به گزارش خبرنگار دفاعپرس از اردبیل، همزمان با فرارسیدن ۲۶ آبانماه و سالروز آزادسازی سوسنگرد، بار دیگر نگاهها به یکی از پرافتخارترین مقاطع دفاع مقدس معطوف میشود؛ روزی که با ایثار، همبستگی و مقاومت مثالزدنی نیروهای ارتش، سپاه، بسیج و گروههای نامنظم، محاصره سنگین شهر شکسته شد و دشمن متجاوز از ادامه پیشروی در جبهه جنوب بازماند. 
عملیات آزادسازی سوسنگرد در سال ۱۳۵۹ نقطه عطفی در تاریخ جنگ تحمیلی بهشمار میرود؛ رخدادی که نهتنها امید و روحیهای تازه در میان رزمندگان و مردم کشور دمید، بلکه مسیر تحولات میدانی خوزستان را نیز بهطور بنیادین تغییر داد.
امروز در سالگرد آن حماسه بزرگ، رزمندگان، فرماندهان و خانوادههای معظم شهدا با مرور خاطرات آن روزهای سرنوشتساز، از فداکاریهایی میگویند که سوسنگرد را به نماد پایداری و هویت ملی بدل ساخت و برگ زرینی در دفتر مقاومت ملت ایران رقم زد.
به همین مناسبت، از «صادق پام» آزاده و پیشکسوت دفاع مقدس دعوت شد تا ضمن توصیف حس و حال خود از آن ایام، خاطرات خود از لحظات آزادی سوسنگرد را تشریح کند.
دفاعپرس: اولین اعزام شما به مناطق عملیاتی از چه زمانی آغاز شد و در چه مقطعی بود؟بنده در آن مقطع و سال ۱۳۵۹ در دبیرستان ابومسلم اردبیل مشغول تحصیل بودم و در اواسط آبانماه بود که به واسطه امام جمعه وقت اردبیل یعنی آیتالله مروج، فرصت حضور در مناطق عملیاتی را پیدا کردیم.
در آن برهه ۳۰ نفر از نیروهای اردبیلی از ردههای سنی مختلف برای اعزام به مناطق جنگی بسیج شدند و از محل مصلای اردبیل با اتوبوس راهی اهواز شدیم.
مشخصا در اوایل جنگ، هنوز بسیج به طور سازمانیافته شکل نگرفته بود و ما جزء نخستین رزمندههایی بودیم که به طور داوطلبانه، برای دفاع از مرز و بوم کشور و تجاوز دشمن، راهی آن مناطق شدیم.
دفاعپرس: از نخستین روزهای حضور در اهواز بگویید. اولین تصاویر جنگ برای یک نوجوان به چه شکل بود؟در آن مقطع ۱۶ ساله بودم اما چون از لحاظ جثه کمی با هم سن و سالهای خود متفاوت بودم، توانستم فرصت حضور در مناطق جنگی را به دست آورم.
نخستین بار پس از رسیدن به اهواز، در منطقه زیباشهر به گروههای نامنظم دکتر چمران پیوستیم. با این وجود قبل از اعزام به اهواز، در پایگاهها و مساجد اردبیل آموزش دیده بودیم.
آموزشهای فشرده شهید دکتر چمران در ۱۰ تا ۱۵ روز انجام یافت و به ما لقب چریکهای نامنظم دکتر چمران را دادند.
از دوستان و همرزمان که در قید حیات هستند، مقصود حیدری نیز در آن منطقه حضور داشتند. در آن برهه، هویزه همچنان در اختیار ایران بوده و سقوط نکرده بود. نخستین مأموریت ما این بود که از اطراف هویزه، نیروهای جنگزده و مجروح را سوار اتوبوس کرده و به مناطق اعلام شده جهت مداوا، انتقال دهیم.
نخستین ماموریت در سوسنگرددفاعپرس: از لحظات نفسگیر آزادسازی سوسنگرد بگویید. چه وظیفهای بر عهده داشتید؟پس از مدتی عازم سوسنگرد شدیم و اسلحه به دست بهعنوان نیروهای آموزشدیده چریک دکتر چمران که مسئولیتهای متعددی از جمله استانداری خوزستان را بر عهده داشتند، به ایفای نقش خود در سوسنگرد پرداختیم.
با شدتگرفتن حلقه محاصره، تنها نیروهای مستقر در شهر بودند که اجازه ندادند دشمن وارد سوسنگرد شود. سپاه پاسداران خوزستان، تیپ ۲ از لشکر ۹۲ زرهی ارتش و نیروهای گروههای نامنظم شهید چمران که ما نیز عضوی از آنها بودیم، همه در راستای این هدف به جهاد پرداختند.
بسیجیها و داوطلبان مردمی از جمله از استانهای مختلف مثل اردبیل نیز در میان نیروها بودند که با ابزارهای بسیار محدود، درگیر جنگی تنبهتن در کوچهها و نخلستانها شدند تا ورود نیروهای زرهی عراق به شهر را متوقف کنند.
اگر این مقاومت نبود، سوسنگرد ظرف یکی دو روز سقوط میکرد و عملیات آزادسازی عملاً معنایی پیدا نمیکرد.
دیگر وظیفهای که بر ما محول شده بود، انجام شبیخون علیه دشمن بود. در منطقه سوسنگرد یک نهر وجود داشت که پلی از وسط آن عبور میکرد. موشک و خمپارههای دشمن سبب ریزش و تخریب آن پل شده بود تا سوسنگرد به دو قسمت تقسیم شده و بخشی در تصرف دشمن باشد.
با آن سنوسال کم و اسلحهای که داشتم، شباهنگام بهوسیله طناب از نهر عبور کرده و به کمین دشمن میپرداختیم. چند تن از رزمندگان نیز به همراه من در این کار مشغول بودند. نیروهای نامنظم هیچ گروهان یا گردانی ندارند و در قالب اعضای ۳ تا ۵ نفره به چنین مأموریتهایی مشغول میشوند.
این اقدام به سبب شبیخون و ایجاد ترس برای دشمن از حمله ناگهانی انجام میشد که پس دز تیراندازی و ایجاد واهمه به مواضع خود باز میگشتیم اما همیشه خطر اصابت خمپارههای دشمن را حس میکردیم.
خانههایی که پناه امن رزمندگان در سوسنگرد شددفاعپرس: بهعنوان یک رزمنده نوجوان، کدام صحنههای جنگ از عملیات سوسنگرد در ذهنتان ماندگار شده است؟شروع جنگ و تصرف سوسنگرد توسط دشمن سبب شده بود تا مردم و اهالی آن منطقه بهسرعت خانههای خود را تخلیه کرده و به مناطق امن پناه ببرند.
ازاینرو، خانههای خالی که عمدتاً بهوسیله خمپاره و موشکهای دشمن دچار آسیب شده بود، به مکانی امن برای اختفای ما بدل شد.
با ایجاد سوراخهایی در دیوار خانهها موفق شدیم راههای ارتباطی میان آنها ایجاد کنیم تا شرایط برای کمین و اختفا مناسب شود. تصاویری اعجابانگیز بهعنوان یک نوجوان ۱۶ساله از خانهها در ذهنم ماندگار شده است.
از جمله آنها صحنهای از گاو بیچارهای بود که در حیاط خانهای مقابل آخور با طناب بسته شده بود و به دلیل تخلیه سریع خانه توسط اهالی، پس از چندین روز از شدت گرسنگی و بیآبی تلف شده و در همان حالت، روی زمین افتاده بود.
یا در تجربه دیگر، صحنهای از یک قوری چای را روی چراغ علاءالدین دیدم که توسط خانوادهای در آنجا گذاشته شده بود و در آن شرایط جنگ، فرصتی برای برداشتن آن مهیا نشده بود تا سراسیمه شهر را ترک کنند و آن خانه با سقف ویران، با چنین وضعیتی روبرو شود.
حضور این نیروها، علاوه بر مشارکت مستقیم در آزادسازی شهر، نقش مهمی نیز در پشتیبانی، امدادرسانی، تخلیه مجروحان و تقویت روحیه مدافعان ایفا کرد؛ نقشی که بسیاری از فرماندهان وقت از آن بهعنوان یکی از جلوههای همبستگی مردمی در روزهای سخت آغاز جنگ یاد میکنند.

رزمندگان اردبیلی با وجود کمبود تجهیزات و فاصله جغرافیایی با جبهه جنوب، با روحیهای مثالزدنی در یکی از حساسترین مقاطع جنگ حضور یافتند و نام استان اردبیل را در نخستین صفحات مقاومت ملی ثبت کردند. به همین دلیل این عملیات برای ما که نخستین گروه اعزامی بودیم، حائز اهمیت بود.
دفاعپرس: دومین مرحله آزادسازی سوسنگرد به چه نحو بود؟بعدها با دخالت بنیصدر و دیگر اتفاقاتی که روی داد، سوسنگرد مجدد به دست بعثیها افتاد و این بار به طور سازماندهی شده و در قالب نیروی پیاده تیپ ۲۳ دزفول از لشکر ۹۲ زرهی اهواز بود که مجدد در سوسنگرد حضور پیدا کرده و در ۳ روز آن منطقه را از دشمن باز پس گرفتیم.
در آن عملیات نیز رزمندههای اردبیلی نقش ویژهای داشته و افرادی چون رسول شکوهی، مقصود حیدری، حاج زکی، شهید غریبانی و شهید دیدهبان نیز از جمله رزمندههای جوان اردبیلی بودند که در قامت داوطلب از بین ۳۰ نفر در میدان جنگ حضور داشتند. در آن عملیات بسیاری از نیروهای اردبیلی نیز در امور پشتیبانی جنگ به خدمت پرداختند.
دفاعپرس: مقام معظم رهبری در آن مقطع، چه نقشی در سوسنگرد ایفا کردند؟ یکی از نقشهای کلیدی آیتالله خامنهای، هماهنگکردن نیروهای مختلف بود؛ گروه جنگهای نامنظم شهید چمران، رزمندگان سپاه، یگانهای زرهی ارتش و نیروهای ستاد جنگ اهواز با هماهنگی ایشان وارد نبرد میشدند.
ما در آن مقطع سن کمی داشتیم و بهعنوان نیروی پیاده مشغول خدمت بودیم اما به تعبیر دیگر دوستان و فرماندهان وقت، بسیاری از هماهنگیهای ساعتیِ قبل از عملیات، به دستور و نظارت ایشان انجام شده است.
و این داستان رزمندگانی است که جان خود را در راه وطن فدا کردند، تاریخ این مرزوبوم مملو از فداکاری و رشادتهای ناگفتهای است که روایتهای زنان و مردان دلیر این دیار را در صفحات زرین پیشینه آن، نقل میکند.
روزی که با ایثار، همبستگی و مقاومت مثالزدنی نیروهای ارتش، سپاه، بسیج و گروههای نامنظم، محاصره سنگین شهر شکسته شد و دشمن متجاوز از ادامه پیشروی در جبهه جنوب بازماند.
عملیات آزادسازی سوسنگرد در سال ۱۳۵۹ نقطه عطفی در تاریخ جنگ تحمیلی به شمار میرود؛ رخدادی که نهتنها امید و روحیهای تازه در میان رزمندگان و مردم کشور دمید، بلکه مسیر تحولات میدانی خوزستان را نیز به طور بنیادین تغییر داد.
امروز در سالگرد آن حماسه بزرگ، رزمندگان، فرماندهان و خانوادههای معظم شهدا با مرور خاطرات آن روزهای سرنوشتساز، از فداکاریهایی میگویند که سوسنگرد را به نماد پایداری و هویت ملی بدل ساخت و برگ زرینی در دفتر مقاومت ملت ایران رقم زد.
انتهای پیام/