گروه استانهای دفاعپرس- «فائزه طاووسی» فعال فرهنگی؛ خواهرم یک ساعت پیش از خواب بیدار شد. گوشیاش را برداشت، هنوز چشمهایش کامل باز نشده بود که یکهو زد توی صورتش، صورتش قرمز شد. داد زد: «وای سمیرا... سمیرا...» با گوشی رفت بیرون اتاق و زد زیر گریه. توی گروه همسایههایشان، خبر شهادت طبقه دومیشان آمده بود. شهید قاسمپور، در حمله دیشب اسرائیل به یکی از پدافندها به شهادت رسیده بود.
سمیرا دوست خواهرم است. سی هفت هشت ساله، از آن زنهایی که با شروع طوفانالاقصی زندگیاش را با نیمه غایبش ساخته بود. با چهار تا بچه قد و نیم قد. شوهرش تمام این سالها یا سوریه بود، یا در غزه بود یا در لبنان.
به سمیرا زنگ زدیم. تنها بود و دورش خلوت! بغض داشت خفهاش میکرد. جلوی بچهها نمیتوانست گریه کند. فقط گفت: «فردا میارنش معراج». سمیرا گریه نکرد. شاید اگر خواهرم خانه ما نبود و پیشش بود، میزد زیر گریه.
از کی رسم شد خبر شهادت را توی گروههای مجازی بدهند؟ نه صدای شیون همسایهها میآید، نه بویِ اسپند، نه عطرِ حلوا... دیگر کسی خانه شهید را پر نمیکند. حجلهای نیست که سر کوچه بزنند. از آن حجلهها که چادر مشکی سقفش بود و پای حجله عکس شهید را قاب میکردند و چفیهاش را کنار قاب میانداختند. ضبطی که روشن بود، نوار کاستی تویش میچرخید و عبدالباسط با آن صدای سوزناکش فریاد میزد: «مِنَ المُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللّهَ عَلَیه...». صدای قرآن کوچه میپیچید و اهالی محل ناخودآگاه آهستهتر راه میرفتند، بچهها با کنجکاوی به داخل خانه شهید سرک میکشیدند، مادرها با گوشه چادرشان اشکهایشان را پاک میکردند. دم غروب، صدای صلوات و بوی گلاب میآمد. مردها صندلی میآوردند، برای ختم قرآن و وقتی شب میشد، چراغهای سبز روی حجله روشن میشد، مثل نوری در دل تاریکی. حتی باد هم انگار به احترام شهید آرامتر توی کوچه میوزید.
حالا، اما تسلیتها شده خشک و بیروح، از پشتِ صفحهی سرد موبایل گفته میشود و تمام! دوستهای خواهرم از راههای دور چند استیکر گل و قلب مشکی گذاشتهاند توی گروه مجازی و سمیرا توی خانه مادرش، ساکت، لابهلای اسباببازیها بچههایش بیصدا گریه میکند و کسی نیست شانههایش را فشار دهد و بگوید: «تو تنها نیستی».
این روزها «شبکههای همدلی» مجازی شدهاند. شاید وقت آن رسیده که دوباره سر از موبایلها بیرون بکشیم. چشمدرچشمِ هم بگوییم چه در دل هامان میگذرد. بهجای پیامهای بیجان، دستی بفشاریم و شانهای را تکیهگاه کنیم. شبکههای همدلی را از نو بسازیم؛ نه فقط در پشت قابهای گوشی، که در کوچه پسکوچههای زندگی واقعی.
انتهای پیام/