به گزارش خبر گزاری دفاع مقدس، جلسه نقد و بررسی فیلم سینمایی سر به مهر، با حضور مسعود فراستی و هادی مقدم دوست در سالن بصیرت لانه جاسوسی برگزار شد. صحبتهای مسعود فراستی و هادی مقدم دوست درباره فیلم سربه مهر به شرح زیر است؛
مسعود فراستی: سر به مهر در حد یک طرح مانده و به فیلمنامه تبدیل نشده است
متاسفانه سینمای ما هنوز درگیر موضوع است و نتوانسته خود را از دست آن خلاص کند. سینمای ما هنوز بر این گمان است که می تواند با در دست داشتن یک موضوع دینی و یک کارگردان دینی، فیلم دینی تولید کند در صورتی که اصلا این طور نیست. اگر قرار بود که این اتفاق بیافتد تا الان چندین و چند بار این اتفاق افتاده بود و دهها فیلم دینی تولید شده بود.
فیلم "سربه مهر" فیلم نیست بلکه یک نمایش خسته کننده رادیویی است که هیچ نکته مفید و ارزنده ای را به من منتقل نمی کند. نویسنده و کارگردان فیلم از اول دنبال این نبوده اند که مساله اشان را به زبان تصویر بیان کنند و از همان ابتدا دچار این اشتباه شده اند که می توانند موضوعشان را با دیالوگ و کلام منتقل کنند. ما در اینجا با زنی مواجه هستیم که تردید دارد مورد اینکه نمازش را بخواند یا نخواند که متاسفانه این تردید درست منتقل نشده و با زبانی درست به تصویر کشیده نشده است.
هادی مقدم دوست: سعی کردیم یک فیلم دینی تولید کنیم
فیلمنامه نویس صیاد مواد و مصالح فیلمنامه است گاهی یک شخصیت را صید می کند و بر اساس آن فیلمنامه اش را پی ریزی می کند، گاهی یک موقعیت پیدا می کند وفیلمنامه اش را بر اساس آن شکل می دهد. در فیلم سر به مهر ما یک موقعیت داشتیم که به نظرمان قابلیت تبدیل شدن به یک فیلم سینمایی خوب را داشت. ما شخصیتی را داشتیم که شهامت ندارد بگوید که می خواهد نماز بخواند. برای تولید این فیلم بسیار هیجان داشتیم چون تعریفی از سینمای دینی داشتیم که حالا می توانستیم براساس آن تعریف یک فیلم دینی تولید کنیم .
چیزی که دنبال آن بودیم این بود که یک آدمی از نقطه ای حرکت کند و به نقطه دیگری برسد. دختررا داشتیم که قرار بود از نقطه صفر حرکت کند و مرحله به مرحله پیش رود و به نقطه مقصد برسد، می خواستیم کاری کنیم که وقتی این دختر به مقصد رسید در تماشاچی احساس شعف به وجود آید و این عبور برای او شیرین باشد. قصد ما این بود که تماشاچی این عبور را بپسندد و این احساس خوب و شعف با نماز حاصل شود.
مسعود فراستی: برای تولید یک فیلم دینی داشتن نیت کافی نیست
برای تولید یک فیلم دینی داشتن نیت کافی نیست ، فیلم با بلدی و فیلمنامه درست و احاطه بر تکنیک به وجود می آید. اگر فقط با نیت، یک فیلم دینی تولید می شد فیلم "گهواره ای برای مادر"که سراپایش نیت دینی و شعاردینی است، دینی بود در صورتی که این فیلم یک فیلمفارسی تمام عیار است و حتی یک ثانیه اش هم دینی نیست. سریالهای ما توسط آدم های دینی که نیت خوبی دارند تولید می شود اما هیچ کدام دینی از کار درنمی آیند.
فیلمنامه "سربه مهر" اشکالات متعددی دارد و بر خلاف آن چه هادی مقدم دوست می گوید اصلا موقعیت درآن نیست، شخصیت اول فیلم هر کاری را انجام می دهد، می نویسد و آن را به صورت نریشن برای ما بازگو می کند، او دختر فقیری است که برای پیدا کردن کار دچار مشکل است اما خیلی راحت سه میلیون تومان پول را به حساب پدرش می ریزد و اصلا هم معلوم نمی شود که این پول را از کجا آورده است. تا دقیقه سی و و چهل فیلم هیچ خبری از خدا و نماز نیست اما یکدفعه پای خدا وسط می آید و همه چیز به او مرتبط می شود. او یک جای درست و حسابی برای خواندن نماز پیدا نمی کند دفعه اول برای نماز خواندن به فرودگاه می رود و دفعه دوم در برج میلاد نماز می خواند، این چه مملکتی است که یک مسجد در آن پیدا نمی شودو برای نماز خواندن باید به فرودگاه رفت؟
هادی مقدم دوست: در تولید فیلم دینی، نیت مهمترین عامل است
فرم لفظی است که به فارسی ترجمه نشده و امکان فکرکردن در مورد این کلمه مسدود است. اگر کلمه ای فارسی معادل آن پیدا و در گفتگوها از آن استفاده می شد خیلی به ما کمک می کرد و امکان بحث های بیشتر و بهتری را باز می کرد اما با این لغت فرنگی که معنی و مفهوم آن به درستی مشخص نیست امکان بحث در مورد خیلی از مسائل از بین می رود.
خیلی از کارهایی که ما درطول روز انجام می دهیم ممکن است دینی باشد مثل کار کردن و کسب روز حلال و یا مدرسه ساختن که بسیار کار خوبی است و یک کار دینی حساب می شود. به نظرم فیلمسازی هم از این قائده مستثنی نیست و می توان آن را با کارهای دیگر مقایسه کرد، یک فیلمساز اگر برای تولید یک فیلم "نیت" درست و دینی داشته باشد کار دینی انجام داده است، در مباحثی که ما در مورد دین و معرفت شناسی داریم همیشه و در همه حال برای "نیت" جایگاه ویژه ای تعریف و تاکید شده است که کار خیر بدون نیت درست به جایی نمی رسد و از صواب بهره ای نمی برد.
مسعود فراستی: ملت ما هنوز درگیر کلمه هستند و تصویری فکر نمی کنند
مساله نماز، مساله فیلمنامه نویسان این فیلم نبوده است. اگر هم مساله یکی از آنها بوده مساله دیگری نبوده و از دو موضع به مساله نگاه شده واین کار موضوع را به طور کامل خنثی کرده است. احتمالا یکی از نویسندگان نگاه روانشناسانه ودیگری نگاه دینی داشته که حاصل آن فیلمی خنثی و بی هویت است. نماز، مساله این شخصیت نیست و درفیلم به زور به او تحمیل شده است. نماز برای این شخصیت مانند یک خرافه عمل می کند، تمام قصدش از نماز خواندن این است که شوهرو کار پیدا کند و این یعنی سطحی کردن و دم دستی کردن مساله نماز.فیلمنامه خالی و یک خطی است و صاحب قصه و موقعیت نشده است. فیلم، ما قبل فیلمنامه است.
سینما با کلام داشتن یا نداشتن و با دیالوگی که شخصیت ها بر زبان می رانند تعریف نمی شود. انسان سنتی با کلمه و انسان مدرن با تصویر فکر می کند. سینما هنر مدرن و محصول مدرنیته است و با تصویر و نشان دادن و دیدن تعریف می شود. ملت ما هنوز درگیر کلمه هستند و تصویری فکر نمی کنند. کلمه، ابزار انسان ما قبل تکنولوژی است. تصویری اندیشیدن برای بعد از مدرنیته است. من معتقد نیستم سینما زبان است. حرف زدن با تصویر کار بسیار سختی است و اندیشه می خواهد، باید با آن تصویر اندیشه و زندگی کرده باشیم. به همین دلیل ما هنوز سینمای ملی نداریم. بحث جدی ما این است که بگردیم فرم ملی سینمایمان را پیدا کنیم.
هادی مقدم دوست: کلمه بد در حوزه اخلاقیات معنی می دهد و نباید آن را برای ارزیابی آثار هنری به کار برد
اصلا به این مساله اعتقاد ندارم که همه تماشاگران باید یک فیلم را بپسندند. سالها کاردر حوزه سینما و تلویزیون به من یاد داده که به چیزی که ایراد فنی دارد نگویم بد بلکه بگویم ضعیف. کلمه بد را خیلی با احتیاط باید به کار برد چون این کلمه مربوط به اخلاقیات است و چیزهایی را در حوزه اخلاقیات به ذهن متبادر می کند و نمی توان با این کلمه آثار سینمایی و هنری را ارزیابی کرد.
فیلم سر به مهر را افراد زیادی می بینند اما به نظرم کسانی با ان ارتیاط بیشتری برقرار می کنند که خجالتی هستند. شخصیت اول فیلم شبیه رفتار آدم هایی است که بیشتر از این که به تکلیف خود فکروعمل کنند به عللت های مختلف و متفاوت خجالتشان فکر می کنند. شخصیت اول فیلم ما در انتها دبه این نتیجه می رسد که بهتر است به جای ریشه یابی کم رویی اش به تکلیفش عمل کند.
موضوع این فیلم نماز است؛ روحیه این فیلم این است که می خواهد فیلمی مذهبی، روانشناسانه و اجتماعی باشد و خود را در این حوزه ها تعریف کند. آیا این مساله که دختری ازهیچ شروع کند و درنهایت به نماز برسد چیز کمی است؟ آیا شوهر کردن بد است؟ آیا حاجت خواستن از خدا و حاجت گرفتن از او بد است؟ آیا نباید چیزهایی مانند ازدواج و شغل را از خدا بخواهیم؟ این چیزهایی که دختر از خدا می خواهد خواست خیلی از افراد جامعه ما است. این دختر با این نیت شروع می کند اما در انتها بدون توجه به چیزی که ابتدا می خواسته به آنجا می رسد که بلند می شود و میرود نمازش را می خواند و این یک حرکت به درون و معنویت است.
مسعود فراستی: سر به مهر نه دینی است، نه جامعه شناسانه و نه روانشناسانه
هادی مقدم دوست می گوید می خواستم فیلمی دینی، روانشناسانه و جامعه شناسانه بسازم. اما به نظر من این فیلم نه دینی است، نه جامعه شناسانه و نه روانشناسانه. این که یک کارگردان با این نیت که بخواهد فیلمی روانشناسانه، دینی و جامعه شناسانه بسازد وارد میدان فیلمسازی شود هم از بیخ و بن غلط است. برگمان که بزرگترین فیلمسازو روانشناس تاریخ سینماست هیچ وقت این حرف را نمی زند و چنین ادعایی ندارد. جان فورد می گوید: من نانوا هستم. بعضی وقت ها همه چیز خوب است و خمیر، نان خوبی می دهد اما گاهی هم خمیر نان خوبی نمی دهد.
تمام این سی سال مشغول این بوده ایم که با قصد و نیت دینی، به موضوع دینی بپردازیم و سینمای دینی را از آن استخراج کنیم که موفق نشده ایم و دائما هم داریم عقب می رویم. فرم دینی از ادبیات، موسیقی و نقاشی استخراج می شود نه از دستور و نیت خوب داشتن. 4 یا 5 فیلم بعد از انقلاب ساخته ایم که حس خوبی دارند اما این فیلم ها کاملا غریزی تولید شده اند و ما با آگاهی به آنها نرسیده ایم. اگرآگاهی پشت این فیلمها بود حتما این راه ادامه پیدا می کرد که متاسفانه این طورنشد. اعتقاد کارگردان مهمترین اصل برای رسیدن به سینمای دینی است اگر کارگردان به چیزی اعتقاد داشته باشد دیده بان و مهاجر تولید می کند اما اگر اعتقاد نداشته باشد گزارش یک جشن تولید می کند که فاجعه است.