گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس، رسول حسنی: مسئله لباس فقط تجارت پوشش نیست بلکه مهترین ابزار و کالایی است برای صدور فرهنگ که غربیان این را به خوبی فهمیدهاند و روی آن کار میکنند. مسئلهای که در ایران با آن مواجه هستیم این است که نه تنها از لباس به عنوان پدیدهای بازدارنده در جنگ نرم و صدور فرهنگ اسلامی ایرانی استفاده نکردیم بلکه از قابلیتهای طراحان و تولیدکنندگان داخلی غفلت کردهایم و تاسف بارتر اینکه بزرگترین وارد کننده محصولات فرهنگی غرب در بخش پوشاک هستیم.
گسست فرهنگی
تاریخ لباس در ایران ریشهای پیش از تاریخ دارد. لباس برای ایرانیان یک پدیده مهم بوده که نشان از جایگاه اجتماعی فردی داشته که آن لباس خاص را برتن میکرده است. ایرانیان از عهد کهن تا چندی پیش درباره لباس پوشیدن تغییر نگرش اساسی نداشته اند، اگر چه در گذر زمان سعی کرده اند شیوه لباس پوشیدن را متناسب با شرایط متغیر زمانه خود هماهنگ سازند، ولی در مجموع متفاوت تر از ساکنان کشورهای اروپایی بوده اند.
سنگ نگاره های به جا مانده از عهد باستان هم نشان می دهد که جوامع شرقی از جمله ایران و مناطق دیگر همچون تمدن «تدمر» در سوریه علی رغم تأثیرپذیری از معماری یونانی و رومی، باز هم حال و هوای شرقی خود را حفظ کرده اند که این در سنگ نگاره ها و پیکرهای تقریباً پوشیده از لباس به یادگار مانده از آن دوران خود را نشان می دهد.
این رویه همچنان حفظ شد تا روی کار آمدن رژیم پهلوی در این چند دهه لباس ایرانیان چنان با ادوار پیش از خود فاصله گرفت که تقریبا هیچ نشانی از شرقی ایرانی بودن در آن یافت نمیشود. دول غربی که شاهد بحران هویت جوانان آن روزها بودند ایران را فرصت مغتنمی شمردند تا لباس را به عنوان ابزاری برای به انقیاد گرفتن آنان به کار گیرند. مدیران فرهنگی مرعوب تمدن پوشالی غرب چنان در نشئگی مظاهر فرنگ فرورفته بودند که متوجه عواقب آن نبودند.
در میان دختران جوان که بعد از سالها مجال حضور در سطح جامعه را یافته بودند برای غرب تبدیل به ابزاری شدند تا همه جامعه را معطوف خود کنند. مسلما نوع پوشش وارداتی غرب فرهنگ پوشش خود را طلب میکرد که تخدیر جامعه حد اعلای آن بود. دخترانی هم که به سبب تربیت درست خانوادهها خود خواسته به حصر خانگی تن دادند و دچار انقطاع از جامعه شدند.
مسلما برای غربیان فرقی نمیکرد که دخترانی را برای عرضه به خیابانها و کابارهها بکشانند یا آنها را در خانه مجبور به خانهنشینی کنند.آنها سرخوردگی و عقب ماندگی جوان ایرانی را میخواستند. این راه در نهایت به عقدههای متعددی در جوانان پسر و دختر تبدیل شد. اگر تفکر شیعی و حضور مراجع گرانقدری که اوج آن را در حضور امام خمینی میبینیم نبود بی شک ایران تکرار اندلس قرن 21 بود.
از این جهت شدیدا به این مرد بزرگ وابستهایم. ایشان در سخنرانیهای بعد از انقلاب شدیدا به حضور زن در جامعه تاکید دارد اما با اتکای موازین شرع حالا بعد از 36 سال از وقوع انقلاب متاسفانه با بازار آشفته مد و لباس در جامعه روبهرو هستیم که هر چه پیش میرویم وضع اسف بارتر میشود.
به داشتههایمان اتکا نداریم
هیچ نگاه قائم به فرهنگ اسلامی و ایرانی در عرصه مد اگر نگوییم اصلا وجو ندارد، که کمترین قرابت را با آن دارد. در تولید پارچه چه تکنولوژی پیشرفتهای وجود دارد که ما نداریم یا در دوخت لباس چه فن آوری دور از ذهنی باید داشته باشیم که نداریم. آنهایی که فریاد ایرانی بودن سر میدهند و مدام به مدنیت شاهان گذشته ایران تفاخر میکنند چرا در طراحی مد و انتخاب لباس به فلان کشور چشم دارند.
کشور ما داری تنوع زیستی پرشماری است که میتواند منبع الهام طراحان پارچه و لباس قرار بگیرد. این را بگذارید در کنار اینکه در همه اقوام ایرانی بخصوص غرب و شمال ایران با مولفه تکثر رنگ روبهرو هستیم که شادی و بحجت در ظاهر به بهترین شکل ممکن ظاهر شده است آنهم با رعایت عفاف بخصوص اینکه این تنوع رنگ و شکل در لباس دختران نمود بیشتری دارد. در همه این لباسها رنگ سیاه یا وجود ندارد یا حضوری حداقلی دارد.
این مسئله در کنار آموزههای اسلامی که در کراهت پوشیدن لباس سیاه تاکید دارد قابل تامل است. وجه بارز پوشش ایرانی عفاف آن است که ریشه آن به قبل از اسلام باز میگردد. یکی از علل پذیرش اسلام از سوی ایرانیان هم همین مسئله بود. ویل دورانتمعتقد است نقش پوشش و حجاب زنان در ایران باستانچنان برجستهاست که میتوان ایرانرا منشاء اصلی پراکندن حجابدر جهاندانست.
مطالبه فرهنگی رهبری در بخش مد
حالا چرا باید کشوری که در گوناگونی لباس حرف اول را در جهان میزند به جای صدور طرح این لباسها وارد کننده لباسی باشد که همراهش فرهنگی ضد ایرانی و اسلامی به وارد میشود. این خوابزدگی در بخش لباس با چه چیزی قابل جبران است. پیش از این نیز شاهد کم شدن حضور طراحان زیرانداز از فرش و قالی گرفته تا نمد و گلیم و ... بودیم که میتوانست با سیاستگزاری درست یکی از کالاهای غیر نفتی سودآور ما باشد.
حالا در بحث لباس هم چنین رویهای را شاهد هستیم که هنوز چارهای برای آن نداریم. انتظار نیست که امروز با لباسهای تاریخی مان در جامعه ظاهر شویم اما میتوان از مولفههای آنها بهره گرفت و به تولید و صدور لباس متناسب با شرایط امروز قدم پیش گذاشت.
در این راه مطلقا مانعی برای تولید کنندگان وجود ندارد بخصوص که منویات رهبری هم همین است. معظم له در حدود 10 سال پیش در این رابطه فرمودند « لباس و رفتار و آرایش تغییر پیدا میکند، مانعی هم ندارد؛ اما مواظب باشید قبلهنمای این مدگرایی به سمت اروپا نباشد؛ این بد است. اگر مدیستهای اروپا و امریکا در مجلاتی که مدها را مطرح میکنند، فلان طور لباس را برای مردان یا زنان خودشان ترسیم کردند، آیا ما باید اینجا در همدان یا تهران یا در مشهد آن را تقلید کنیم؟ این بد است.»
سوالی که در آخر باید پرسید این است که مدیران فرهنگی مرتبط با لباس برای عملی شدن این مطالبه فرهنگی رهبر انقلاب چه کردهاند؟.