گروه استانهای دفاعپرس- «غلامرضا بنیاسدی» پیشکسوت دفاع مقدس؛ یادمان هست روزهای آغاز جنگ تحمیلی عراق را. همان جنگی که با تبدیل آن به دفاع مقدس، از قدسیت خاک ایران و اندیشه متعالی انقلاب دفاع کردیم.
هر روز و هر رفتارمان کلمهای بود که کتاب سرفرازی را کامل میکرد. اما به یاد داریم که وقتی صدای هواپیماهای متجاوز عراقی بر آسمان شهرهای ایران میپیچید، پدافند غیرعامل هنوز در مفهومی بسیار ابتدایی خلاصه میشد: خاموشی شبها، پوشاندن شیشهها، و پناه گرفتن در زیرزمینها.
امروز، پس از گذشت چهل و پنج سال، سکوت ناگهانی شبکههای بانکی یا اختلال در سامانههای هشداری شهرها، نشاندهنده آغازی دیگر است: آغاز جنگی که دیگر بوی باروت نمیدهد، اما اثرش میتواند ویرانگرتر باشد.
جنگ ۱۲ روزه اخیر میان ایران و رژیم صهیونیستی، با مشارکت رسمی آمریکا، نقطه عطفی در تحولات میدان نبرد محسوب میشود. آنچه در این تقابل نمایان شد، صرفاً تبادل آتش موشکی یا درگیری و حتی مستقیم نبود؛ بلکه میدان جدیدی از نبرد به نمایش درآمد که از خاکریزهای سنتی فراتر رفته و به عمق سایبر، مدارها و افکار نفوذ کرده است. عملا ما در میدانی تازه مورد هجوم قرار گرفتهایم که با آن جبهه پیشین تفاوت فراوان دارد. با این همه اگر به این مفاهمه برسیم که دفاع مقدس؛ تجربهای کهنه و تاریخ مصرف گذشته نیست بلکه چراغ راه امروز و فرداست، میتوانیم از این میراث گرانسنگ استفاده کنیم. با تامل میشود دریافت که جنگ ۸ ساله با همه تلخیهایش، برای ایران به مدرسهای راهبردی بدل شد. درسها آموخت که امروز هم میتواند رسم سرفرازی ما باشد.
ما در جنگ فهمیدیم که دفاع باید مردمپایه باشد. با مردم جنگ در شرایط نابرابری مطلق را به تجربهای سازنده تبدیل کردیم. ایمان و اعتقاد به عدالت دفاعی را از پندار به باور آوردیم. نوآوریهای میدانی در شرایط تحریم و محدودیت تسلیحاتی را تجربه روزآمد نمودیم و... اینها عواملی بودند که ساختار دفاعی ایران را بهطور پایدار شکل دادند. اما پرسش اینجاست: آیا این تجربه سنتی، میتواند در عصر جنگهای سایبری، پهپادی، و نبردهای ترکیبی هنوز هم الهامبخش باشد؟ پاسخ، هم بله است و هم نه. مثبت و بله میشود اگر به شناختی تمام ساحتی از آن حماسه برسیم و ادراک ما از جنگ امروز بر اساس واقعیتهای معرفتی شکل بگیرد نه در دایره جنگ رسانهای دشمن. جواب منفی خواهد بود اگر فهم ما از امروز تحت تاثیر مهندسی فکری بیگانگان شکل بگیرد. آن وقت نه تنها اداراک امروزی ما معلول زاده خواهد شد که شناخت ما از گذشته هم، چون واقعیتی در غبار فراموشی رابطه ما را با ریشههامان قطع خواهد کرد.
ما باید هم نبرد را در درازنای زمان بخوانیم و هم تحولات میدانی را دقیق بفهمیم. این درست که شکل میدان نبرد تفاوت اساسی کرده است. خاکریز و مونیتور هیچ شباهتی به هم ندارند، اما «جنگ» تعریف یگانه خود در همه ادوار را حفظ کرده است. در همه نبردها، شکستن حریف هدف و رسیدن به پیروزی هدف است.
دیروز تانکها از خاکریزها میگذشتند و امروز با هزینه خودمان، خانه و ذهن و ضمیر ما را میخواهند فتح کنند. شکل عوض شده، اما هدف یکی است. همین اقتضا میکند تا ما هم با درس گرفتن از گذشته، امروز و آیندهمان را نظمی شایسته بدهیم. ما هم فناوری را به خدمت دفاع درآوریم و با شبکهسازی هوشمند، در برابرشان بایستیم.
جنگ ترکیبی امروز، دفاعی مرکب و چند وجهی میطلبد. ما میتوانیم با فعالسازی ظرفیتهای ملی و انقلابی خود، بار دیگر پای دشمن را از وطنمان ببریم و پیروز شویم. ما زمین خود را با قدرت پس گرفتیم. باید امروز ذهن مردمان خود را پس بگیریم. موفقیت در این زمینه نامش پیروزی است حتی اگر یک سرباز دشمن را هم نکشیم.
انتهای پیام/