گروه استانهای دفاعپرس- «سید هادی طباطبایی» معاون سابق سیاسی اجتماعی استاندار خراسان رضوی؛ ۱۵ خرداد ۱۳۴۶ برای سومین بار جنگ بین اعراب و اسرائیل درگرفت، نیمهشب سه کشور عربی مصر، اردن و سوریه مورد تهاجم غافلگیرانه اسرائیل قرار گرفتند.
این جنگ که توسط اسرائیل شروع شد بعد از شش روز با پیروزی قاطع اسرائیل و تسلط بر ۴ برابر مساحت سرزمین اشغالی خود (در زمان اعلام موجودیت) به پایان رسید. دو عامل این پیروزی را رقم زد اول رعایت اصل غافلگیری و دوم اشراف اطلاعاتی اسرائیل بر زیرساختهای آشکار و پنهان ارتش این سه کشور (به ویژه در حوزه هوایی).
اسرائیل از سالها قبل نفوذ در دستگاههای مختلف امنیتی و نظامی این سه کشور را آغاز کرده بود و نهایتاً نیمهشب هنگام تعویض شیفت خلبانان کشور مصر، به زیرساختهای هوایی مصر حمله کرد و با نابود کردن ۳۳۸ فروند جنگنده و یکصد خلبان و زیرساختهای فرودگاهی مصر فرصت استفاده از هیچ جنگندهای را به مصر نداد و بعد از تفوق بلافاصله به سوریه و اردن حمله کرد و با استفاده از اطلاعاتی که جاسوسهای اسرائیل (از جمله الی کوهن) در اختیارش گذاشته بودند ارتش آنها را زمینگیر کرد.
تهاجم اسرائیل به ایران (سحرگاه جمعه ۲۳ خرداد ۴۰۴) از وجوهی شبیه این تهاجم اسرائیل به کشورهای عربی بود.
از این منظر که نفوذ در زیرساختها باعث فلج کردن پدافند در آغاز حمله و اشراف اطلاعاتی به موقعیت سرداران و دانشمندان هستهای کشور شده بود و نیز تسلط هوایی نسبی اسرائیل بر کشور به وسیله استفاده از ریزپرندهها، هواپیمای فوق پیشرفته F-۳۵ آمریکایی، پهپادهای هرمس، هرون و RQ-۱۷۰.
اما چرا اسرائیل نتوانست مطابق آنچه که به رئیس جمهور آمریکا وعده داده بود مانند جنگ با اعراب کار را در شش روز یکسره کند؟ شاید یکی از دلایل آن بهرهگیری ایران از موشکهای پیشرفته و دست برتری ایران در صنایع موشکی بهویژه موشکهای بالستیک با شکلهای مختلف و نکته دوم بهرهگیری از قابلیت انسجام و بسیج کردن مردم در ساعات اولیه تهاجم بود.
از سالها قبل یعنی به تعبیر دقیقتر غائلهها و فتنههای مکرر در ایران از حادثه کوی دانشگاه در سال ۱۳۷۸ تا بحران انتخابات و فتنه ۱۳۸۸ و سپس فتنه بنزین در ۱۳۹۸ و نهایتاً فتنه زن زندگی آزادی در ۱۴۰۰ این تصور غلط را به دشمنان جمهوری اسلامی ایران مخابره کرده بود که این نظام مشروعیت خود را از دست داده و با اولین تهاجم دچار فروپاشی سیاسی خواهد شد، چنانکه در رسانههای فارسی زبان وابسته به آمریکا و اسرائیل مکرراً توسط اپوزیسیون تحریک و تشویق انجام میشد.
اینکه چه چیزی باعث به میدان آمدن همه مردم ایران و یکرنگ و یکدست شدن آنها در برابر این تهاجم شد یقیناً باید بهصورت دقیق توسط جامعهشناسان و مردمشناسان بررسی شود، اما به اختصار میتوان به بعضی از این نکات اشاره کرد؛ روحیه جنگاوری و تعصب ملی ایرانیان بهصورت تاریخی در ذات آنها نهادینه شده است.
همچنین ایرانیها علیرغم تمایلات مختلف و داشتن بافت موزائیکی جمعیتی، در ایرانیت خود همیشه تعصب داشته و دارند اگر به تاریخ ایران نگاه کنیم از نزدیکترین انسجام مردم ایران در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران گرفته تا تاریخ دور دست آن، هیچگاه در دفاع از میهن، ایرانیها دچار چندپارگی تصمیمگیری نشدهاند و همواره قومیتها، مذاهب و ادیان مختلف در کنار هم برای دفاع از ایران یکپارچه حرکت کردهاند.
مسئله دوم تعصب ایجاد شده در ایرانیان در برابر قومیهود بهعنوان یک قوم فتنهگر در تاریخ اسلام شیعی و بهویژه در برابر صهیونیسم بهعنوان جنایتکاران جنگی که اخیراً دستشان به خون حدود ۶۰ هزار مسلمانان اهل غزه آغشته شده است.
سوم احساس خطر نسبت به قرارگرفتن ذیل یک حکومت وابسته و غارت منابع ملی ایران شبیه آنچه در عراق، افغانستان و سوریه اتفاق افتاده یا ایجاد یک دولت دستنشانده مانند برخی از کشورهای حاشیه خلیج فارس که عملاً آمریکا از یکی از آنان حتی بهصورت رسمی بهعنوان گاو شیرده یاد کرده است که این موارد به هیچ عنوان در چارچوب غیرت ایرانیان نمیگنجد.
تأثیر دفاع مقدس و الگوهای قهرمانی سرداران آن در ذهن ایرانیان چنانکه در تشییع پیکر سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، حماسه حضور ایرانیان خودش را نشان داد تا آنجا که حتی اردشیر زاهدی، وزیر کشور نظام سیاسی پهلوی در زمان شهادت سردار بزرگ اسلام (حاج قاسم سلیمانی) پیام تسلیت فرستاد و ابراز همدردی عمیق کرد.
و بالاتر از همه وجود رهبری بصیر، مقتدر و همهجانبگرا که با مدیریت بینظیر خود مهمترین نقش را در پیروزی این جنگ تحمیلی داشتند.
قطعاً ایشان نقش بیبدیلی در ایجاد روحیه همدلی و وحدت بین گروهها و آحاد مختلف مردم ایران و همچنین مدیریت کلان جنگ داشتند که این وظیفه شکرگذاری مردم را برای این نعمت الهی بیشتر از بیش میکند.
انتهای پیام/