سردار امیریان: نشر معارف دفاع مقدس برای تاریخ/ حفظ آثار دفاع مقدس باید در خدمت تولید محتوا باشد

مدیرعامل موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس گفت: دفاع مقدس انقلاب اسلامی را بیمه کرد و پایه‌های آن را محکم کرد و کارکرد آن در طول تاریخ ادامه دارد.
کد خبر: ۷۴۹۹۰۲
تاریخ انتشار: ۰۶ خرداد ۱۴۰۴ - ۰۹:۵۱ - 27May 2025

به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، دفاع مقدس و بسامد‌های زمانی و معمولی آن در طول دهه‌های بعد از قطعنامه ۵۹۸ ذیل موضوعات تاریخی، نظامی، فرهنگی و اجتماعی شناخته می‌شوند که هر کدام وابسته‌ها و پیوستگی‌های روایی را با خود به همراه دارند و گاهی عنصر «عاطفه» و «احساس» این حقیقت وجودی از تعلقات رزمندگان به مفاهیم والای انسانی را چنان نمود می‌دهند که ذهن انسان اگر شناخت دقیقی از ارزش‌های موجود و پدیده‌ها و پدیدار‌ها نداشته باشد؛ آن رزمندگان را موجودات و یا قهرمانان دست‌نیافتنی می‌پندارد؛ در‌حالی که همه رزمندگان و شهدای دفاع مقدس در متن و بطن همین جامعه زیسته‌اند و تنها کافی است که ما آنها را به خاطر و به عنوان گنجینه ارزشی و زنجیره ارزشی به آیندگان بسپاریم.

امیریان: نشر معارف دفاع مقدس برای تاریخ است / حفظ آثار دفاع مقدس باید در خدمت تولید محتوا باشد

منظومه‌های حماسی و پهلوانی از «شاهنامه فردوسی» و یا «دقیقی» و «ایلیاد و ادیسه» و «هومر» هیچ‌کدام در زمان حضور قهرمانان این منظومه‌ها به وجود نیامدند و شاید قرن‌ها از زمان زیست آنان گذشت تا این منظومه‌ها شکل گرفتند و تبدیل به میراث فرهنگی بشری شدند. دفاع مقدس قهرمانان بی‌شماری داشت که گر‌چه در زمان خودشان ناشناخته ماندند؛ اما به رسم ادب و اخلاق و وظیفه بر‌عهده ماست که حالا منظومه‌سرایی کنیم و‌ای بسا این منظومه‌ها را اگر‌چه در قالب مجموعه کتاب منتشر می‌کنیم؛ افزون بر آن، باید به طور حتم از تمام ظرفیت‌های فن‌آورانه و تکنولوژیک نیز استفاده کنیم و روایتی بر ساخته از شرح دقیق زیست و تفکر و رزم هشت سال دوران دفاع مقدس را به آیندگان منتقل کنیم.

ظرفیت‌های فن‌آورانه و تکنولوژی در آمیختگی با روایت سنتی راویان پیشکسوت و جوان در «موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس» قالبی جذاب از روایت را در دل پایتخت همه روزه به صورت پویا و فعال ایجاد کرده است که به تاز‌گی مدیریت آن به یک جوان متولد ۱۳۵۸ و‌اگذار شده و دکتر سردار سرتیپ دوم بسیجی «مهدی امیریان» که خود از راویان به نام عرصه دفاع مقدس و بسیار متأثر از شخصیت شهید حسن باقری است؛ حالا با مجموعه‌ای از انرژی و تفکر جوانی و نو و با تجربه‌ای انباشته از کاراون‌های راهیان نور، مؤسسه فرهنگی شهید حسن باقری و حضور در بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس، با میل شدید به محتوای غنی و قوی و روایت بنیادین از دفاع مقدس می‌خواهد بگوید: ما هستیم و ما می‌توانیم... 

او با تواضعی مثال‌زدنی و با صمیمیت گفتار و رفتار در روزی که مشغله و دغدغه‌های زیادی از امور و جلسات هم همراهی‌اش می‌کرد؛ کمی بیش از دو ساعت از زمانش را با توجه به اهمیت موضوع روایت و روایتگری در موزه مقاومت و حاج قاسم به ما داد و به طور خاص و تخصصی و کارشناسی- با تکیه بر رهنمود‌های رهبری- به مرور نظریه‌های مختلف ادبی و هنری به شرح آنچه پیش‌روست پرداخت و به گفت‌و‌گو با ما نشست.

ضمن تشکر از اینکه فرصتی را در اختیار ما قرار گذاشتید، برای شروع گفت‌و‌گو لطفاً خودتان و سوابقتان را معرفی کنید؟ و بفرمایید که چه مراحلی را پشت‌سر گذاشتید؟

 بیش از بیست سال است از زمانی‌که دانشجو بودم تا الان فعالیت‌های مختلف در حوزه دفاع مقدس داشتم و دارم. در اولین دوره آموزشی راویان دانشجو در بسیج دانشجوی شرکت کردم و به عنوان راوی از سال ۸۰ در کاروان‌های راهیان نور دانشجویی حضور داشتم و این موضوع باعث شد تا مسیرم به سمت فعالیت در حوزه دفاع مقدس تغییر کند.

بیش از ده سال مدیرعامل مؤسسه شهید حسن باقری بودم. در آنجا کتاب‌های مرجع از اسناد مرتبط با شهید حسن باقری را کار کردیم و مستند «آخرین روز زمستان» را به کمک شبکه یک تولید کردیم. محل شهادت شهید باقری در فکه‌شمالی به عنوان یادمان ایجاد شد و الان محل زیارت دانشجویان و علاقه‌مندان در ایام راهیان نور است. از سال ۹۹ با تدبیری که صورت گرفت به بنیاد حفظ آثار و نشر دفاع مقدس آمدم. ابتدا رئیس «سازمان تحقیقات و آموزش» بنیاد بودم و بعد دبیر «ستاد راهیان نور» کشور شدم و بعد از آن مسئولیت «سازمات ادبیات دفاع مقدس» را بر‌عهده داشتم و الان هم به عنوان «مدیرعامل موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس» در خدمت شما هستم.

قطعاً این حجم از فعالیت شما را به تئوری‌ها و نظریه‌های مختلف در حوزه فعالیت پیرامون دفاع مقدس و گفتمان دفاع مقدس رسانده است؛ با این توصیف، چه عامل و یا عواملی را مؤثر بر آن می‌دانید که با وجود گذشت چند دهه متوالی از آن دوران، هنوز باید به این موضوع پرداخته شود؟

برای پاسخ به این سؤال باید یک مقدمه به عنوان اصل بیان شود. امیرالمؤمنین(ع) در نامه ۵۳ نهج‌البلاغه به امام حسن مجتبی(ع) توصیه‌ای درخصوص دانستن تاریخ دارند و می‌فرمایند: «تاریخ را خواندم و گویا آنکه با گذشتگان زندگی کردم» مشخص است که تاریخ را خواندن و دانستن «بما هو تاریخ» به تنهائی فایده‌ای ندارد. تاریخ را دانستن در واقع برای آن است که ما خطائی را دوباره تجربه نکنیم. شکست‌ها و پیروزی‌ها را ببینیم و از آنها عبرت بگیریم تا مسیر آینده برای ما باز شود. پس! بنابراین دانستن تاریخ به تنهائی رفع نیاز نمی‌کند و باید بدانیم که چه آورده‌ای برای ما دارد.

رهبر انقلاب اسلامی فرمودند «دوره هشت سال دفاع مقدس دوران نورانی و پر‌افتخار تاریخ کشور است» مسلم است که در تاریخ جمهوری اسلامی ایران یکی از قله‌های برجسته تاریخی، دوران دفاع مقدس است؛ و باز هم اشاره کنم که حضرت آقا فرمودند: «این دفاع مقدس باید زنده نگه داشته شود و هر‌کس که در این زنده نگه داشتن نقش دارد کاری کمتر از شهادت انجام نمی‌دهد» نگاه و رویکرد ما به دفاع مقدس تبیینی است؛ چرا باید نسل‌های آینده تاریخ جنگ و دفاع مقدس را بدانند؟ چون همان‌طور که مقام معظم رهبری هم فرمودند؛ دفاع مقدس به ما هویت داد. اقتدار ملی در دوران دفاع مقدس برای مردم تثبیت شد و باید برای نسل‌های بعد موضوع تبیین شود و دستور حضرت آقا این است که جوری برای دفاع مقدس کار کنید که جوان امروز هم همان‌طور که شما به دفاع مقدس نگاه دارید آن را ببیند و این یک ماموریت بزرگ و حقیقتاً کار سختی است. دانستن دوران دفاع مقدس، اول، هویت می‌دهد و دوم، راه آینده را باز می‌کند و در مرحله سوم، الگو معرفی می‌کند. ما در دفاع مقدس فرماندهانی داریم اکثراً جوان با ویژگی‌های مشخص که از لذایذ دنیا با وجود اینکه آرزو‌هایی داشتند گذشتند. قطعاً آنها هم دوست داشتند (تحصیلات داشته باشند- ازدواج کنند- خانواده داشته باشند و...) اما! سؤال این است که به چه دلیل و با چه انگیزه‌ای اینها را رها می‌کنند؟! بیان چرایی شکل‌گیری اینها تبیین است و اتفاقی و شانسی نمی‌تواند صورت بگیرد. البته در حوزه روایت کار بسیار داریم، اما اصل موضوع این است که حرف اصلی را حضرت آقا فرمودند و در این سال‌ها به عنوان فصل‌الخطاب اشاره داشتند و در تاریخ‌های مختلف و به بهانه‌های مختلف درخصوص ثبت و ضبط و نشر معارف دفاع مقدس تأکیدات داشتند و گفتند «کار برای دفاع مقدس باید صد برابری شود. تولیدات باید صد برابری شود. باید این کار‌ها به نسل‌های بعد منتقل شود؛ و ماندگار شود» ما برای تاریخ کار می‌کنیم. 

تعبیر بنده این است که «نشر معارف دفاع مقدس برای تاریخ است.»‌گریزی بزنم به یکی از خاطرات خودم که هنوز در سن جوانی بودم و اولین بار بود که می‌خواستم بروم در یک مؤسسه‌ای کار دفاع مقدس انجام بدهم. (مؤسسه شهید حسن باقری) در بدو و ابتدای کارم بود؛ خدا حفظ کند «سردار فتح‌الله جعفری» را که به من رهنمود و توصیه‌های داشتند. ایشان به من توصیه کردند که اول اسناد را بخوانم و با اسناد آشنا شوم و برای ادامه کار دو شرط اصلی برای من گذاشتند که همیشه آویزه گوش من است. گفتند فلانی! این قرآن را می‌بینی که روی میز من است؟ گفتم بله! گفت: دیدی که همه روی قرآن دست می‌گذارند و قسم می‌خورند؟! گفتم بله! گفت:جَوون! ما می‌خواهیم کتاب‌هایی را درخصوص دفاع مقدس و حسن باقری کار کنیم که همه دست بگذارند روی آنها و قسم بخورند. یعنی چی؟ یعنی این کتاب دقیق است. اشتباه ندارد. خطا ندارد. تحریف ندارد و در واقع اولین شرط این است که ما می‌خواهیم کتابی را تولید کنیم که بشود مثل قرآن به آن قسم خورد. 

شرط دومی هم بود که این شرط هم خیلی مهم بود؛ گفت: «ما کاری را می‌خواهیم شروع کنیم که ممکن است عمرت در این دنیا کفاف ندهد تا نتیجه کار خودت را ببینی. آیا با این ویژگی کار، باز هم حاضری وارد این کار بشی؟!» این موضوع خیلی حرف دارد و به لحاظ طبیعت و امیال انسان، هر‌کس دوست دارد که نتیجه کار خودش را ببیند و کار سخت و انتخاب سختی برای من بود؛ البته که شهید حسن باقری در جای گفته بود: «جنگ یک روزش شکست و یک روزش پیروزی است و، چون ما برای اسلام می‌جنگیم به دنبال پیروزی هستیم؛ اما! مشخصا نه برای پیروزی، بلکه برای انجام تکلیف می‌جنگیم» از همین‌رو ممکن است نتیجه خیلی از اقدامات و کار‌های خود را ما که فعال این حوزه هستیم نتوانیم ببینیم؛ اما این نوع تفکر نشان می‌دهد که رد این کار تا کجای تاریخ می‌تواند به پیش برود.

با این توصیفات تاثیر ادبیات دفاع مقدس را در جامعه امروز چطور می‌بینید؟

هر‌کاری نقاط ضعف و قوتی دارد و هیچ‌کاری بدون نقطه ضعف نیست. در واقع دیکته نانوشته است که غلط ندارد؛ ولی! قطعاً مسیر پر‌شتاب‌تری را پیش‌رو داریم و حتماً باید تلاش مضاعفی داشته باشیم. اتفاقاتی که در دفاع مقدس افتاده قرار است که در قالب‌های مختلف به مردم ارائه شود. قرار است برای نسل‌های بعد ماندگار شود.

در رونمایی کتابی که چند روز پیش داشتیم عرض کردم: ما کتاب را صرفاً برای وجود کتاب تولید نمی‌کنیم ما کتاب را برای تاریخ تولید می‌کنیم و قرار است برای تاریخ و نسل‌های بعد تولید می‌کنیم و برای روزگاری تولید می‌کنیم که خود ما نیستیم.

جنگ‌ها و ادبیات در دوره‌های مختلف با هم ترکیب شدند و کارکرد‌های مختلف تاریخی، فرهنگی و اجتماعی داشتند. شما فکر می‌کنید به لحاظ تطبیقی ادبیات دفاع مقدس ما می‌تواند شانه به شانه ادبیات جنگ اروپا و سایر ملل حرکت کند؟

اصلاً قابل مقایسه نیست! تاریخ دفاع مقدس ما به دلیل مفاهیمی که دارد و ادبیاتی که تولید کرده با فاصله زیاد در قله حضور دارد. من یادم است آقای سرهنگی (خدا حفظش کند) می‌گفت: «جنگ‌ها تمام می‌شوند آن چیزی که باقی می‌ماند تاریخ و سرباز‌ها و ادبیات است» درسته! جنگ ادبیات ایجاد می‌کند؛ اما باید پرسید که کدام جنگ را در دنیا سراغ دارید که معارفش همانند دفاع مقدس باشد؟! جنگ‌ها یا برای کشورگشایی یا مطامع شخصی و یا ثروت اندوزی بوده. به خاطر همین، امام عزیز (ره) اولین‌بار تعبیر «دفاع مقدس» را به‌کار بردند. در حقیقت ما دفاع مقدس داشتیم. ما دفاع کردیم و اصلاً مفهوم دفاع خیلی فراتر از جنگ بود و هست. ما گاهی خودمان را در مفهوم جنگ محدود می‌کنیم و این قیاس، قیاس مع‌الفارق است. ما دفاع مقدس داشتیم و مفاهیم دفاع مقدس، قله‌های آن. ادبیات آن، کلید واژه‌های آن، همه معلوم و مشخص هستند. از خودمان بپرسیم که در جنگ‌ها آیا ایثار هست یا نه؟! اگر هست به چه میزان هست؟!. فداکاری هست یا نه؟ اگر هست به چه میزان هست؟ دفاع مقدس به ما خود باوری یاد داد. به ما نگاه به درون یاد داد. به ما عدم امید داشتن به خارج را یاد داد. به ما یاد داد که سیم خاردار هم نمی‌گذارند وارد کنیم و باید روی پای خودمان بایستیم و دست روی زانوی خود بگذاریم. 

اجازه بدهید کمی شخصی به موضوع نگاه کنم. چرا کار برای اندیشه حسن باقری در‌حالی که هنوز دانشجو بودم برای من جذاب شد؟ به دلیل اینکه اندیشه حسن باقری مفاهیم را تغییر می‌دهد؛ در‌های جدیدی را باز می‌کند. او به من یاد داد که باید به خود جرأت داد و در نوع جنگیدن استراتژی را اگر لازم است باید عوض کرد. یعنی ما جنگ نکردیم که فقط جنگ کرده باشیم؛ این خیلی مفهوم کوچکی است که مثلاً با یک کشور و یا یک رژیمی جنگ کردیم؛ نه! مفهوم، مفهوم «انقلاب اسلامی» است.

در عالم هنر دو نظریه برای خلق یک اثر هنری وجود دارد که می‌گوید «هنر برای هنر» یا «هنر برای مردم» شما فکر می‌کنید بسامد تولیدات ادبیات دفاع مقدس و تولیدات هنری دفاع مقدس، ذیل کدام یک از این دو نظریه جایگاه دارند؟ بخصوص اینکه همان‌طور هم که اشاره داشتید ما با الزام به تولید، شاهد تکثر تولید در این عرصه هم هستیم. آیا باور دارید که تولیدات ادبی دفاع مقدس می‌تواند خارج از دو نظریه باشند.

اجازه بدهید من جمله‌ای از شهید عزیزمان حاج قاسم عزیز وام بگیرم. ایشان فرمودند «آن جامعه آخرالزمانی که باید اتفاق بیفتد و ما با ظهور آقا امام زمان(عج) منتظر آن هستیم. آن جامعه نزدیک به همان چیزی است که ما در دوران دفاع مقدس تجربه کردیم» در واقع ایشان با این جمله این‌گونه بیان داشتند که آن جامعه آرمانی به صورت کوچک شده، همان دوره دفاع مقدس است. وقتی از این منظر و طریق به موضوع نگاه کنیم آنگاه خواهیم دید که هنر دفاع مقدس قالب پذیر نیست! همان‌طور که حضرت آقا فرمودند: «راه‌های زیادی برای نشر و تولید و ترویج آثار دفاع مقدس وجود دارد؛ اما! قطعا قوی‌ترین آن ابزار هنر است» یعنی ما با ابزار هنر می‌توانیم رویداد و رخداد و یک مفهوم را ماندگار کنیم. به فرض مثال یک رمان خوب! یک داستان یا یک فیلم یا یک شعر خوب یا یک روایت خوب را حتما می‌توانیم با یک قالب و شکل هنری ماندگار کنیم.

من یادم هست وقتی مستند «آخرین روزهای زمستان» پخش شد و واقعا کار فاخری بود. -‌نه به زعم آنکه من مسئولیتی در تولید اثر داشتم، نه! بلکه با اظهار نظر کارشناسان این اثر کار فاخری بود- آنجا بیان شد که اگر کار خوب تولید شود مردم عادی حتماً به اثر تولید شده اقبال نشان خواهند داد. مقام معظم رهبری در جای فرمودند: «این شهدا بهترین هستند و باید بهترین کار‌ها برای آنها صورت بگیرد» بنابراین ما محکوم به کار بهتر هستیم. من که الان مسئولیت مدیرعاملی موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس را دارم محکوم به انجام بهترین کار‌ها در حوزه تولیدات محتوای هستم؛ و همه چیز باید در خدمت محتوا باشد. ما در مؤسسه شهید باقری شعاری داشتیم مبنی بر اینکه همه چیز در خدمت محتوا هست. به طور مثال تولید کتاب، طراحی جلد، صفحه‌آرایی یا اگر پرچمی می‌خواهد جایی نصب شود باید همسو با محتوا باشد. جانمایی و بلندگو، خاکریز و... و همه ابزار‌ها اعم از ادبیات، سینما، کتاب و... همه باید در خدمت تولید محتوا باشد.

همان‌گونه که شما هم اشاره داشتید ادبیات دفاع مقدس ذیل ادبیات تاریخی قرار دارد و در آن زمان این ادبیات توانسته بود جامعه و به خصوص جوان‌ها را به (شورانگیزی، شعف، برانگیختگی، تفاخر و...) برساند. آیا فکر می‌کنید این نوع ادبیات در این مقطع زمانی و حتی در آینده می‌تواند همان کارکرد‌ها را داشته باشد؟

من سؤال شما را با جمله‌ای قریب به مضمون از حضرت آقا درخصوص مدافعان حرم پاسخ می‌دهم. «وقتی شهدای مدافع حرم را می‌بینیم؛ اینها جنگ را ندیدند، اما ما جنگ را دیدیم و تاریخ کربلا را خواندیم ولی این جوانان مدافع حرم جنگ را ندیدند پس چگونه تأثیر گرفتند» مسلم است که اثرگذاری تولیدات و ادبیات دفاع مقدس است. خود من متولد ۱۳۵۸ هستم؛ جنگ را ندیدم و وقتی با نویسندگان می‌نشینیم می‌گویم که من با مطالعه کتاب‌های شما دفاع مقدس را شناختم، اسناد را مطالعه کردم و علاقه‌مند شدم، زمان‌های طولانی پای صحبت‌های راویان و راهیان نور نشستم تا به درک رسیدم. با این نگاه اگر بیندیشیم باید ببینیم که آیا ادبیات دفاع مقدس با همه الزاماتش کارکرد نداشته؟ قطعاً داشته! مصداق و مطالعه موردی اگر می‌خواهید؛ همین مدافعان حرم. آنها از همسر جوان از بچه ندیده و از زندگی خود گذشتند در‌حالی که جنگ و دفاع مقدس را ندیده بودند.

سردار اجازه بفرمایید موزه دفاع مقدس را با فرهنگ جبهه تطبیق بدهیم. در جبهه ما تنوع ورود شخصیت‌های متفاوت در اخلاق، رفتار، ذائقه و درک را داشتیم که به رغم تفاوت شخصیت‌ها در نهایت به یک درک عمیق و مشترک از مفاهیم جبهه و همسانی می‌رسیدند. سؤال این است که آیا موزه هم که با تنوع شخصیتی و ذائقه‌ای مخاطبین و بازدید‌کنندگان روبه‌رو است؛ می‌تواند همان کارکرد ایجاد درک مشترک را برای مخاطبین داشته باشد؟ و اصلاً آیا این دیدگاه الزاما درست است؟

امام (ره) تعبیری داشتند تحت عنوان «دفاع مقدس یک دانشگاه است». آدم‌ها با سلیقه‌ها و افکار مختلف آمدند جبهه و در آنجا تربیت شدند. حسن باقری می‌گوید: «ما آمدیم جبهه «وتواصوا بالحق و تواصوا بالصبر» تمرین کنیم. جنگ بهانه است. تا این بانگ الله‌اکبر هست مبارزه هست. تا ظلمی هست تا کفری هست مبارزه هم هست» در واقع اصل یکی است، ولی ممکن است که شکلش فرق کند. این جمله، جمله امروز هم است. حالا ما می‌خواهیم درخصوص دفاع مقدسی صحبت کنیم که کارکردش دانشگاهی و تربیت‌کننده است. حاج قاسم درخصوص شهید باقری جمله‌ای دارد که ما آن را در یادمان استفاده کردیم. می‌گوید: «حسن باقری تربیت‌کننده و پرورش دهنده همه ما بود» جنگ و دفاع مقدس دانشگاه بود. یک چیزی می‌آمدند و یک چیز دیگر می‌رفتند.

نکته‌ای اشاره کنیم که ما الان در روایت در خاکریز هستیم. روایت دفاع مقدس لایه‌های دیگر دارد (روایت خانه‌ها- روایت شهرها- روایت پدرها-روایت مادرها- روایت جاده‌ها و...) یعنی روایت لایه‌های متعدد و متنوعی وجود دارد.

وقتی به امام(ره) اطلاع دادند که اجناس مورد نیاز مردم در یک بندر دپو شده و انتقال آن به شهر‌ها دچار مشکل است چی‌شد که راننده کامیون‌ها رفتند و اقلام را به شهر‌ها رسانند و پخش کردند! و آن روز شد «روز حمل‌ونقل» این که خاکریز نبود! اسلحه دستشان بود؟ نه! راننده کامیون بودند و این یعنی بر‌اساس توده‌های مردم، ما لایه‌های مختلف روایت داریم. ما ۳۶ هزار شهید دانش‌آموز داریم، سؤال اینجاست که این دانش‌آموزان چگونه رفتند. هنوز ما بسیار کار داریم.

به نظر شما این نوع تربیت را در موزه نیز می‌توان به‌کار گرفت و آیا بستر لازم برای آن موجود است؟

ما برای ماندگار کردن مفاهیم دفاع مقدس ابزار‌های مختلف داریم. مثل کتاب، فیلم، واحد‌های درسی و بازدید‌های راهیان نور که رهبر انقلاب از تعبیر «فن‌آوری راهیان نور» استفاده می‌کنند. منِ راوی، در یادمان‌ها با زائرین صحبت می‌کنم. چه می‌گویم؟ چه بودها، چه شدها، قله‌ها و... را می‌گویم.

شهید تهرانی‌مقدم می‌گوید «ضعیف‌ترین آدم‌ها کسانی هستند که برای انجام کار لنگ امکانات هستند». ما کجا می‌توانیم این مفهوم را منتقل کنیم؟ کجا می‌شود این کار را انجام داد؟ جز فکه؟! جز کانال کمیل؟! کانال کمیل چه بود؟ پنج روز جیره‌بندی آب (فدای لب تشنه امام حسین) حضرت‌آقا چی فرمودند؟ گفتند «من از جوان‌ها می‌خواهم که بروند و نظریه مقاومت را تبیین کنند» کجا می‌شود این تبیین را جز کانال کمیل و حنظله انجام داد؟ این مفهوم و همخوانی‌ها را ببینید. یادمان‌های دفاع مقدس هر کدام باید یک مفهومی را تبیین کند. مثلاً ما یادمان شهید باقری را در حوزه اندیشه، تفکر و استراتژی، دشمن‌شناسی، طراحی، برنامه‌ریزی ایجاد کردیم و نهایتاً هر یادمان باید یک کارکردی داشته باشد.

منظور من از این گفته چی هست؟ باز از منظور نظر حضرت‌آقا بگویم که اشاره دارند «زائرین راهیان نور بعد از بازدید از مناطق عملیاتی چه اتفاقی برای آنها می‌افتد. آیا رها می‌شوند؟» لذا در ستاد راهیان نور ارتباط مستمر با زائرین مطرح شد و حلقه‌هایی داریم که این ارتباط را حفظ می‌کنند. ما با همین رویکرد اقداماتی داریم که «موزه» یکی از این اقدامات است و در دایره همان حلقه ارتباطی با زائرین راهیان نور قرار دارد. ما در استان‌ها هم موزه داریم.

 دیدن موزه دو حالت دارد یا ادامه بازدید از مناطق عملیاتی در راهیان نور است و یا اینکه مقدمه‌ای است برای رفتن به راهیان نور. از همین دیدگاه می‌توان نقش مهم و پر اهمیت موزه را متوجه شد که هم آنهایی که رفتند راهیان نور به موزه متصل هستند و پایه‌های فکری خود را محکم می‌کنند و اگر فرصتی برای دریافت همه مفاهیم نداشتند در موزه در یافت می‌کنند؛ و هم، آنهایی که اراده برای بازدید از مناطق عملیاتی را دارند موزه برای آنها کارکرد تبیینی دارد و خوب است که در موزه برای این طیف از مخاطبین، مسیر و مفاهیم راهیان نور هم تبیین شود که من مثالی می‌زنم: کسانی که به حج می‌روند در دوره‌هایی شرکت می‌کنند که در آن دوره‌ها تمام مفاهیم و مسیر و اقدامات تشریح می‌شود تا حاجی قبل از تشرف آمادگی داشته باشد و این خیلی اثر گذار است. ما معتقدیم که موزه ملی و موزه‌ها نیز می‌توانند چنین کارکردی داشته باشند و بهتر است جوان‌ها قبل از حضور در مناطق از موزه‌های دفاع مقدس بازدید داشته باشند، چون موزه‌ها همراه با فن‌آوری است. قطعاً فن‌آوری هم باید در خدمت این مفاهیم و اهداف باشد.

نظر من این است که کسی هم که از موزه بازدید می‌کند «زائر» هست و همان جایگاه را دارد؛ چون آنها خودشان را در معرض شهدا قرار می‌دهند و ما موظفیم که طراحی مناسب داشته باشیم و تلاش مؤثر کنیم تا بسته محتوایی در اختیار او قرار بدهیم که وقتی از موزه خارج شد بفهمد که مثلاً مقاومت یعنی چه! دست خالی بودن یعنی چه؟ خود باوری و اعتماد به نفس یعنی چه! این مفاهیم، مفاهیم کلی هستند و مسلم است که می‌توان جزئی‌تر هم به این مفاهیم پرداخت.

‌اجازه بفرمایید من نکته‌ای را اشاره کنم. در مجموعه‌های بیمارستانی تقریبا تمامی امکانات و عناصر حضور دارند تا یک جراح یک عمل موفقیت‌آمیز داشته باشد یا در دانشگاه یک استاد بتواند تدریس درست داشته باشد یا در مجموعه هواپیمایی برای آنکه یک خلبان به سلامت پرواز کند؛ این مورد در موزه قطعاً تعمیم به راوی‌ها دارد و پیشانی موزه و ویترین موزه راوی هست و ارائه کار در دست راوی قرار دارد. شما به عنوان یک فرد شناخته شده در این حوزه، چگونه این موضوع را ارزش‌گذاری می‌کنید و یا اینکه چگونه مورد پالایش قرار می‌دهید؟ آیا وجوه آموزشی در نظر گرفته می‌شود؟ آیا دقت لازم برای شیوه و نحوه و کیفیت ارائه راوی وجود دارد؟ آیا عملکرد راوی در معرض قضاوت مخاطب هست؟ در مجموع چگونه می‌توان راوی را به عنوان پیشانی موزه دفاع مقدس شناخت؟

این سؤال، سؤال بسیار خوبی است و شاهد مثال زیادی به غیر از مثال‌های که شما گفتید دارد. مثل این می‌ماند که بگوییم همه نظام آموزش و پرورش مهیاست و ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا یک معلم به امر تدریس بپردازد. در راهیان نور هم همین‌طور است تا یک زائر بیش از هزار کیلومتر را طی کند و به خوزستان برسد و سپس فقط بیست دقیقه حرف حساب از یک راوی بشنود. پس گرانیگاه همان‌جاست. من در راهیان نور هم که بودم، همه با رویکرد «محتوا محور» مرا می‌شناختند و تأکیدم و اولویتم بر این بود که بار راهیان نور و محتوا روی دوش روایان است. باز هم به یکی از تعابیر رهبر عزیزمان بپردازم که می‌فرمایند: «برای راهیان نور سیر تشرف لازم است» ما چطور به زیارت اماکن زیارتی می‌رویم. اذن دخول لازم است. آداب و توصیه‌ها و تقدم و تأخر و... دارد. 

موضوع این نیست که من اهمیت و ارزش راوی را قبول دارم یا نه! بلکه این الزام است و نباید با تغییر افراد این الزام و اهمیت آن خدشه‌دار شود و به طور حتم در ساختار باید تعریف شود.

همان‌طور که مثال راهیان نور را با زمان بیست دقیقه گفتم، ما همه این کار‌ها را می‌کنیم تا فرصت به دست آمده‌ای که زائر با همه حواسش و فکرش در اختیار ما قرار داده است را بهینه تبدیل به ارزش ماندگار برای زائر و برای نظام جمهوری اسلامی بکنیم و این مفهوم در موزه هم وجود دارد که از (لوکیشن، فن‌آوری، نور، طراحی، پرده‌های خاص و...) همه در اختیار بازدید‌کننده است تا در جای خودش یک روایت مؤثر از راوی بتواند دریافت کند.

درخصوص راویان موزه به‌ویژه راویان جوان نکاتی وجود دارد که این راویان را از سایر راویان کشور مجزا و منحصر‌به‌فرد می‌کند. از جمله اینکه قطعاً این نسل از راویان حلقه پیوند روایت دیروز راویان پیشکسوت به نسل‌های بعد هستند؛ و یا اینکه در پایتخت و در مدرن‌ترین نقطه ممکن برای روایت مقدس، امر روایت را بر‌عهده دارند و یا اینکه به طور مستمر با مخاطب روبه‌رو هستند و یا اینکه با تنوع و تکثر ذائقه‌ای مخاطب مواجه هستند و یا اینکه در اوج مدرنیزه بودن موزه از سبک سنتی روایت شفاهی و سینه به سینه خارج از سایر گونه‌های روایی تبعیت دارند که مجموع این موارد آنها را منحصر‌به‌فرد می‌کند؛ اما همراه با آسیب‌هایی هم هستند! از جمله اینکه امکان دارد در قید قیود دستورالعمل‌های سازمانی و الزامات آن قرار بگیرند و دچار محدودیت شوند یا اینکه صرفاً به موضوع روایت تحت عنوان شغل نگاه کنند! جهت جلو‌گیری از وارد شدن بعضی آسیب‌هایی که امکان دارد برای این راویان در مسیر روایت به وجود بیاید چه آموزش‌ها و برنامه‌هایی وجود دارد؟

این موضوع و آموزش راویان بسیار حساس و پیچیده است. چون ما در دورانی هستیم که پیشکسوتان و بازماندگان از دفاع مقدس را هم داریم. یادم هست که سردار کارگر اشاره داشتند که در دیداری که با حضرت‌آقا داشتند ایشان فرمودند «تا زمانی که پیشکسوت‌ها هستند اولویت روایت با پیشکسوت‌هاست» این حرف درستی است و شکی هم در آن نیست و قطعاً اولویت با آنهاست و چه بخواهیم و نخواهیم ما وظیفه‌ای داریم و این تاریخ باید منتقل شود؛ اما! ما با تهدید تغییر نسل نیز روبه‌رو هستیم و به همین خاطر باید تدبیری و برنامه‌ریزی داشته باشیم و از آن راه فراری هم نیست. البته این کار جدیدی نیست و در راهیان نور سال‌ها اتفاق افتاده و خود من همان‌طور که قبلاً اشاره کردم در اولین دوره راهیان نور دانشجویی در سال ۷۹ به عنوان راوی شرکت کردم. همان موقع هم عده‌ای می‌گفتند که اینها جنگ را ندیده‌اند چگونه می‌توانند روایتگر دفاع مقدس و جنگ باشند. البته سازوکار دارد و سال‌ها کنار رزمندگان پیشکسوت نشستیم و یاد گرفتیم. خاک روایت خوردیم و به همین سادگی نیست که با یک کلاس ساده به اتمام برسد. کلاس روایتگری متفاوت از سایر آموزش‌های کلاسی است که در آنها فرمول ارائه می‌شود؛ نیاز به همراهی دل دارد تا بر دل بنشیند. این موضوع لزوماً با کلاس برطرف نمی‌شود؛ کلاس شرط لازم است ولی کافی نیست.

موضوع آموزش راویان یک موضوع بسیار مهم است که در راهیان نور هم داشتیم و نیازمند به یک سامانه و ساماندهی در حوزه آموزش راویان چه راهیان نور و چه موزه هستیم که گرچه متفاوت هستند؛ اما موضوع اصلی و کلیت «روایت» هست که باید حول آن انجام بگیرد. حتماً در این مسیر خروجی‌ها و رویش‌ها و ریزش‌ها مهم است. ما در دوره اول هفتاد نفر آموزش دیدیم و هر دوره افزایش داشتیم که شاید در جمع تا الان پنج هزار نفر آموزش دیده‌اند؛ اما آیا الان همه پنج هزار نفر روایت می‌کنند؟ نه! بلکه در طول مسیر ریزش‌ها وجود داشته و رویش‌ها هم وجود دارد که به همین دلیل نیاز به برنامه‌ریزی ومحاسبه و طراحی و ساماندهی و آموزش مستمر است.

به نظر من بخشی از روایتگری فنی و آموزشی هست؛ اما! بخش مهم آن مهارتی و متکی به ویژگی‌های فردی و درون‌فردی است. قطعاً کسانی که درونگرا هستند و قدرت و یا میل و اشتیاقی به حرف زدن ندارند نمی‌توانند روایتگر مؤثر و خوبی باشند؛ چون روایتگری ارتباط کلامی و بیان مطلوب می‌خواهد و نیازمند روابط عمومی است که راوی باید این ویژگی‌ها را داشته باشد و کلاس‌های آموزشی می‌توانند به صورت مضاف بر مهارت‌ها، اطلاعات و دانش راوی بیفزایند. راوی قطعاً باید دارای زمینه و بستر برای راوی شدن را داشته باشد. شناخت این بستر و زمینه الزام است و اول چیزی است که باید وجود داشته باشد؛ گر چه در راهیان نور تا حدودی داشتیم و الان هم لازم است. 

 به راحتی می‌توان کسانی که تمایل و علاقه به روایتگری دارند را با یک مصاحبه اولیه شناخت و قدرت آنها برای روایتگری را تشخیص داد که با چند سؤال ابتدائی میزان مهارت و علاقه فرد مشخص می‌شود. مثل گزینش یا عضو‌یابی که صورت می‌گیرد؛ لذا آموزش راویان همانند آموزش درس نیست که با چند واحد درسی و طرح درسی آن را پیش برد. روایت دفاع مقدس ضبط صوتی نیست و پختگی می‌خواهد که در راوی باید چیز‌هایی ته‌نشین شود تا از جوشش آنها خروجی مفیدی داشته باشیم و این البته نقطه ایده‌آل و مطلوب است که ما به این سمت در حرکت هستیم.

در موزه ملی دفاع مقدس هم اولویت من محتواست و وقتی اولویت محتواست موضوع روایت برای من مهم است و وقتی می‌گویم روایت مهم است؛ یعنی راوی برای من مهم است و وقتی گفته می‌شود که راوی مهم است یعنی همه چیز او مهم است (از کجا آمده، چه آموزش‌هایی دیده، الان در چه فضائی تنفس دارد و قرار است چه برون دادی داشته باشد. 

 اینها یک زنجیره هستند. ضمن اینکه موزه ملی یک سازمان یاد گیرنده است؛ سازمان‌ها اگر یادگیرنده نباشند محکوم به فنا هستند؛ و راوی هم باید همین باشد. مگر می‌شود استاد دانشگاه یادگیرنده نباشد. اگر او یاد گیرنده نباشد از دانشگاه عقب می‌ماند و باید که روز آمد باشد و این یک الزام است و این تعریف برای راویان هم هست که باید روزآمد و یادگیرنده باشند که البته حتماً الزامات و انگیزه، روحیه و توجه نیز می‌خواهند که قطعاً بخشی از آن وظیفه من است و می‌دانم که در دوره‌های قبل هم اقداماتی صورت گرفته؛ اما! من موظف هستم که برای پیشبرد این موضوع آن مسیر را پرشتاب و بهتر ادامه بدهم و بیشتر تلاش و توجه کنم تا محتوای که در شأن دفاع مقدس و در شأن جمهوری اسلامی و موزه ملی است را تولید و در اختیار مخاطب قرار بدهیم.

‌درخصوص بانوان که از یک منظر جامعه خاص محسوب می‌شوند چه برنامه‌ای دارید؟

موضوع بانوان یک موضوع کلی است که شاید به موزه ملی هم زیاد مرتبط نباشد؛ اما مسلم است که هنوز در حوزه روایت دفاع مقدس با روایت زنان دفاع مقدس فاصله داریم. یعنی اینکه آیا همان روایتی که مثلاً برای پسر‌ها صورت می‌گیرد آیا برای خانم‌ها هم عیناً انجام می‌گیرد؟ یا یک جا‌هایی نیاز به برش دارد؟ نقش زنان ما در دفاع مقدس معلوم است و فقط در بهداری‌ها و پرستاری‌ها نیست. آن مادری که بچه‌اش یک زخم کوچکی بر می‌دارد و تا صبح نمی‌خوابد؛ آن مادری که فرزندش را آگاهانه به جبهه می‌فرستد نیاز به روایت ندارد؟ نقش زنان در دفاع مقدس بخشی از آن در پشت خاکریز است و بخش اعظم آن در خانه‌ها و محلات است. حضرت‌آقا فرمودند «اگر رزمنده‌ها خیالشان به لحاظ ذهنی از اداره خانواده در شهر توسط همسرانشان راحت نبود نمی‌توانستند با خیال راحت بجنگند»

نقش زنان در دفاع مقدس از داخل خانه و از محله شروع می‌شود. از فرستادن و بدرقه فرزندان و همسران تا بهداری، پرستاری و... این یک پکیج و بسته است که ما باید آن را پرورش بدهیم و موزه زنان ما هم که از دوره‌های قبل شروع شده در حال تکمیل است که در اختیار بازدید مخاطبین قرار خواهد گرفت و همین کارکرد برای آن تعریف شده است که در واقع ما یک جایی را ویژه برای نقش بانوان در مقدس داشته باشیم و همان پکیج و بسته ا‌ی را که عرض کردم به نمایش بگذاریم.

 حضرت امام(ره) فرمودند «از دامن زن مرد به معراج می‌رود» این مفهوم را کجا می‌شود ارائه داد. ما چند روز پیش کتابی را رونمایی کردیم که عنوانش «مردان خانه من» است. روایت مادر شهیدان جابری که دو پسر خودش (مهدی و محمد‌علی) را فرستاد جبهه. من مادری را می‌شناسم که می‌گفت دو مرد برای خانه لازم نیست و همسر و پسرش را دائم به جبهه می‌فرستاد و گاهی هر دو را. می‌گفت من خودم خانه را اداره می‌کنم. ما باید این روایت‌ها را فاخر و در شأن ارائه بدهیم که این در موزه بانوان ان‌شاء‌الله صورت خواهد گرفت. ضمن آنکه روایت زنان در دفاع مقدس لزوماً چیز جدایی از دفاع مقدس و جنگ و جبهه و رزمنده‌ها نیست. به نظرم روایت زنان در دفاع مقدس یک بَک‌گراند و زمینه است و بقیه روی این بک و زمینه سوار هستند و این را از رضایت مادر برای اعزام فرزند تا بدرقه و تا... می‌توان جست‌و‌جو کرد.

درخصوص سوم خرداد هم که در ایام آن قرار داریم اگر نکته‌ای دارید بفرمایید.

دفاع مقدس متعلق به ملت ایران است و پیروز اصلی دفاع مقدس ملت ایران هستند. این نباید فراموش شود؛ که مردم ایستادند و دفاع کردند از هویتشان. نگاه ما هم ملی است و هیچ موقع قشری نیست و همه مردم در آن نقش داشتند و دارند و همه با هر فکر و گرایشی و فکری در آن نقش داشتند و سوم خرداد هم یک نماد است؛ روز آزاد سازی خرمشهر نماد خود باوری و نماد نگاه به درون و اعتماد به نفس است. صوتی از شهید حسن باقری پیش از آزاد‌سازی خرمشهر هست که می‌گوید: «دنیا خرمشهر را می‌شناسد و بس! و می‌گویند اگر راست می‌گویید خرمشهر را آزاد کنید.»

یعنی خرمشهر یک شهر نبود، نماد مقاومت ما بود و چیزی را که از ما گرفتند و ما آن را با دست خالی و با طراحی و برنامه‌ریزی و مجاهدانه و با نگاه و اعتماد به جوانانی، چون همت‌ها و زین‌الدین‌ها و باکری‌ها و صیاد‌ها و باقری‌ها... پس‌گرفتیم. آزادی خرمشهر یک مصداق و مثال بود که هر چیزی را که از تو گرفتند باید بروی پس بگیری و مطمئناً به راحتی حاصل نمی‌شود؛ باید زحمت کشید. این موضوعی است که در سالروز آزادسازی خرمشهر دوباره متجلی می‌شود.

‌با این صحبت شما من به یاد موضوعی افتادم که پیش از جنگ، ما کشمکش‌ها سیاسی زیادی داشتیم؛ که در هر کشور دیگری بود آن کشور به لحاظ سیاسی و اجتماعی و... فرو می‌ریخت؛ آیا می‌توانیم بگوییم که جنگ و دفاع مقدس علی‌رغم آنکه خودش چالش بزرگ و سخت و جدیدی بود؛ آبی شد بر آتش این کشمکش‌ها و انقلاب اسلامی را روی ستون‌های وجودی خود نگه داشت؟

در اینکه دفاع مقدس انقلاب اسلامی را بیمه کرد شکی نیست؛ بلکه افزون‌تر اینکه دفاع مقدس تضمین‌کننده حیثیت و هویت کشور در ادامه مسیر شد. شما ببینید رهبری هر کجا که درخصوص خود باوری، ما می‌توانیم، هویت، غرور، اعتماد به نفس مثال می‌زنند مثال دفاع مقدس را ذکر می‌کنند. دفاع مقدس نه‌تنها انقلاب اسلامی را بیمه کرد و پایه‌های آن را محکم کرد؛ بلکه! کارکرد آن در طول تاریخ و کماکان ادامه دارد. بازهم اگر مطالعه موردی می‌خواهید. شهدای مدافع حرم و جبهه مقاومت.

منبع: فاش نیوز

انتهای پیام/ 119

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار