خاطرات اسارت؛هزار شب و یک شب
شاید چیزی حدود دو متر حالا کمتر یا بیشتر، از من دور شد. طوری که درگودالی افتاد. دیگر نارنجک را نمیدیدم. همین جور میلرزیدم و احساس سرمای شدیدی به من دست داده بود: « اگر منفجر بشود، چطور میشوم؟ آیا میمیرم؟ یا زنده میمانم!»
کد خبر: ۶۰۳۶۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۰۹
درماه های اول اسارت شبها اکثر بچهها مشغول شپش کشتن بودند. در یکی از همین شبها ناگهان ناصر بلند شد و فریاد زد، رکورد را شکستم صد تا شپش کشتم.
کد خبر: ۵۹۵۰۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۰۳
عراقی ها دیگر هم روی سر او ریختند و کتکش زدند. وقتی حسابی کتک می زدند ممکن بود طرف از زیر دست و پای آنها دیگر زنده بلند نشود؛ البته عزیز الله قوی هیکل بود و تاب و تحمل اش بالا بود. تا نیم ساعت او را کتک زدند و بعد او را رها کردند.
کد خبر: ۴۸۱۸۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۳/۲۴
به همت انتشارات پیام آزادگان
کتاب «کشکول دربند» حاوی خاطرات اسارت به صورت شعر و با زبان طنز، به همت انتشارات پیام آزادگان قم چاپ و منتشر شد.
کد خبر: ۴۲۲۲۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۲/۱۰
خاطرات اسارت در کنار همه سختی ها و عذابهایش برای آزادگان ما شیرینی خودش را هم دارد. لحظاتی که دور از خانواده و در سرزمینی غریب سپری شد اما شاهنامه ای بود که آخرش خوش درآمد.
کد خبر: ۲۱۲۰۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۳/۱۹
رییس سازمان ایثارگران نیروی زمینی ارتش:
رییس سازمان ایثارگران نیروی زمینی ارتش عملکرد آزادگان را ستودنی توصیف کرد و گفت: آزادگان راست قامتان جهان اسلام هستند که در سالهای اسارت اعتقادات و دین خود را حفظ کرده اند.
کد خبر: ۸۲۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۶/۰۱
چه کسی می داندجنگ چیست؟ چه کسی می داند فرود آمدن یک خمپاره، قلب چند نفر را چگونه می دزد؟ چه کسی می داند جنگ یعنی سوختن یعنی آتش، یعنی گریز به هرجا، به هرجا که اینجا نباشد، یعنی اضطراب که کودکم کجاست؟ جوانم چه می کند؟ دخترم چه شد؟ به راستی ما کجای این سوال ها و جواب ها قرار گرفته ایم؟
کد خبر: ۱۹۲۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۵/۱۹