از آن هم در عملیات «والفجر مقدماتی» شرکت میکند. در تشکیل قرارگاه «رمضان»، سهم بسزایی ایفا میکند و در راهاندازی و طراحی جنگهای نامنظم و چریکی در داخل عراق نیز لیاقت و توانمندی بالایی از خود نشان میدهد. او به عنوان «قائم مقام قرارگاه رمضان» در شمال غرب کردستان خدمات شایستهای را ارائه میدهد. در تشکیل تیپ «بدر» نقش اساسی ایفا مینماید. قائم مقام لشگر 10 سید الشهدا سر انجام در عملیات والفجر 8 بهمن 1364 بعد از آزادسازی شهر استراتژیک فاو به شهادت میرسد. یک دختر و یک پسر از شهید جعفر جنگروی به یادگار مانده است.