گروه استانهای دفاعپرس_«روح الله ایرانمهر» معاون هنری و امور سینمایی اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس و مقاومت استان مازندران؛ با استقرار دولت جدید و آغاز فصل تازهای از سیاستگذاری فرهنگی، موضوع عفاف و حجاب و اصلاح الگوهای پوشش بانوان و آقایان بار دیگر به صدر اولویتها بازگشته است. در این رویکرد جدید، دولت و حتی بخشی از منتقدان گذشته بر «کار فرهنگی» به عنوان راهکار اصلی تأکید دارند؛ یعنی تغییر ذائقه و اصلاح رفتار اجتماعی از مسیر گفتمانسازی و اقناع، نه صرفاً از طریق اقدامات سلبی و برخوردهای انتظامی.
با این حال، تجربه میدانی نشان میدهد که مهمترین میدان اثرگذاری بر پوشش و سبک زندگی جامعه، نه در بخشنامهها و طرحهای اداری بلکه در رسانههای تصویری رقم میخورد. در سالهای اخیر، بهویژه با رشد چشمگیر پلتفرمهای نمایش خانگی (VOD ها) و رونق سینما، شاهد تثبیت نوعی سبک پوشش و سبک زندگی در آثار نمایشی هستیم که به تدریج به الگوی غالب بخشی از جامعه تبدیل شده است. این جریان فرهنگی، عملاً نوعی «پوشش معیار» را به ذهن مخاطب القا میکند؛ الگویی که به مرور از پرده نمایش به خیابانها راه پیدا میکند.
برخی کارگردانان و فیلمسازان این نوع تصویرسازی را با استدلال «بازتاب واقعیت جامعه» توجیه میکنند. اما واقعیت این است که بسیاری از این آثار فاصلهای آشکار با فرهنگ عمومی و سبک زندگی واقعی مردم دارند. به بیان دیگر، آنچه روی پرده سینما و در قاب VODها دیده میشود بیشتر بازتاب ذهنیت نویسندگان و سازندگان است تا تصویری بیطرف از واقعیت جامعه. این سبک پوشش و روابط، نه تنها با ارزشهای دینی و اخلاقی کشور همخوانی ندارد، بلکه از منظر قانونی نیز محل ایراد است.
تأثیر چنین بازنماییهایی تنها محدود به جوانان نیست. متأسفانه این الگوها بر کودکان و نوجوانان – که بیش از دیگر گروههای سنی در معرض شکلگیری هویت هستند – اثرات عمیق و بلندمدت میگذارد. حتی در میان بزرگسالان نیز تغییر تدریجی ذائقه پوششی و رفتاری مشهود است. به بیان روشنتر، رسانههای تصویری امروز نه فقط الگو میسازند، بلکه «معیار زیبایی» و «تعریف مقبولیت اجتماعی» را در ذهن نسلهای مختلف بازآفرینی میکنند.
قدرت رسانه در شکلدهی به رفتار اجتماعی را نمیتوان نادیده گرفت. تجربه دو یا سه دهه اخیر نشان داده است که تولیدات پرمخاطب تلویزیون چگونه توانستهاند نوع پوشش، تکهکلامها، نام شخصیتها و حتی دکوراسیون خانهها را به سرعت وارد فرهنگ عمومی کنند. با وجود چنین ظرفیت عظیمی، طی سالیان گذشته هیچ برنامهریزی مدون و جدی برای اصلاح روند موجود در سینما و پلتفرمهای اینترنتی صورت نگرفته است.
نمایش روابط خارج از چارچوب شرع و قانون و عادیسازی پوششهای مغایر با موازین رسمی، علاوه بر آنکه خلاف شرع و قانون محسوب میشود، تهدیدی جدی برای هویت فرهنگی جامعه نیز هست. اگر این روند بیپاسخ بماند، نه تنها حساسیت جامعه نسبت به هنجارشکنی کاهش مییابد بلکه در آینده نزدیک شاهد تغییر معیارهای اخلاقی و رفتاری نسل جدید خواهیم بود.
بنابراین، اگر قرار است اصلاح الگوهای پوشش و سبک زندگی به شکل پایدار و اثربخش انجام شود، ضروری است نقش رسانههای تصویری در این فرآیند بازتعریف گردد. تولید محتوای جذاب، پرمخاطب و ارزشمدار که توان رقابت با نمونههای موجود را داشته باشد، نخستین گام در این مسیر است. گفتوگوی بین سیاستگذاران فرهنگی، جامعهشناسان و فیلمسازان باید به طراحی الگوهایی منجر شود که هم خلاقیت هنری را حفظ کند و هم جامعه را از تهاجم نرم فرهنگی و تغییر بیضابطه سبک زندگی مصون بدارد.
انتهای پیام/