گروه استانهای دفاعپرس- «غلامرضا بنیاسدی» پیشکسوت دفاع مقدس؛ جبهه یک مکتب متعالی و سازنده بود. دانشگاهها و حوزههای علمیه باید عمر بگذارند پای بازشناسی جبهه و مردانش که اگر پایشان هم بریده میشد، دلشان در آن خاک خدایی جا میماند.
رازها دارد آن شکوه سرخ که حتما باید بازخوانده شود. اصلا امروز ما نیازمند آن دیروز اقتدارآفرین است. از جمله این رازها، تعریف رابطه امت- امامت در عصر غیبت بود و این واقعیت که فقط توسل نبود که ما را به امام زمان (عج) وصل میکرد.
ما خود را سربازانِ پا به رکابِ حضرت میدانستیم که سنگربهسنگر میرفتیم. تیری اگر میانداختیم و «وَما رَمَیتَ إِذ رَمَیتَ وَلکِنَّ اللَّهَ رَمى» میگفتیم، باورمان بود که در رکاب حجت خداییم و به عنایت الهی مستظهر و منصور. امام خمینی را نایب حجت بالغه الهی میدانستیم. فرمانش را به جان اطاعت میکردیم، چون او را پرچم افراز صاحبالزمان میدانستیم. نه خود جانمان را از سر راه آورده بودیم و نه پدران و مادران و همسرانی که «جانِجانانِ» خود را به معرکه میفرستادند، سرِ راه به آن رسیده بودند. اگر دست میشستیم و دست میشستند برای این باور به کمال رسیده بود که همه چیز در هندسه حضرت مولاست.
دفاع از ایران عزیز هم با همین نگاه قوام مییافت و به قدرت تبدیل میشد. ایران را کشور امام زمان میدانستیم و در دفاعش جسم و جان را سنگر میکردیم. اصلا داد و ستد جغرافیایی- معرفتی بین ایران و دوگانه عاشورا و انتظار بود که انتظار دشمنان جهانی را برای زمینگیر شدنمان ناکام گذاشت. کامشان تلخ شد وقتی کام ملت را شهد یافته به اعتقاد مهدوی دیدند.
آنان اهل مطالعه و بررسی بودند. حساب و کتابهایی که به ترازو در نمیآمد را هم به تراز تحلیل میگرفتند و فهمیدند تا وقتی این باور در میان ما پرچم در اهتزاز دارد، ما از پا هم که بیفتیم دوباره برمیخیزیم روی زانوهامان. اسبِمان را هم که به هزار تیر کِشند و بکُشند، از اصل- اما- هیچ وقت نمیافتیم.
اصلِ ما ایرانیها، باور به امامت است. به اینکه زمین و زمان بر مدار او میچرخد. در این میان آنانی خُرد میشوند که بیخِرد، برخلاف این محور حرکت میکنند. همین خلاف گردی هم آنان را درهم میشکند چنان که صدام را شکست. ما این را به چشم دیدیم و ایمانمان به این حقیقت به واقعیت تبدیل شده بیشتر شد که اگر چه جهان باطل با هم متحد شدند، اما ما هم تنها نبودیم. ما بودیم و حجت خدا در پیش. به همین خاطر بود که سرمان بالا بود و سینهمان سپر و زبانمان گویا که شما همه یک طرف و ما و اماممان و خدا در برابر شما.
ما ناشدنیها با این باور شدنی و ناممکنها را به امکانی در دسترس تبدیل کردیم. امروز هم میتوانیم اگر با آن باور به میدان بیاییم. شجاعتی که ترس را در ما میمیراند هم به همین خاطر است. شعب ابیطالب و کربلا فرقی نمیکند. ما ایستادهایم، چون امت امام زمانیم. به قاعده لطف حضرت باور داریم که ما را به تدبیر نایب خود از این معرکه هم سرفراز بیرون خواهد آورد. او همان امامِ زمانِ دهه شصت است. ما هم بر همان مدار میمانیم. انشاءالله
انتهای پیام/