کتاب "میثم" روایت زندگی سردار شهید مرتضی شکوری رونمایی شد

کتاب "میثم" که در قالب 53 داستان کوتاه در 170 صفحه، مقاطع مختلف زندگی "شهید مرتضی شکوری" مسئول آموزش پادگان امام حسین(ع) را روایت می‌کند، با حضور خانواده‌های شهدا و رزمندگان در مسجد شهابی رونمایی شد.
کد خبر: ۷۵۸۸
تاریخ انتشار: ۱۸ آذر ۱۳۹۲ - ۱۴:۳۶ - 09December 2013

کتاب

به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس، مراسم رونمایی از کتاب "میثم" سرگذشت زندگی "سردار شهید مرتضی شکوری" مسئول آموزش رزمی پادگان امام حسین(ع) در دوران دفاع مقدس شامگاه دیروز با حضور سردا حسین الله کرم از فرماندهان دوران دفاع مقدس، خانوادههای شهدا و رزمندگان در مسجد شهابی خیابان شهید شکوری برگزار شد.

کتاب "میثم" در قالب 53 داستان کوتاه یک مجموعه 170 صفحهای است که مقاطع مختلف زندگی "شهید مرتضی شکوری" مسئول آموزش پادگان امام حسین(ع) که توسط تعدادی از فرماندهان سپاه، رزمندگان، همرزمان، دوستان و خانواده وی روایت شده است را روایت میکند.

سردار حسین اللهکرم از فرماندهان دوران دفاع مقدس در این مراسم اظهار کرد: شهید مرتضی شکوری از عاشقان شهادت بود، او در تشکیل اولیه حزب الله لبنان و آموزشهای آنها نقش موثری داشت، اگر امروز شهید شکوری زنده بود مدافع مظلومین بود.

وی با توصیف کردن حال و هوای جبهه ها در دوران دفاع مقدس گفت: شهدا با جهاد خود موجب بقای اسلام و انقلاب شدند. حال و هوای جبههها در آن دوران سراسر از پاکی بود، دوکوهه مدینه اهل بلا بود و پیراهن خاکی بسیجی افتادگی میآموخت و سادگی، تبلیغ میکرد.

این فرمانده دوران دفاع مقدس افزود: صبگاه دو کوهه شاهد قدوم اهل بیت(ع) بود و سنگرها آخرین آشیانه رزمندگان بود. بچههای ما نفسانیت خود را در چال میکردند. سنگر استراحت؛ استراحت در آن زمین میخورد.

وی بیان کرد: یکی از ویژگیهای جبههها برپایی نماز عشق و زیارت بود، گلوله ها قاصد وصال بودند و خمپارهها پیمانه وصل همراه داشتند، بسیم در جبهه وصل کننده بچه ها با آسمان بود و بسیجی ضریب اخلاص بود.

در بخشی از کتاب "میثم" به وصیت نامه "شهید مرتضی شکوری" اشاره شده است:

"آیا فکر می کنید کار خیلی مهمی انجام داده اید که فرزندانتان به جبهه آمده اند؟ نه، شما هیچ کاری نکرده اید. شما باید شکر خدا را بکنید که چنین افتخاری نصیبتان شده.

اگر من و امثال من به جبهه نیاییم، پس چه کسی اسلام را یاری کند؟ چه کسی جلوی این کافران بعثی خدانشناس را بگیرید؟

اینک که این را می نویسم از زیر خروارها خاک کودکی را که شب آغوش مادرش خوابیده بود بیرون می آورند.

اینک که این را می نویسم از زیر خروارها خاک پدری، مادری، برادری، خواهری، نوعروسی، تازه دامادی و... را بیرون می کشند.

چگونه می توان در خاک نشست. چگونه می توان در برابر این همه جنایت ساکت بود. ننگ ابدی بر ما، لعنت خدا بر ما اگر در خانه بنشینیم و به فکر آسایش خود باشیم.

پس فکر کنید و ببینید برای چه به دنیا آمده اید !؟ آیا هدف در این دنیا فقط خوردن و خوابیدن است؟ نه، هرگز چنین نیست. بگذارید من و امثال من در این راه فدا شویم تا اسلام باقی بماند. والسلام"

نظر شما
پربیننده ها