گروه استانهای دفاعپرس_«سیده معصومه حسینی»؛ یکی از دغدغههای انسان این است که «چگونه در یادها بماند؟» عدهای به دنبال شهرت میروند، برخی ثروت میاندوزند، و گروهی میخواهند با قدرت، اثرگذار بمانند. اما امیرالمؤمنین علی (ع) در یک جمله کوتاه و حکیمانه، راهی روشنتر و پایدارتر نشان میدهد: راز ماندگاری نه در قدرت و ثروت، بلکه در نوع معاشرت با مردم است.
متن حکمت
قالَ أمیرالمؤمنین (ع): «خَالِطُوا النَّاسَ مُخَالَطَةً إِنْ مِتُّمْ مَعَهَا بَکَوْا عَلَیْکُمْ، وَ إِنْ عِشْتُمْ حَنُّوا إِلَیْکُمْ.»
با مردم چنان معاشرت کنید که اگر مُردید بر شما بگریند، و اگر زنده بودید مشتاق دیدارتان باشند.
تحلیل و بسط حکمت
حکمت دهم نهجالبلاغه از عمیقترین حکمتهای اجتماعی و اخلاقی است؛ بهویژه در عرصه جامعهسازی، کار تشکیلاتی و حتی بهعنوان راهبردی در میدان پرالتهاب جنگ شناختی کاربرد دارد. در این یادداشت به برخی ابعاد مهم آن خواهیم پرداخت.
راز محبوبیت حقیقی
محبوبیت واقعی خریدنی نیست؛ ساخته میشود. امام علی (ع) میفرماید: «با مردم چنان باشید که نبودنتان «خلأی واقعی» ایجاد کند. این یعنی نه ظاهرسازی، نه تملق، نه منفعتجویی، بلکه صداقت، خدمت، و خیرخواهی»
اثر اجتماعی در حیات و ممات
زندگی اجتماعی سالم، تنها به امروز محدود نیست. شخصیتی که در دلها جا دارد، هم در حیاتش مورد احترام است و هم پس از مرگش، یادش چراغی برای جامعه میشود. این همان «سرمایه اجتماعی» است که در تمدنسازی نقش بنیادین دارد.
رفتار تشکیلاتی
در کار جمعی، اگر روابط تنها بر اساس منفعت باشد، با کوچکترین بحران از هم میپاشد. اما اگر روابط بر اساس محبت، صداقت و خیرخواهی باشد، حتی پس از رفتن افراد، «اثرشان در دلها» ادامه مییابد. تشکیلاتی ماندگار است که اعضایش چنین معاشرتی با یکدیگر و با مردم داشته باشند.
در فتنهها و آشوبها
فتنهها زمانی میدان پیدا میکنند که مردم از نخبگان و مدیران فاصله بگیرند. اگر رفتار ما به گونهای باشد که جامعه «دلسوزی» ما را ببیند، در بحرانها مردم تنهایمان نمیگذارند؛ همانطور که در نبودمان، جایشان خالی خواهد بود.
نتیجهگیری
حکمت دهم نهجالبلاغه، نسخهای است برای «زیست فردی» و «نقشهای برای حیات جمعی». اگر در روابط اجتماعی، مهربان، صادق و خیرخواه باشیم، دلهای مردم سرمایهای پایدار برای ما خواهند شد؛ سرمایهای که هیچ رسانه معاند و هیچ فتنهای نمیتواند آن را مصادره کند.
در کار تشکیلاتی، این حکمت یادآوری میکند که ماندگاری یک جریان، نه در تاکتیکهای پیچیده، بلکه در صداقت، محبت و ارتباط حقیقی با مردم است؛ و در میدان جنگ شناختی، بهترین سپر، همان اعتماد و دلبستگیای است که از تعامل درست با مردم حاصل میشود.
پس بیاییم معاشرت خود را چنان تنظیم کنیم که در حیاتمان دلها مجذوب ما باشند و پس از مرگمان اشکها بدرقهمان کند؛ این همان زیست مؤمنانهای است که تمدن اسلامی بر شانههای آن بنا میشود.
تلنگر پایانی
آیا معاشرتهای ما امروز چنان هست که اگر روزی نباشیم، جای خالیمان احساس شود؟ یا آنگونه است که نبودمان آسودگی میآورد؟
انتهای پیام/