به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع پرس، تهیه گزارش مردمی از روز ارتش یکی از برنامههایی بود که مقرر شد به آن بپردازیم. از ساختمان خبرگزاری بیرون رفتم و به فکر جامعه هدفی بودم که شاید بتوانند جواب های متفاوتی به سوال های ما بدهند.
خودروی BMWی کنار خیابان نظرم را به خودش جلب کرد. تقریباً جامعه هدف سوژه ام مشخص شد اما تردید داشتم. شاید حدود صد قدم از ماشین پارک شده دور شده بودم که تصمیم گرفتم به سراغش بروم. 2 سرنشین با کت و شلوار و کروات مشغول حرف زدن بودن اما احساس کردم شاید منتظر کسی باشند و بتوانم کمی با آن ها گپ بزنم.
به طرفشان رفتم. کارت خبرنگاریم را از جیب پیراهنم بیرون آوردم و جلوی پنجره راننده قرار دادم تا شیشه را پایین بکشد. سرش را به طرفم چرخاند و با اکراه شیشه را پایین کشید. خودم را معرفی کردم و درخواست یک دقیقه وقت کردم تا سوالاتم را بپرسم. در پاسخ به درخواستم گفت« صحبت کاری دارم.» مسیرم را ادامه دادم و به سمت نمایشگاهداران خیابان شهید بهشتی سرازیر شدم.
یکی از اتوگالریهای شیک این خیابان، دومین سوژه این گزارش بود. جایی که خودش را به عنوان نمایندگی فروش هیوندا معرفی کرده است. وارد نمایشگاه شدم و سلام کردم. سخت ترین کار گزارش من، وقت گرفتن از مدیر نمایشگاهها بود. این بار هم درخواست ما به دَر بسته خورد. نمایشگاهداران به شدت از دیالوگ کردن خودداری می کردند.
جلوی نمایشگاهی صد متر بالاتر مردی 45سالهای مشغول سیگار کشیدن بود. جلو رفتم و بدون معرفی و مقدمه فقط با یک سلام پرسیدم؛ امروز چه روزی است که درست گفت «روز ارتش» بالاخره انگار یک هم صحبت برای گزارشم پیدا شد! به او آفرین گفتم. سیگارش را جلوی دهانش آورد و درباره اینکه ارتشی ها را چطور می بیند گفت «آدم های خوبی هستند.» هر چقدر خواستم دقیق تر حرف بزند نمی توانست چیز دیگری بگوید.
خودش که اصلاً خدمت سربازی نرفته بود و به خاطر هم نداشت کسی را که در ارتش بوده و با او ارتباطی داشته باشد. درباره اهمیت اقتدار ارتش با او صحبت کردم. می گفت ارتش نباشد نظم و انضباط بر هم می خورد و کسی نمی تواند مدیریت کند. درباره توان و قدرت ارتش پرسیدم که بی اطلاع بود.
فکر می کردم اطلاعات نمایشگاهداران درباره مسائل امنیتی کشور بیشتر باشد، با همین دید به دنبال شخص دیگری رفتم که جلوی نمایشگاه ایستاده بود و با تلفن صحبت می کرد. تماسش که تمام شد سلام کردم. با اصرار لب به سخن گشود. می گفت چرا از متخصصین سوال نمی کنید؟ ما که از این مسائل اطلاع دقیقی نداریم اما من توضیح دادم که گزارش ما مردمی است و باید از عموم مردم نظر خواهی کنیم.
هنوز 40 سالش نشده بود. می گفت در فرودگاه مهرآباد خدمت کرده است و فرماندهی او حدود 10 سرهنگ زیر دست داشته است و خیلی آدم خوب و کار درستی بوده اما نمی دانست وظیفه دقیق ارتش چیست و چهکارهای باید انجام دهد. می گفت نیروی هوایی ارتش که کارش حفاظت از کشور و مرزهاست اما دیگر چیز دقیق تری نمی داند بگوید.
او اعتقاد داشت که هر کسی باید کارش را درست انجام دهد؛ اگر غیر از این باشد مثل نمایشگاه ماشینی می شود که به کسی سند تحویل ندهد و همه بروند و با پلیس به سراغش بیایند.
به سراغ یکی دیگر از نمایشگاهداران رفتم. می گوید بازنشسته دولت بوده است و روز ارتش را به خاطر ترافیکی که چندین سال پیش به همین مناسبت در مسیرش به وجود آمده بود، هر سال به خاطر دارد. سرباز ارتش بوده است و به خوبی وظیفه ارتش را می داند. حفاظت از مرزهای کشور و امنیت را از همه چیز مهمتر می داند و می گوید مدت هاست به دلیل کار و مشغله روزانه از دستاوردهای ارتش بی خبر مانده است. خودش را در این باره مقصر می داند و می گوید ارتش که توان خودش را عمومی اعلام نمی کند، باید خودمان پیگیر آن باشیم.
درباره ارتش می گوید خوب و بد مثل انگشتان دست است که هیچکدامشان مثل هم نیست. ارتشی ها اما غالبا آدم های خوبی هستند و توان موشکی را لازمه دفاع از کشور می داند و می گوید s300برای دفاع از کشور لازم است اما باید به فکر خرید سلاح های پیشرفته تر بود.
آخرین سوژه ما مرد 59 سالهای است که وقتی از او درباره مناسبت امروز می پرسم از ارتش می گوید و خدمت سربازی او که سال 1358 در ارتش بوده است. می گوید ما در حین انقلاب به سربازی رفته بودیم و آن زمان به قدری سرباز زیاد آمده بود که ما فقط 7 ماه خدمت کردیم و کارت پایان خدمت دریافت کردیم.
وی معتقد است که امنیت امروز کشور مدیون اقتدار نظامی است که نیروهای مسلح به ارمغان آورده اند. او می گوید اگر ارتش نباشد حتماً کشورهایی هستند که به ما حمله کنند. آخرین مصاحبه شونده این گزارش ما اما از توان دفاعی و موشکی کشور هیچ اطلاعی ندارد و می گوید ما فقط از صبح سرکار میرویم و شب به خانه بر می گردیم و نمی توانیم اخبار دفاعی را پیگیری کنیم.