گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس- رسول حسنی؛ موسیقی یکی از مهمترین مظاهر مدنیت به شمار میرود. شاید بتوان در ادوار تاریخی و پیش از آن قومی را یافت که با هنری مثل معماری یا خطاطی بیگانه باشد اما موسیقی حتی در بدوی ترین شکل آن وجود داشته است. همین تنوع و ریشه دار بودن این هنر سبب شکل گیری سبکهایی شده که نمیتوان از نظر دینی مرز درستی برای حلیت آن پیدا کرد.
مراجع و موسیقی
در تاریخ علوم انسانی ما هم رسالههایی درباره موسیقی نگاشته شده که در این میان میتوان به رساله های «ابوریحان بیرونی» و «فارابی» اشاره کرد. این بزرگان که در حوزه فلسفه، کلام و حدیث صاحب نظر هستند باعث شده که نتوان حکمی مطلق درباره موسیقی ارائه داد.
در زیر، نظر مراجع درباره علت حرمت موسیقی آورده میشود تا بدانیم که آنچه که از موسیقی به تغنی تعریف میشود چیست؟
حضرت آیتالله العظمی خامنهای
سؤال: ملاک تمییز موسیقى حلال از حرام چیست؟ و آیا موسیقى کلاسیک حلال است، بسیار مناسب است که معیار آن را بیان فرمایید؟
پاسخ: هر موسیقى که به نظر عرف موسیقى لهوى و مطرب که مناسب با مجالس عیش و نوش است باشد، موسیقى حرام محسوب مىشود و فرقى نمیکند که موسیقى کلاسیک باشد یا غیر کلاسیک. تشخیص موضوع هم موکول به نظر عرفى مکلّف است و اگر موسیقى این گونه نباشد بهخودى خود اشکال ندارد.
آیتالله العظمی سیستانی
سؤال: گوش دادن به موسیقى چه مرد خواننده آن باشد وچه زن وهمچنین داخلى باشد ویا توسط خواننده هاى خارج از کشور باشد چه ایرانى باشد و چه به زبان غیر ایرانى چه حکمى دارد؟
پاسخ: اگرمناسب لهو ولعب باشد جایز نیست.
آیتاللهالعظمی وحید خراسانی
سؤال: آیا شنیدن موسیقی که ملایم یا غمگین است یعنی مناسب مجالس لهو و لعب نیست حرام است یا نه؟
پاسخ: استماع موسیقی که با آلات لهو مثل تار و پیانو و سنتور نواخته میشود، در صورتیکه مناسب با مجالس لهو و لعب باشد حرام است و اگر مناسب با مجالس لهو و لعب نباشد بنابر احتیاط واجب جایز نیست، و استماع آنچه که با آلات مشترکه نواخته میشود، در صورتیکه مناسب با مجالس لهو و لعب باشد جایز نیست.
ملاک عرف است
با توجه به نظرات بالا که اغلب آن ست که موسیقی غنا حرام است و شرط غنایی بودن آن به عهده شنونده موسیقی است؛ چرا که اصوات، قابل عینیت بخشیدن نیستند که بتوان حد و مرز آن را مشخص کرد. در حرام بودن ربا، شراب و نگاه کردن، چون حد و مرز آن مشخص است میتوان حکمی قطعی صادر کرد. مثلا شراب را همه مراجع مطلقا حرام کردهاند اما موسیقی چنین ویژگی قابل تفکیکی ندارد. در همه رسالههای عملیه شرط حرام بودن و نبودن موسیقی را عرف تعیین کردهاند یعنی آنچه که در سطح جامعه از آن به غنا تعبیر میشود حرام است و مهمترین شاخصه علت حرمت آن را همین مورد قرار دادهاند.
اما از نظرات مراجع میتوان به یک نتیجه نسبی رسید. هر آنچه که با موازین شرع ما مغایرت داشته باشد شرعا حرام است. استفاده از کلام و شعری که در جهت مبانی دینی و اعتقادی ما نباشد و حس نا امیدی در مخاطب ایجاد کند قطعا موسیقی حلالی نیست. از طرفی شادی مفرط در موسیقی که در بعضی از کنسرتها به چشم میخورد و بهصورت مختلط هم برگزار میشود هیچ جایی در فضای معرفتی انقلابی ما ندارد.
جایگاه موسیقی در فرهنگ انقلابی
آنچه که از موسیقی انقلابی مورد نظر است فقط سرودههایی با مضامین دفاع مقدس، انقلاب اسلامی و... نیست. میشود راجع به هر چیزی که با فطرت انسان همخوانی دارد شعر سرود و آهنگ ساخت. باید دید که موسیقی چه کارکردی در زمانه ما دارد. در اوایل انقلاب و دوران جنگ و سالهای بعد از آن، آثاری ساخته شد که در زمانه خود قابل تقدیر بود.
در شرایط کنونی در سطح کلانش به نوعی از موسیقی نیاز داریم که جایگاه تثبیت شده ما را در بعد جهانی تبیین کند. متاسفانه برخی از هنرمندان خود را از مسائل سیاسی دور میکنند و نگاه به تحولات غربی دارند تا آن را بازتولید کنند. هر چند تعداد این هنرمندان کم است و همه آنها به طور زیر زمینی کار میکنند اما همین تعداد سلیقه نوجوانان را تغییر داده از طرفی تعدادی از هنرمندان هم که دانش آموخته این رشته هستند توجه چندانی به موقعیت ایران ندارند.
وظیفه مسئولان فرهنگی
در شرایطی که دشمنان با تاسیس شبکههای فارسی زبان و با سوء استفاده از جاذبههای ظاهری جوان پسند و حس نوستالوژیک نسلهای قبل آنها را به خود وابسته میکنند، ما می بایست از ظرفیتهای موسیقی استفاده کنیم. البته نباید هم به هر قیمتی آثاری خلق کنیم که مانع جذب مخاطب ایران به رسانههای غربی شویم.
در این میان مسئولان فرهنگی مرتبط با جامعه موسیقی مسئولیتی سنگین دارند آنها به عنوان نیروهایی که قرار است از موسیقی ایران پشتیبانی کنند هم باید با علما و مراجع تقلید تعامل داشته باشند و هم با کارشناسان مسائل سیاسی تا برای راهی که موسیقی ایران قرار است طی کند بتواند نقشهای جامع طراحی کند.
این گسست موسیقی ایران با ریشههای سنتی خود ریشه در کم توجهی برنامه ریزان موسیقی به احکام آن دارد که نمونه آن را در برگزاری کنسرتها میبینیم. مشکل دیگر اینکه لغو مجوز کنسرتها موجب بیاعتمادی هنرمندان به متولیان موسیقی میشود این اقدام غیر کارشناسانه به مراتب بدتر از ندادن مجوز است.
حمایت از هنرمندانی چون «حامد زمانی» که هم مفاهیم انقلابی را مطرح میکند و هم سطح سلیقه مخاطب امروز را در نظر دارد میتواند باعث نوعی از موسیقی باشد که انتظار داریم. منظور این نیست که «حامد زمانی» انطباق تام با همه باورها و انتظاراتمان از موسیقی دارد اما میتواند برای رشد و تعالی موسیقی ایران موثر باشد.