«معرفی کتاب»

«من ربانی شیرازی هستم»

کتاب «من ربانی شیرازی هستم» مجموعه نوروایتی از زندگی شهید آیت الله عبدالرحیم ربانی شیرازی که به نویسندگی «فاطمه رحیمی» در راستای دومین کنگره ملی پانزده هزار شهید استان فارس و با حمایت تولیدات کمیته تالیف کنگره شهدای فارس به چاپ رسیده است.
کد خبر: ۷۳۳۸۱۳
تاریخ انتشار: ۲۸ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۱:۴۲ - 18March 2025
به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از فارس، کتاب «من ربانی شیرازی هستم» مجموعه نوروایتی از زندگی شهید آیت الله عبدالرحیم ربانی شیرازی که به نویسندگی «فاطمه رحیمی» در راستای دومین کنگره ملی پانزده هزار شهید استان فارس و با حمایت تولیدات کمیته تالیف کنگره شهدای فارس به چاپ رسیده است.
 
«من ربانی شیرازی هستم»

عبدالرحیم ربانی شیرازی (۱۱ فروردین ۱۳۰۱ شیراز -۱۷ اسفند ۱۳۶۰)، روحانی و فقیه ایرانی، نمایندهٔ ولی‌فقیه در استان‌های کردستان، آذربایجان و فارس، عضو مجلس خبرگان قانون اساسی و مجلس خبرگان رهبری و شورای نگهبان بود. وی در اسفند ۱۳۶۰ بر اثر یک تصادف عمدی در جاده اصفهان به قم کشته شد.

عبدالرحیم ربانی شیرازی در سال ۱۳۰۱ در شیراز و در خانواده‌ای مذهبی و سنتی چشم به جهان گشود. پدرش حاج محمدهادی معروف به بمانعلی و مادر او معصومه نام داشت. وی تحصیلات خود را در مکتب‌خانه آغاز کرد و پس از پایان بردن تحصیلات ابتدایی، در دوازده‌سالگی به فراگیری علوم دینی در مدرسه آقا باباخان شیراز پرداخت. ربانی سطوح میانی فقه و اصول را نزد محمدعلی موحد، عبدالحسین حائری، سید نورالدین حسینی و بهاءالدین محلاتی گذراند و از درس فلسفه استادانی چون حسین کربالی، جواد مصلح و محمدعلی حکیم بهره جست؛ سپس در سال ۱۳۲۷ باهدف ادامه تحصیلات حوزوی به قم هجرت کرد و در درس خارج فقه و اصول سید حسین بروجردی، سید محمد محقق داماد، سید محمدرضا گلپایگانی و عبدالنبی اراکی و همچنین در درس فلسفه و تفسیر سید محمدحسین طباطبایی شرکت می‌کرد.

 
بریده‌ای از کتاب:
همه چیز عیان بود. در محافل و مجالس دولتی و حکومتی همه می‌دانستند آنچه اتفاق افتاده نه یک تصادف ساده، که یک صحنه ترور تمام عیاربود: «زمانی که این اتفاق (ترور) و آن صحنه سازی واقع شد، توی شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی بودم. در شورای مرکزی مطرح شد که این کارِ گروه مهدی هاشمی است و... همین جا بسته بسته شد.
 
یعنی برای همه اعضای شورای مرکزی جمهوری اسلامی قطعی بود که ایشان شهید شده است. ولی در آن زمان یا اعترافی نبود که صلاح ندانستند قضیه را علنی کنند یااینکه دهان به دهان می‌گشت تا اینکه وقتی در سال ۶۵ دستگیر شدند در آنجا به صورت مبهم یک چیز‌هایی را بعضی از اعضایشان گفتند. ولی ظاهراََ یکی از اعضای گروه فرقان به صراحت گفته که کار گروه ما بوده است.»
 
انتهای پیام/
نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار