خبرگزاری دفاع مقدس: انقلاب مشروطه ایران در سال 1285 ه.ش (1324 ه.) به پیروزی رسید و انقلابی به وقوع پیوست که تا حد زیادی نظام سیاسی ایران را پس از قرنها تغییر داد. ایرانی که تا دیروز از استبداد رنج میبرد هم اکنون در خود هم قانون و پارلمان را تجربه میکرد و هم فضای باز سیاسی را که البته چند سالی بیش دوام نداشت.
نتیجه دیگر این انقلاب بی نظمی و هرج و مرج بین گروههای مختلف بود که با شروع جنگ جهانی اول بر آن افزوده شد. در دل این انقلاب شخصیتهای برجستهای در تاریخ ایران ظهور کردند که هر یک با فعالیتهای مثبت و منفی در ادامه راه ایران تأثیر گذاشتند و تقریبا در تمام گروهها و قشرهای اجتماعی میشد این ظهور را دید.
آیتالله سید حسن مدرس یکی از این افراد است که هم در فقاهت راه بیپایان رفت و هم مجاهدی انقلابی بود که در مجلس شورای ملی با عنوان نماینده نقش به سزایی داشت. وی معترض استبداد رضاشاهی بود تا جان خود را در 10 آذر 1316 ه.ش در تبعیدگاه خود داد و شهید و قهرمان آزادی شد تا صدای او در تاریخ طنینانداز شود که هر زمان استبدادی باشد باید از آن جلوگیری کرد حتی اگر جانت در میان باشد.
او از سادات زواره بود "م 1287 ه.ق" و بر اساس نسبنامه آیتالله مرعشی(ره) از سادات منسوب به امام حسن (ع) است. پدرش سید اسماعیل در سرابه به امور شرعی و فقهی مردم می پرداخت و از 6 سالگی سید حسن را نزد جدش سید عبد الباقیدر فضل آباد قمشه گذاشت تا به یادگیری علوم دینی بپردازد. او سپس 13 سال در اصفهان و 7 سال را در نجف اشرف گذراند و در حوزه های علمیه این دو شهر نزد استادان مطرح به یادگیری علوم دینی پرداخت.
استادانی مانند ملا محمد کاشی، میرزا عبد العلی هرندی، میرزا جهانگیر قشقایی، سید محمد فشارکی و شریعت اصفهانی که هر کدام سرآمد دوران خود بودند. او همین طور محضر میرزای شیرازی و سید ابوالحسن اصفهانی، سید محمد طباطبایی و شیخ عبدالکریم حائری را درک کرده و با آنها مباحثاتی داشته است.
آیت الله مدرس در سنین جوانی به مقام اجتهاد رسید و بعد از تحصیل علوم دینی در نجف به اصفهان برگشت و در حوزه علمیه اصفهان به تدریس فقه و اصول و همین طور منطق و منظومه پرداخت. آنقدر تدریس او دقیق و زیبا بود که به او لقب مدرس را دادند و از آن زمان به این نام مشهور شد. از آیتالله مدرس نقل است که همیشه میگفت وظیفه من اول تدریس است بعد سیاست و ما اولین حضور سیاسی آیت الله مدرس را در جریان پیروزی نیروهای مشروطه بختیاری بر قوای دولتی می بینیم که صمصام السلطنه برای جبران مالی که از طرف نیروهای دولتی بر نیروی بختیاری وارد آمده بود بر مردم اصفهان ظلم کرد و می خواست با تازیانه این مبالغ را از مردم بگیرد. در آن موقع آیة الله مدرس نایب رئیس انجمن ولایتی بود که فرمود: تا قبل از این استبداد بر مردم تازیانه می زد اکنون مشروطه می زند و با این کار صمصام السلطنه مخالفت کرد و این کار او به تبعید او انجامید که بعد ها صمصام السلطنه نتوانست مقاومت کند و آیة الله مدرس با استقبال مردم وارد اصفهان شد.
اما این سید انقلابی را در مجلس دوم شورای ملی می بینیم که به همراه 4 نفر از روحانیت نماینده مردم شد تا طبق اصل 2 متمم قانونو اساسی مشروطه بر قوانین مجلس نظارت کند و همین طور پایداری او در این مجلس علیه اولتیماتوم ننگین روسیه بر اخراج مورگان شوستر آمریکایی جالب توجه است کسی که برای سر و سامان دادن وضعیت مالی ایران آمده بود که با این اولتیماتوم در نهایت به تعطیلی مجلس دوم و رفتن این آمریکایی انجامید.
بر اساس اسناد وزارت امور خارجه انگلیس درباره تلگرافی که از طرف سر پرسیکاکس به لرد کرزون ارسال شده، آیة الله مدرس یکی از کسانی بوده که هم با قرارداد 1919 م و هم با کودتای 3 اسفند 1299 ه.ش رضا خانی مخالفت کرده است. اول اینکه قراردادی که وثوق الدوله در 7 ماده و 1 ضمیمه با دولت انگلیس بست و به قول آیتالله مدرس "این قرارداد استقلال سیاسی و نظامی ایران را از بین برد".
پس از شکست قراردادی که روحانیون و روشنفکران ایران در به ثمر رسیدن آن نقش به سزایی داشتند دولت انگلیس به فکر حمایت نظامی از عده ای از ایرانیان افتاد تا با تقویت آنها دولتی موافق با خواسته های خود را سر کار بیاورد دوم اینکه آیت الله مدرس یکی از کسانی بود که با کابینه سید ضیا و کودتای رضا خان مخالفت کرد و در همان صبح کودتا دستگیر شد و 3 ماه را یعنی کنار رفتن سید ضیا در زندان سپری کرد.
حال دیگر رضا خان وزیر جنگ و سردار سپه شده بود و یک سری درگیری هایی بین او و رضا خان به وجود آمد که بعد ها وقتی سلطنت به دست رضا خان تغیییر کرد و او دیگر شاه ایران بود تصمیم گرفت آزادی خواهان ایران را یکی پس از دیگری از بین ببرد بنابراین آیت الله مدرس را در این لیست قرار داد و این فقیه مجاهد را در تنهایی و غربت به شهادت رساند.
درگیری آیتالله مدرس با رضا خان در مجلس چهارم و پنجم و ششم باعث شد رضا شاه جلوی ورود آیتالله مدرس و همفکرانش را به مجلس هفتم بگیرد و این سید را کم کم از سیاست دور کند. در مجلس چهارم در جلسه 148 در تاریخ 12 مهر 1301 ه.ش آیت الله مدرس سخنرانی انتقاد آمیزی علیه رضا شاه کرد و چهره خودسر او را نمایان کرد و بعدها مخالفت خود را با جمهوریت رضاخانی اعلام کرد. او گفت: "این جمهوری باعث می شود که قدرت در دست رضاخان متمرکز شود و او هر کار که می خواهد انجام دهد. جمهوری که احتمالً طرح انگلیس است."
این سخنان باعث شد شخصی از هواداران رضاخان به نام حسین بهرامی معروف به احیاالسلطنه در بیرون مجلس به گوش این سید مبارز، سیلی زند تا خشم مردم بر انگیخته شود و به سمت مجلس روانه شوند. در سال 1303 ه.ش رضاخان نخست وزیر ایران برای استیضاح در مجلس حاضر شد که طرح آن با آیت الله مدرس بود که با شلوغ کاری و به هرج و مرج کشاندن مجلس توسط یاران رضاخان این طرح با ناکامی رو به رو شد.
رضا شاه از ورود آیة الله مدرس به مجلس هفتم جلوگیری کرد و گفت او حتی یک رأی هم نیاورده و این پاسخ آیة الله مدرس هم معروف است که گفت: "این رأیی که خودم به خودم دادم آن کجاست". گفتیم که آیت الله مدرس، وظیفه اول خود را تدریس می دانست بنا براین آن عالم وارسته در زمینه علوم اسلامی به تألیف کتابهایی دست زده که برای طالبان علم مدخل پژوهش است. جالب توجه است که او بود که برای اولین بار نهج البلاغه را به عنوان کتاب درسی در حوزه اصفهان و مدارس دینی تهران مرسوم کرد و نظام تحصیلی طلاب را در این دو حوزه منظم کرد.
از جمله کتابهای او در علوم اسلامی عبارت است از:تعلیقه بر کتاب کفایه الاصول آخوند خراسانی، رساله های فقهی و اصولی، رساله در عقود و ایقاعات، رساله در حجیة ظن در اصول، رساله در لزوم و عدم لزوم در قبض موقوفه، دوره تقریرات میرزای شیرازی، شرحی بر رسائل شیخ انصاری، رساله ای در شرط امام و مأموم، شرحی روان بر نهج البلاغه، احوال الظن در اصول الدین، زندگینامه به قلم خودش اصول تشکیلات عدلیه و....
این سید همیشه انقلابی در 16 مهر 1307 ه.ش به دست سرتیپ درگاهی رئیس شهربانی تهران دستگیر و به خواف تبعید شد و پس از 9 سال که در سختی و مشقت به سر می برد به کاشمر فرستاده و بعد از مدتی در 27 رمضان 1356 ه.ق مطابق با 10 آذر 1316 ه.ش به دست سه آدمکش، جهانسوزی، خلج و مستوفیان به دستور رضا شاه به شهادت رسید و تقریبا حذف آزادی خواهان و روشنفکران جامعه ایران به دست شاه ایران تکمیل شد.
امام خمینی (ره) در مورد آیة الله مدرس می فرمود: "شهید ما که القاب برای او کم است ستاره ای بود در تارک ظلم و جور رضا شاهی و اگر کسی در آن زمان نباشد نمی تواند آن را درک کند". مرحوم حضرت آیة الله سید رضا بها الدینی می فرمود: "مدرس، مظهر یک عالم دینی و سیاسی بود و اگر عالم بر ولایت و سیاست نباشد فروع دین کاملً تحقق نمی یابد".آیت الله خامنه ای هم درباره وی می فرماید: "در آغاز سخت بود که نقاب رضا خان را براندازند ولی شهید مدرس این کار را با شجاعت کرد."
مخلص کلام آنکه این قهرمان آزادی و قهرمان مبارزه با استعمار خارجی و استبداد داخلی و نماینده ای مستقل، وارسته و شجاع جان خود را بر سر اهدافش گذاشت تا پیام خود را به نمایندگان مجلس شورای اسلامی بدهد که آنها هم حامی دین و مستقل و وارسته و شجاع و حامی منافع مردم باشند و آنچه که یک نماینده باید باشد. باشند تاریخ زنده است به خاطر اینکه او زنده است و ایران زنده است به خاطر اینکه پیام او زنده است.
اسماعیل ترکی دستگردی