گفت‌و‌گو با مادر شهید "علی علیزاده تبریزی":

هر شب برای پسرم نامه می‌نویسم/ آشتی با دنیای بدون علی پس از 10 سال

"مادر پس از چند لحظه با چندین دفتر که تمام صفحات آن پر شده از دردُدل‌های مادرانه برای پسری که ده سال از شهادتش می‌گذرد و می‌گوید: دنیای من همین دردُدل‌های شبانه است که تا به امروز 3 هزار و 765 نامه شده و فقط به عشق پسرم آنها را نوشته‌ام."
کد خبر: ۷۸۴۶۳
تاریخ انتشار: ۳۱ فروردين ۱۳۹۵ - ۰۹:۱۶ - 19April 2016

هر شب برای پسرم نامه می‌نویسم/ آشتی با دنیای بدون علی پس از 10 سال

به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاع پرس، مادر تنها واژهایست که برای نوشتنش نیاز به تعبیری نیست. و مادران شهدا زنان عاشقی هستند که از همه چیزشان گذشتند تا مادران ما به همه چیز برسند، ایستادند تا ما خم به ابرویمان نیاید. بارها و بارها نفسهایشان به شماره افتاد تا ما در آرامش نفس بکشیم.

هر روز شاهد به سوگ نشستن تعدادی از مادران دلشکسته شهدا هستیم که با چشم انتظاری و مرور خاطرات فرزندانشان روزها را شب میکنند و شبها را به صبح میرسانند.

در خیابان ستارخان تهران، کوچهای مزین به نام  شهید "علی علیزاده تبریزی" است که 10 سال قدمهای مادر شهید را بر خاکها و آسفالتهای خود احساس نکرده است. این مادر مهربان در دی ماه سال 94 برای نخستین بار و برای کاری غیر از دیدن قبر فرزندش و برای زیارت حرم آقا علی بن موسی الرضا(ع) و به دعوت بسیج رسانه از خانه بیرون آمد و راهی مشهد مقدس شد.

شهید علیزاده تبریزی یکی از سربازهای متدین و متعهد ارتش بود. وی که تدوینگر سازمان عقیدتی سیاسی ارتش بود در پرواز سی-۱۳۰ که دچار سانحه شد، به شهادت رسید. به همین مناسبت همزمان با روز ارتش برای شنیدن درددل و مرور خاطرات مادر بزرگوار این شهید جمعی از اهالی بسیج رسانه به منزل این شهید بزرگوار رفتند.

زنگ درب خانهشان به صدا در میآید. پدر و مادر شهید با رویی گشاده پذیرای مهمانان میشوند. مشخص است هنوز هم با فرزندشان زندگی میکنند. مادر مهربان "علی" با سینی چای از مهمانان رسانهای پذیرایی میکند و ما منتظریم تا او از ده سال زندگی بدون علی برایمان بگوید. او میگوید: هر شب در ساعت صفر عاشقی برای پسرم نامه مینویسم به جز روز 15 آذر که روز شهادت فرزندم است و در آن روز حرفی برای گفتن ندارم. سال قبل برای نخستین بار برای غیر رفتن از سر قبر علی از خانه بیرون آمدم و به زیارت حرم امام رضا(ع) رفتم.

مادر پس از چند لحظه با چندین دفتر که تمام صفحات آن پر شده از درددلهای مادرانه برای پسری که ده سال است از شهادتش میگذرد میآید و چند سطر از آن را میخواند. پدر علی اشکهایش سرازیر میشود و مادر میگوید: دنیای من همین دردُدلهای شبانه است که تا به امروز 3 هزار و 765 نامه شده و  فقط به عشق پسرم آنها را نوشتهام تا بتوانم دنیای بدون او را تحمل کنم. من با علی زندگی میکنم. او را دعوا میکنم. برایش هدیه میخرم و حتی برایش همسر هم انتخاب کردهام.

مادر شهید سخن میگوید و حاضران به زندگیهای هر روز یک مادر شهید میاندیشند و باری که بر دوش دارند.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها