محمود احمدلو

محمود احمدلو
دومین بخش گفتگو با اولین خنثی کننده بمب شیمیایی:

وقتی من سند زنده حمله شیمیایی شدم / هیچ کار خدا بی حکمت نیست

بر روی تخت کناری من برادر مجروحی بستری بود که همین گاز خردل را استنشاق کرده بود.تصور کنید تاول های دست و پای من در ریه این برادر رزمنده وجود داشت و هر لحظه بزرگترشده و راه نفسش تنگ تر می شد. هر دم و بازدم این برادر شهید مثل نعره شیر بود چون راه تنفسش بند آمده بود بانگ صبح به شهادت رسید.
کد خبر: ۴۵۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۴/۰۳

پربیننده ها