گروه سیاسی دفاعپرس، شایان میرزایی؛ با گذشت بیش از چهار ماه از آغاز دور دوم ریاستجمهوری دونالد ترامپ، بسیاری از وعدههایی که او در کارزار انتخاباتی سال ۲۰۲۴ با صراحت و قاطعیت مطرح کرده بود، هنوز محقق نشدهاند. از ادعای پایان سریع جنگ غزه تا حل بحران اوکراین و پایان دادن به مسئله هستهای ایران، هیچیک از این اهداف به شکل عملی پیش نرفته و در برخی موارد، نه تنها راهحلی حاصل نشده بلکه بنبست موجود نیز عمیقتر شده است.
این شرایط ترامپ را در موقعیتی دشوار در برابر افکار عمومی قرار داده و نهادهای سیاسی و نظارتی ایالات متحده نیز در حال افزایش فشار بر او هستند. ترامپ بهزودی باید در برابر کنگره و کمیتههای مربوط به سیاست خارجی و امنیت ملی پاسخگوی عملکرد ماههای نخست دولتش باشد. این شرایط نهتنها رئیس جمهور آمریکا را در موقعیتی دشوار در برابر افکار عمومی و نهادهای سیاسی آمریکا قرار داده، بلکه فرصتی کمسابقه برای ایران فراهم کرده تا با بهرهگیری از قدرت دیپلماتیک و حفظ انسجام ملی، مواضع راهبردی خود را در مذاکرات پیشرو تثبیت کند.
دونالد ترامپ در ماههای پایانی سال ۲۰۲۴ و در آستانه انتخابات، وعده داده بود که بلافاصله پس از ورود به کاخ سفید، سه بحران اصلی سیاست خارجی آمریکا را مدیریت و پایان خواهد داد: جنگ غزه، جنگ اوکراین، و مسئله هستهای ایران. اما واقعیتهای میدانی نشان میدهد هیچکدام از این پروندهها به نتیجه ملموس نرسیدهاند.
در مسئله فلسطین، اگرچه در نخستین هفتههای ریاستجمهوری ترامپ یک توافق برای تبادل اسرا میان رژیم صهیونیستی و گروههای فلسطینی حاصل شد، اما این آتشبس بهسرعت شکسته شد و ارتش اسرائیل بار دیگر حملات گسترده به نوار غزه را از سر گرفت. نهتنها جنگ پایان نیافت، بلکه اوضاع انسانی در غزه به مرز فاجعه رسیده و ترامپ نتوانسته میان حمایت سیاسی از تلآویو و فشارهای بینالمللی برای توقف جنگ تعادلی برقرار کند. جنگ همچنان در نوار غزه متمرکز است و تلاشهای آمریکا برای پایان دادن به آن بینتیجه بوده است.
در پرونده اوکراین، ترامپ پیش از انتخابات گفته بود که «با تماس مستقیم با ولادیمیر پوتین، ظرف چند روز جنگ را متوقف خواهد کرد». اما تا کنون، علیرغم چند گفتوگوی مستقیم با رئیسجمهور روسیه و برگزاری مذاکره بین اوکراین و روسیه در عربستان سعودی و ترکیه هیچ توافق پایداری حاصل نشده است. درگیریها ادامه دارد و هیچ نشانهای از توقف قریبالوقوع جنگ دیده نمیشود. ابتکار عمل در دست آمریکا نیست و تلاشها برای پایان دادن به این بحران، به شکستی آشکار برای دولت ترامپ تبدیل شده است.
در مورد ایران نیز وضعیت به همین شکل پیچیده و ناکارآمد بوده است. ترامپ ادعا کرده بود که «توافقی بهتر از برجام» حاصل خواهد کرد و در هفتههای نخست ریاستجمهوری خود، تهران را به پذیرش شرایط جدید وادار میکند. اما اکنون پس از پنج دور مذاکره که در کشورهای عمان و ایتالیا برگزار شده، هیچ دستاورد مشخصی حاصل نشده است. مواضع طرف آمریکایی متناقض، مبهم و در بسیاری موارد فاقد انسجام بوده و بهجای پیشبرد روند گفتوگو، بیشتر موجب فرسایشی شدن مذاکرات شده است.
در چنین شرایطی، ایران بیش از هر زمان دیگری در موقعیتی قرار دارد که میتواند از اهرم دیپلماتیک خود بهره بگیرد. فشارهای بینالمللی، ضعف عملکرد دولت ترامپ در مدیریت پروندههای خارجی و بیثباتی در تصمیمگیری واشنگتن، فضای مناسبی را برای تثبیت مواضع جمهوری اسلامی ایران فراهم کرده است. ایران با پافشاری بر اصول خود مانند ارزش ملی خواندن غنیسازی، حفظ انسجام داخلی و ارائه ابتکارات راهبردی، میتواند نهتنها روند فرسایشی مذاکرات را مدیریت کند، بلکه ابتکار عمل را به دست بگیرد.
در این میان، تهدیدات گاه و بیگاه مقامهای آمریکایی مبنی بر «بررسی گزینه نظامی در صورت شکست مذاکرات» بیش از آنکه واقعی باشد، کارکرد روانی دارد. ورود به یک درگیری نظامی با ایران، در حالی که آمریکا هنوز درگیر بحران در غزه و اوکراین است، برای کاخ سفید تبعات سنگین اقتصادی، سیاسی و امنیتی دارد. تحلیلگران و حتی برخی مقامهای پنتاگون نیز بهصراحت اعلام کردهاند که رویارویی مستقیم با ایران نه در اولویت واشنگتن است و نه در توان ساختاری نظامی آمریکا آن هم در مقطع فعلی.
لذا آنچه در این شرایط اهمیت دارد، حفظ انسجام مواضع از سوی تهران است. ارسال هرگونه پالس ضعف، انعطاف بیمورد یا تردید در تصمیمگیری میتواند ابتکار عمل را به طرف مقابل واگذار کند. ایران باید با اعتماد به نفس، منطق حقوقی و سیاسی قوی و استناد به واقعیات میدانی، مسیر مذاکرات را مدیریت کند.
بنابراین اکنون که مذاکرات هستهای با ایران نسبت به دو بحران دیگر (غزه و اوکراین) ساختارمندتر و جدیتر دنبال میشود، میتوان گفت این پرونده شاید تنها فرصتی باشد که ترامپ بتواند آن را بهعنوان موفقیت مطرح کند.
طبق گفته ویتکاف نماینده ویژه ترامپ در امورخاورمیانه که مطرح میکند توافق با تهران نزدیکتر از توافق با روسیه است؛ همین موضوع، یک برگ برنده کلیدی برای تهران است. ایران اگر با قاطعیت، منطق، و تدبیر دیپلماتیک، مسیر گفتوگوها را مدیریت کند، میتواند نهتنها مانع تحمیل خواستههای یکجانبه واشنگتن شود، بلکه حتی ابتکار عمل منطقهای را نیز در دست بگیرد.
انتهای پیام/381