مادر شهید حسن قاسمی دانا

مادر شهید حسن قاسمی دانا
بخش چهارم و پایانی/ گفت‌و‌گوی دفاع پرس با مادر شهید مدافع حرم "حسن قاسمی‌دانا"؛

بعد از شهادت حسن، جوان‌های خانواده دوست دارند مانند او باشند

"پسر خواهرم می‌گفت مدت‌ها ذهنم مشغول این مساله بود که حسن چگونه به این مقام دست یافت. یک شب در خواب حسن را دیدم که چهره‌ای بسیار نورانی داشت. از حسن پرسیدم که تو چگونه به این مقام رسیدی؟ گفت: پسر خاله چشمت را از نگاه حرام، زبانت را از حرف دروغ و غیبت، فکرت را از کار گناه و بدنت را از انجام معصیت دور کن."
کد خبر: ۸۲۶۸۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۲/۲۷

بخش سوم/ گفت‌و‌گوی تفصیلی دفاع پرس با مادر شهید مدافع حرم "حسن قاسمی‌دانا"؛

شهادت فرزندم حسن به روایت سیدابراهیمِ لشکر فاطمیون

"سیدابراهیم می‌گفت: خواستم مانعش شوم و من جای او بروم اما حسن گفت سیدابراهیم تو فرزند داری و بمان. من می‌روم. دو نارنجک برداشت و رفت و گفت: سید آتش بریز. ابتدا صدای رگبار، بعد صدای انفجار نارنجک و سپس صدای ناله‌ای آمد و دیگر سکوت همه جا را فرا گرفت."
کد خبر: ۸۲۵۲۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۲/۲۶

بخش دوم/ گفت‌و‌گوی تفصیلی دفاع پرس با مادر شهید مدافع حرم "حسن قاسمی‌دانا"؛

خوشحالم که خریدار فرزندم حضرت زینب(س) بود

"من از شهادت فرزندم خوشحالم. آن روزی که فرزندم رفت قلبا راضی بودم و افتخار می‌کنم که حضرت زینب(س) پسرم را برای دفاع از حرمش طلبید. خوشحالم که خریدار فرزندم زینب(س) بانوی کربلا بود."
کد خبر: ۸۱۳۳۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۲/۱۹

بخش نخست/ گفت‌و‌گوی تفصیلی دفاع پرس با مادر شهید مدافع حرم "حسن قاسمی‌دانا"؛

روایت مادر شهید مدافع حرم ایرانی فاطمیون از روز بدرقه‌ی پسر

"رفت که سوار ماشین بشود. با تشر گفتم حسنم برگرد روبوسی نکردم. قرآن را دست احمد برادر کوچکش دادم. دستم را دور گردنش حلقه کردم. خواستم که صورتش را ببوسم، خودش را عقب کشید."
کد خبر: ۷۹۵۱۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۲/۱۴

لحظه شماری شهید مدافع حرم برای دیدار با امام حسین(ع) در بهشت

یکی از دوستانمان خواب حسن را دیده بود. به شوخی به او گفت که خیلی زرنگی حالا همش با حوری های بهشتی هستی. حسن با لبخند جواب داد: تو چه فکر میکنی و ما چه می خواهیم. ما همیشه منتظر دیدار با امام حسین(ع) هستیم و برای این دیدار لحظه شماری می کنیم.
کد خبر: ۵۱۲۰۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۵/۲۳

پربیننده ها