خبرگزاری دفاع مقدس: یکی از مسائلی که در سال 88 و در مواجهه با سازمان فتنه به چشم میآمد، نوعی سردرگمی رسانهای و راهبردی، میان مدیران تصمیم ساز در بخش های مختلف فرهنگی و رسانه ای کشور بود. نهادهای فرهنگی که با بودجه جمهوری اسلامی ارتزاق می کردند در زمانی که تمامیت جمهوری اسلامی به مخاطره افتاده بود، عموماً سر در گریبان فرو برده بودند و با بهانه های مختلف، کم کاری های خود را با سرپوش های واهی توجیه می کردند.
این مدیران نه تنها از وظایف تولیدی خود سر باز زدند، بلکه در بسیاری از موارد حتی از انتشار تولیدات مردمی در زمینه فتنه نیز سر باز می زدند. عدم استفاده صدا و سیما از محصولات رسانه ای قرارگاه عمار، نمونه ای از این برخوردهای غیر اصولی بود.
با تمام حواشی و فراز و فرودهایی که فتنه 88 در ابعاد مختلف فرهنگی - سیاسی کشور داشت، اما هرگز نمی توان از بسترسازی فتنه 88 برای شکوفایی گفتمان فرهنگ انقلابی در بدنه نسل های جدید جامعه غافل شد. رویش هایی که به این بهانه در انقلاب اسلامی به وجود آمد هم از نظر نیروهای جوانی که پا به صحنه گذاشتند و هم از حیث اینکه نیروهای قبلی نیز دست به ابتکارهای تازه و نوآوری های هنری در عرصه های مختلف فرهنگی زدند، بسیار چشم گیر و اثر گذار بود.
فیلم سینمایی قلاده های طلا نیز، از همین دست بود و حدودا دو سال پس از کلید خوردن فتنه 88 در اختیار افکار عمومی قرار گرفت. قلاده های طلا توانست هم از حیث قالب و هم محتوا، یک گام جهشی قابل توجه در استفاده از هنر برای بیان حقانیت جمهوری اسلامی باشد.
یکی از مهمترین دلایل اثبات دست یابی این فیلم به این هدف به جز اقبال عمومی در فروش، موضع گیری رسانه های معاند و حامیان براندازی در جمهوری اسلامی است. قریب به اتفاق شبکه های فارسی زبان معاند جمهوری اسلامی به اشکال مختلف و غیر حرفه ای دست به تخریب این فیلم زدند. در شبکه های اجتماعی نیز کمپین های متعددی در تحریم این فیلم و تهدید عوامل مختلف آن راه اندازی شد.
در داخل نیز، برخی عناصری که چنین رویکرد درون زایی را از دل گفتمان انقلاب اسلامی نمی پسندیدند، انتقادات بی پایه و غیر کارشناسی مختلفی از جمله نداشتن قصه و محتوا علیه این فیلم منتشر نمودند.
برخی از منتقدان به جای پرداختن به شکوفایی سبکی نوین در سینمای معناگرای ایران، مانند همیشه حاشیه را بر متن غلبه دادند. سایت انتخاب به قلم یکی از منتقدان این فیلم که آن را در یک مراسم فرهنگی تشکیلاتی دیده بود، نوشت: "البته این ادعا (که رهبری این فیلم را تمجید نموده اند) به طور حساب شده در روزنامهها، مجلات و رسانههای همسو نیز به چشم میخورد و مرتب هم تکرار می شود. اما آنچه که عیان است چه حاجت به بیان است. با توجه به این که در این فیلم نیروهای خودی اعم از برادران اطلاعاتی و نیروهای انتظامی تحقیر شده و ذلیل نشان داده میشوند و در مقابل، دسیسههای خفت بار بیگانگان و ایادی آنان، جدی، با انگیزه، فداکار و با صلابت جلوه داده میشوند و بیشتر مخالفان دولت دهم، اراذل و اوباش، لاابالی، بیدین و بی بند و بار معرفی میشوند و به رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام هتک حرمت میشود، بنابراین هیچ صاحب عقل سلیمی نمیتواند باور کند که رهبر معظم انقلاب از محتوای اهانت آمیز و خفت بار این فیلم رضایت داشته باشند."
این نقدها در حالی منتشر می شد که ابوالقاسم طالبی کارگردان فیلم اعلام می کند: داستان را برای سردار احمدی مقدم شرح دادم و گفتم که یک جاسوس در نیروی انتظامی در این فیلم خواهیم داشت. طالبی نقل می کند که سردار از من پرسید: آیا نیروی انتظامی خودش این جاسوس را طبق داستان شناسایی خواهد کرد؟ طالبی پاسخ مثبت می دهد و سردار احمدی مقدم نیز می پذیرد.
در مورد وزارت اطلاعات نیز آنچه که در نهایت در خروجی فیلم حاصل می شود قدرت و اشراف اطلاعاتی وزارت است که می تواند عوامل نفوذی را تحت کنترل در آورد، اما همه اینها از چشم برخی نقادان پنهان ماند و برای مخالفت به هر قیمتی، حتی نقاط قوت فیلم را با سیاه نمایی مستور می نمودند.
تاثیرات مثبت این فیلم در ایجاد یک فضای اقناعی برای مخاطب عمومی بسیار قابل توجه بود و نشان داد که شاید بهتر بود این فیلم یک سال زودتر اکران شود. این تاثیر مثبت، بار دیگر اثبات نمود که مسئولان جمهوری اسلامی و تصمیم سازان اجرایی هنوز نتوانسته اند پیوند مستحکم و پایداری میان ابزارهای هنری مانند: سینما با سیاست و گفتمان اصیل جمهوری اسلامی ایجاد نمایند.
اگر چنین هدفی پس از 30 سال از عمر جمهوری اسلامی حاصل شده بود، حادثه ای مانند فتنه 88 به هیچ وجه ظرفیت خرید زمان، برای تداوم آشوب طلبی های خیابانی به دست نمی آورد.