گروه بینالملل دفاعپرس: با گذشت شش ماه از دوره دوم ریاستجمهوری دونالد ترامپ، فهرستی طولانی از اقدامات بیهوده و پراکنده در کارنامه وی ثبت شده که نشان میدهد این تاجر سابق، بدون اینکه اولویتهای ملی آمریکا را محور تصمیمگیریهای خود قرار بدهد، کشور را مانند یک شرکت خصوصی اداره میکند.
ترامپ زمان و انرژی خود را صرف مسائلی میکند که هیچ ربطی به اداره آمریکا ندارد؛ از اخراج افراد بر اساس اتهامات اثباتنشده تا ترویج تبلیغات شلوار لی یا حتی فشار برای تغییر نام یک تیم ورزشی. این رویکرد ترامپ از غریزه جاهطلبی و تمایل وی به قلدری سرچشمه میگیرد و نشاندهنده عدم تمرکز و اولویتبندی نادرست است.
دخالت مستقیم ترامپ در مسائل کوچک و بزرگ، از فشار بر مدیران شرکتها برای سرمایهگذاری در آمریکا، تا استفاده از توافقهای تجاری به عنوان اهرمی برای پایان دادن به درگیریهای خارجی، اغلب نتایج تاسفباری را به همراه دارد. هفته گذشته، او رئیس اداره آمار را به دلیل انتشار آمارهایی که خوشایند وی نبود، اخراج کرد.
از دیگر شاهکارهای ترامپ، اصرار وی به استعفای رئیس شرکت اینتل به دلیل برخورداری از روابط قوی با چین بود که سبب افت شدید سهام این شرکت شد. این قبیل اقدامات، اقتصاد زخم خورده و متشنج والاستریت را بیش از پیش بیثبات کرده است.
در ماههای اخیر، ترامپ بر تیم فوتبال «واشنگتن کامندرز» فشار آورد تا نام خود را به «رداسکینز» تغییر دهد. پیشتر این نام به دلیل حساسیتهای فرهنگی، کنار گذاشته شده بود. وی مراکز علمی را هم از سیاستهای بیملاحظه خود بینصیب نگذاشته و آنها را مجبور به پرداخت مبالغ هنگفت به دولت فدرال کرده است. سهام شرکت «آمریکن ایگل اوتفیتز» هم با تمجید ترامپ از تبلیغ جنجالی شلوار لی توسط سیدنی سوئینی، افزایش پیدا کرد.
علاوه بر دخالت بیهوده در اقتصاد فشل آمریکا، دموکراسی نیز برای ترامپ رنگ باخته است. وی با تاکید بر بازسازی مناطق انتخاباتی در تگزاس، سعی در تقویت قدرت جمهوری خواهان در این ایالت دارد. اقدامات این چنینی او به گونهای است که او را بیشتر به یک بازاریاب حرفهای تبدیل کرده تا یک سیاستگذار چیرهدست. چنین اقدامات غیرمنسجمی، نه تنها از مسائل حساس آمریکا تمرکززدایی کرده، بلکه نشاندهنده سوءاستفاده ترامپ از قدرت برای منافع شخصی و حزبی است.
سبک ترامپ، کاملا با روسای جمهور دیگر آمریکا متفاوت است. او با دوری از سبک سنتی مدیریت، به حاشیهپردازی روی آوره و حمایت بیچون و چرای زیردستان خود را نیز به همراه دارد. به گفته «کارلوس کوربلو» نماینده سابق جمهوریخواه، ترامپ خود را پیش از آنکه رئیس جمهور آمریکا بداند، «مدیر شرکت بزرگی به نام آمریکا» میداند. این دیدگاه در عین تاثیرات مفید به هنگام تصمیمگیری، چالشهای بزرگی را در نظم سیاسی، اقتصادی و نظامی آمریکا به همراه داشته است.
ترامپ در فضای آکادمیک، حقوقی، رسانهای، ورزشی و فدرالی دخالت و با اعمال تعرفههایی غیرمنطقی، اساس اقتصادی کشورهای همپیمان خود را نیز متزلزل کرده است. او همچنین روابط با کشورهای دوست را خدشهدار کرده و فرهنگ آمریکایی را با باورهای رادیکال خود تغییر داده است. این دخالتها در اکثر مواقع بدون کسب مشاوره از تیم مشاوران، منجر به تصمیمات لحظهای شده که عواقبی منفی به همراه دارد.
«فورد اوکانل»، استراتژیست جمهوریخواه، ترامپ را بازاریاب ارشد مینامد و میگوید او بهترین مشاور مطبوعاتی و رئیس ستاد انتخاباتی خویش است، اما مشکل اصلا دقیقا همین خودمحوری است؛ ترامپ سیاستها را بر اساس غرایز شخصی و بدون توجه به پیامدهای آنها اتخاذ میکند.
منتقدان وی به درگیری بیش از حد او با مسائل حاشیهای و دور شدن او از اهداف اصلی نظیر تقویت اقتصاد یا برقراری صلح و آتشبس میان پوتین و زلنسکی، معترض هستند. چارلی دنت، نماینده سابق جمهوریخواه، میگوید: «او یک لحظه درباره پوتین و تعرفهها صحبت میکند و لحظه بعد درباره سیدنی سوئینی و مسائل نامرتبط.» بر این اساس دنت، نتیجه میگیرد که ترامپ قادر به تمرکز بر موضوعی واحد نیست. این انتقاد، اشارهای به ناتوانیهای جسمی و ذهنی ترامپ برای رهبری موثر کاخ سفید دارد.
با اینکه کاخ سفید سبک مدیریت ترامپ را قاطعانه توصیف میکند، عملکرد ضعیف ترامپ در مواجهه با «پرونده اپستین» و توقف در انتشار اطلاعات، خلاف آن را نشان میدهد. کوین مدن، استراتژیست جمهوریخواه، سبک ترامپ را شبیه به تهیهکنندهای میداند که درک زیادی از مخاطبان دارد، اما این اعتماد بیش از حد به غریزه منجر به مدیریت خودسرانه شده است. ترامپ در جزئیات سیاستها دقیق نیست، اما در جزئیات مواردی مانند بازسازی دفتر بیضی با طلا، آسفالت باغ رز یا ساخت سالن رقص ۲۰۰ میلیون دلاری بسیار دقیق است.
رینا شاه، استراتژیست جمهوریخواه، این رفتار را برگرفته از خودشیفتگی عمیق ترامپ دانسته و تاکید میکند که افراد خودشیفته بر جزئیات تمرکز زیادی دارند چرا که جزئیات را تبلوری از خود میدانند. بدین ترتیب مسائل مهمتر به حاشیه رانده میشود. نشانه از این خودستایی اغراقآمیز را میتوان در اظهارنظر ترامپ در خصوص توافق «کریدور زنگزور» مشاهده کرد. وی گفت: «بسیاری تلاش کردند تا جنگ را به پایان برسانند، اما موفق نبودند. اما اکنون به لطف ترامپ، این توافق محقق شد.» این پیام مبین خودستایی بیمارگونه ترامپ، در کنار نادیده گرفتن اولیوتهای ملی آمریکا است.
در نهایت، شیوه حکمرانی آشفته و خودبنیاد ترامپ، میراثی از تشتت و بیثباتی را برای آمریکا به ارمغان آورده است. ترامپ دنیای سیاست را بازاری پرزرق و برق میپندارد و حکومت آمریکا را شبیه شرکت خصوصی خود اداره میکند؛ رویکردی که اقتدار نهادهای دموکراتیک را مخدوش کرده و اعتبار جهانی آمریکا را به مخاطره انداخته است.
انتهای پیام/ ۱۳۴